رویداد۲۴-انتخابات را باختند و از فردای انتخابات در چند فاز مختلف نغمه های بهانه گیری را ساز کرده اند؛ یکی شان از تخلفات گسترده در انتخابات به نفع حسن روحانی داد سخن می دهد و دیگری با تقسیم آرا به حلال و حرام آرای نامزد شکست خورده را حلال حلال می خواند و روی دیگر سخن او این است که آرای نامزد پیروز به احتمال فراوان حرام بوده است! دیگری در روزنامه خود که البته از بودجه بیت المال اداره می شود و نباید وارد بازی های جناحی و سیاسی شود، می نویسد: رئیسی 40 روز فرصت تبلیغ داشت در حالی که حسن روحانی 1440 روز دولت یازدهم را اداره می کرده؛ او سپس نتیجه می گیرد کسب بیش از 15 میلیون رای از سوی رییسی با توجه به ضیغ وقت تبلیغات برابر با 30 میلیون رای است. یعنی اگر رییسی مثل روحانی یک دوره رییس جمهور بود حتما فرصت این را داشت که 30 میلیون رای مردمی را کسب کند!
خلاصه اینکه اصولگرایان در روزهای گذشته همه نوع آسمان و ریسمان کرده اند تا شکست سنگین اخیر خود را توجیه کنند و این در حالی است که شکست آنها از پیش از انتخابات برای بسیاری از ناظران و صاحب نظران قابل پیش بینی بود و از جمله صاحب این قلم چند روز پیش از انتخابات در مطلبی از اطمینان خاطرم در شکست رییسی از روحانی در انتخابات 29 اردیبهشت و دلایل آن
اصولگرایان در روزهای گذشته همه کاری کرده اند جز آن کاری که باید بکنند؛ نگارنده کمتر مطلب آسیب شناسانه درست و واقعی در کانال ها و سایت ها و خبرگزاری های منسوب به این جناح را در روزهای گذشته دیده ام؛ به جای آن قلم های نزدیک به اصولگرایان در چند روز گذشته پس از انتخابات کوشیده اند به جای آسیب شناسی دلایل شکست، هم آرای نامزد مورد حمایت شان را از 15.7 میلیون بیشتر ارزش گذاری کنند و هم آرای نامزد پیروز را از 23.5 میلیون کمتر بدانند؛ یعنی چشم بستن و نادیده گرفتن پیام صریح انتخابات 29 اردیبشهت.
با وجودی که نداشتن ظرفیت و جنبه شکست و پیروزی در بین اصولگرایان و حتی اصلاح طلبان مسبوق به سابقه و حتی قابل تسری است، اما در مقایسه رعایت اخلاق شکست اصولگرایان پس از دوم خرداد 1376 و موقعیت کنونی باید به این واقعیت تلخ اذعان و اعتراف کرد که به نظر می رسد در دو دهه گذشته رعایت اخلاق رقابت سیاسی در میان آنها نه تنها بهبود نیافته بلکه حتی بدتر هم شده و یک مسیر قهقرایی را پیموده است.
اصولگرایان در انتخابات دوم خرداد 1376 که نامزد مورد حمایت آنها شکست بسیار سنگینی از سید محمد خاتمی نامزد مورد حمایت جریانات چپ موسوم به خط امامی آن روزها - و اصلاح طلبان امروزه – خورد؛ رفتار به مراتب مترقیانه تری از خود به نمایش گذاشتند؛ آنها در آن زمان نه در منابر عمومی و رسانه هایشان از تخلفات گسترده در انتخابات سخن گفتند و این در حالی بود که نامزد شکست خورده پیش از اعلام نتیجه رسمی آرا با ارسال پیام تبریک به رقیب پیروز خود، به او تبریک گفت.
علی اکبر ناطق نوری که این روزها بیش از آنکه او را بتوان در اردوگاه اصولگرا طبقه بندی کرد می توان او را در اردوگاه اعتدال گرایان حامی دولت حسن روحانی به حساب آورد، در سوم خرداد 1376 رفتاری به غایت پخته و تحسین برانگیز از خود به نمایش گذاشت و با ارسال پیام تبریک به سید محمد خاتمی پیروزی را به او تبریک گفت. او از سوی دیگر پس از آن نیز در جریان گرفتن رای اعتماد برای همه وزرای پیشنهادی دولت هفتم در مجلس شورای اسلامی (مجلس پنجم) همکاری کاملی از خود نشان داد و برای همه وزرا از مجلس تحت تسلط اصولگرایان مخالف دولت رای اعتماد گرفت.
با مقایسه رفتار اصولگرایان پس از دوم خرداد 1376 و نیز پس از 29 اردیبهشت 1396 می توان به این نتیجه رسید که آنها در رشد و شکوفا کردن اخلاق و روحیه "ناطق نوری گونه " در جناح شان شکست خورده اند و این روزها رفتار نسل جوان تر آنها به مراتب عقب تر از نسل پیشین رهبران آنهاست؛ نسل رهبرانی که به مرور در 2 دهه گذشته یا خود را به حاشیه انزوا برده اند و یا حتی همانند ناطق نوری از اردوگاه اصولگرایان کوچ کرده و به اصلاح طلبان و اعتدالیون حامی دولت نزدیک شده اند.
کاش اصولگرایان برای یک بار هم که شده وزن و جایگاه واقعی خود را در جامعه ایرانی به رسمیت شناخته و به عنوان یک جناح سیاسی مسئول رفتار کنند و تلاش کنند با آسیب شناسی درست از دلایل عدم اقبال اکثریت جامعه به آنها ، سبد رای خود را به سمت جذب آرای طبقات متوسط و نخبه گسترش دهند.