رویداد۲۴- مازیار وکیلی: ماه رمضان در اکثر کشورهای اسلامی ماه جشن و شادی است. در اکثر کشورهای اسلامی سعی میکنند این ماه را که ماه ضیافت الهی است با شادی و شعف خاصی برگزار کنند.
سران کشورها برنامههای متنوع و شادی برای مردم کشورشان تدارک میبینند و همه تلاش را انجام میدهند تا مردمی که در طول روز به انجام فرائض دینی این ماه پرداختهاند روحیه خوب و قوی داشته باشند. نگاه درست به این ماه عزیز هم همین است. نباید رویکردی را پیش گرفت که مردم احساس کنند به سبب روزهداری در تنگنا قرار گرفتهاند و از انجام مسئولیتهای روزمرهشان عاجز هستند.
هر چقدر دولت سعی میکند با انجام طرحهای مختلف فرهنگی مردم را به سطح شهر بکشانند و اجازه ندهند این ماه در تضاد با فعالیتهای روزمره مردم قرار گیرد، رویکرد صدا و سیما کاملاً بر عکس است. دولت سعی میکند با تخفیف بلیطهای سینما و انجام طرح افطار تا سحر برای سینماهای سراسر کشور مردم را با روحیه و سرزنده نگه دارد. این در حالی است که صدا و سیمای ما با پخش برنامههایی مثل ماه عسل و سریالهایی که غم و غصه از سر و کولشان بالا میرود این ماه عزیز و معنوی را مساوی با غم نشان میدهد.
در سالهای گذشته حداقل یک سریال طنز در کنداکتور صدا و سیما وجود داشت تا مردم با دیدن آن سریال لبخندی به لبهایشان بیاید. اما امسال همان تک سریال شاد هم در بین برنامههای تولیدی صدا و سیما برای ماه رمضان به چشم نمیخورد . دو سریال اصلی امسال تلویزیون پر از رنج و استرس و دعوا و جنجال و جاسوس بازی هستند. جدای از آنکه ربطی به ماه مبارک رمضان ندارند در ایجاد تنش و غصه با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند.
اوضاع سریال نفس از این منظر اسفناکتر است. باید از دوستان حاضر در صدا و سیما پرسید یک سریال تریلر و معمایی که در حال و هوای سالهای قبل از انقلاب میگذرد چه ربطی به ماه رمضان دارد؟ یا میتوان از همین دوستان پرسید چرا باید سرقفلی سریالهای صدا و سیما به نام چند نفر محدود باشد تا آنها فقط سریال بسازند؟ متنهای سریالهای سعید نعمتالله چه ویژگی بارزی دارد که باید حداقل سالی یک سریال روی آنتن صدا و سیما داشته باشد؟
جدای از سریالها سایر برنامههای صدا و سیما فاقد جذابیت لازم برای پیگیری در این ماه هستند. جذابیتی هم اگر هست به مدد همان افزایش غم و غصه است. ماه عسل به عنوان یکی از محوریترین برنامههای این سالهای صدا و سیما چیزی نیست جز زدن لبخند آزاردهنده مجری بر غصه و مصیبت مردم. برنامهای که با به نمایش گذاشتن مصائب مردم تلاش به جذب مخاطب دارد ذرهای نمیارزد وقت گرانبها را صرف تماشایش کنیم.
حتی اگر بپذیریم تولید و ساخت چنین برنامهای لازم است چرا باید آن را در ساعات نزدیک به افطار برای مردم پخش کنیم. مگر غیر از این است که ساعت نزدیک به افطار ساعات آرامش و نیایش است. مگر غیر از این است که مردم در این ساعات باید با ذهنی آرام و پاک از نگرانی و غصه سر سفرههای افطار خود بنشینند. پس چرا صدا و سیمای ما در یک کج سلیقهگی آشکار اصرار به پخش این برنامه در ماه مبارک رمضان دارد؟ آیا نمیشود برای چنین برنامهای زمان پخش دیگری انتخاب کرد؟
این کج سلیقهگی در پخش تنها مشکل ماه عسل نیست، بلکه محتوای این برنامه هم دارای ایرادات اساسی است. دلیل اصرار تولیدکنندگان و مسئولان صدا و سیما برای ساخت چنین برنامهای مشخص نیست. چه ضرورتی دارد که مشکلات بخشی از مردم جامعه در صدا و سیما فریاد زده شود؟ آیا این تحقیر ملت ایران نیست؟ تحقیر تماشاگران ایرانی نیست که مسئولان صدا و سیما احساس میکنند فقط با ذکر مصیبت میتوان آنها را سرگرم کرد؟ شاید مسئولان صدا و سیما احساس میکنند با پخش این برنامهها میتوانند برای مشکلات سوژههای برنامه ماه عسل راه حل مناسبی بیابند. اما سوال اینجاست که آیا این تنها راه حل موجود برای حل مشکلات مردم است؟ خصوصاً با آن برخوردهای خارج از عرف مجری برنامه که مثلاً گوشی را بر میدارد و از دختری برای پسر مهمان برنامه خواستگاری میکند و او را در معذوریت اخلاقی قرار میدهد تا پاسخ مثبت او را برای خواستگاری دریافت نماید.
بد نیست اشارهای هم بکنیم به اجرای احسان علیخانی که شاید به نظر خیلیها اجرایی عالی و مثبت به نظر برسد اما نگارنده به جز این فکر میکند و معتقد است اجرای او با یک بیرحمی و قساوت ناپیدا همراه است که بیننده را پس میزند. کافیست به نحوه واکنشهای علیخانی دقت کنید تا متوجه بیرحمی پنهان اجراهای او بشوید. خصوصاً جاهایی که مهمان برنامه از مصیبتهایش حرف میزند و او با لبخند و هیجانی بیمورد او را تشویق میکند تا آن مصیبت را با آب و تاب بیشتری تعریف کند.
شاید سازندگان ماه عسل آمار و ارقام و دلیل و مدرک و مستندات زیادی بیاورند که توانستهاند سرنوشت بسیاری از مهمانهایشان را عوض کنند و برای آنها شرایط بهتری را فراهم آورند. اما باید از سازندگان این برنامه پرسید به تاثیر طولانی مدت چنین برنامهای بر ذهن و ضمیر مخاطب فکر کردهاند؟ آیا فکر کردهاند که پمپاژ این حجم مصیبت به روح و ذهن بینندگان چه بلایی بر سر آنها میآورد؟ آیا به این فکر کردهاند با پخش این برنامه و نمونههای مشابه دیگر رمضان را به عنوان ماه غم و اندوه معرفی میکنند؟
رمضان ماه غم نیست. به جز لیالی قدر و ایام شهادت حضرت علی(ع) سایر روزهای ماه مبارک رمضان روزهایی مانند سایر روزهای سال است. متولیان فرهنگی کشور میتوانند با ایجاد فضایی نشاطآور مردم را بانشاط و سرحال نگه دارند. درحالی که صدا و سیما با پخش چنین برنامههایی بیش از گذشته مردم را غمگین و افسرده میکند. صدا و سیما برای جذب مخاطبهای از دست رفتهاش باید رویکرد خود را تغییر دهد. یکی از همین رویکردهای غلط یکی دانستن ماه رمضان با غم و ناراحتی است. ماه رمضان، ماه ضیافت الهی و مهمانی خداست و هیچکس در مهمانی که خدا میزبان آن است غمگین نمیشود.