شاید بهترین جواب برای این سؤال قطع شدن منافع افرادی است که تصور میکردند، فدراسیون اسکی باید همچنان به صورت خانوادگی اداره شود و هر زمان که اراده کردند به سفر بروند و کارها را طبق برنامه و میل خودشان انجام دهند. همین عامل سبب شده اتفاقات حاشیهای رخ دهد. رانت خواری و خانوادهسالاری در اسکی رخنه کرده بود و طبیعتاً وقتی شرایط میل باب آنها نباشد دست به هر کاری میزنند و گاهی اوقات میخواهند بقیه را با خودشان همراه کنند و به باتلاق بکشانند؛ همانند کسی که در حال غرق شده است. حتی گسترش و توسعه رشته اسکی هم برای آنها اهمیتی ندارد چرا که منافع شخصی را بر منافع ملی ترجیح میدهند.
در این میان وزارت ورزش و جوانان تاکنون به خوبی موضوع را مدیریت کرده و حتی هیاهو و فشارهای بیرونی روی آنها تاثیر نگذاشته و مقابل فشارها ایستادگی کرده است. با این وجود حاشیهسازیها ادامه دارد و به نظر میرسد باید برخوردهای قاطعی صورت گیرد و به جز وزارت ورزش، سایر نهادهای مرتبط با ورزش و فدراسیون اسکی هم پای کار بیایند تا این رشته به روزهای آرام خود برگردد. این نظریه که «چون ما نیستیم، فدراسیون هم نباید آرامش داشته باشد» سالهاست که از رونق افتاده است. اسکی همانند سایر رشتههای ورزشی نیاز به آرامش دارد اگر برخی که منافعشان قطع شده؛ اجازه دهند.