از بس حرف گوش نكنيم ما اصولگراها!

صداوسيما هم پشت قباله ماست و شصتاد تا خبرگزاري و سايت و روزنامه هم داريم ما اصولگراها. در همين انتخابات اخير، خدا وكيلي چه كم داشتيم؟ كم تبليغات كرديم؟ همه دروديوارهاي شهر را كه زرد كرده بوديم ما اصولگراها. اين همه ردصلاحيت و عدم احراز صلاحيت شد. درخلوت و OFF THE RECORD انتقاد كرديم به عزيزان شوراي نگهبان، اما خفقان گرفتيم كه يك بارعلني از حق يك نفر دفاع كنيم ما اصولگراها. باخته‌ايم آقا. نه امروز و۲سال پيش، همان ۱۰سال پيش كه همه تخم‌مرغ‌هايمان را گذاشتيم توي سبد احمدي‌نژاد، ما اصولگراها. مادر بزرگ هاي ما هر كه به سفر مي‌رود، زيرلب برايش آيت الكرسي مي‌خوانند و پشت پايشان كاسه آب مي‌ريزند، اما از پشت سر به سربازاني كه براي مذاكره مي‌فرستاديم، سنگ مي‌زديم و نفرين مي‌كرديم، ما اصولگراها. در خانه ملت، بونكر برده بوديم كه دانشمند هسته‌اي مان را زير سيمان دفن كنيم، بعضي از ما اصولگراها به فساد مالي دولت قبل كه از دوره كوروش به اين ور سابقه نداشت، چشممان را بستيم و شندرغاز يارانه را حلواحلوا كرديم، ما اصولگراها. دولت روحاني كه آمد، پوزخند زديم كه اگر در هر صندوق چهارراي كمتر آورده بود، چقدر دنيا شيرين بود به كام ما اصولگراها. ادعا مي‌كنيم بعضي رقبايمان دروغ مي‌گويند، لاقيدند، ليبرالند و هزار چيز ديگر. قبول. همه‌اش درست. اما خودمان آنگونه كه مي‌نماييم، نيستيم ما اصولگراها. در اين يكي دوماه هركاري كه مي‌توانستيم كرديم تا لج رقيبمان را در بياوريم. اگر چنين نمي‌كرديم، جامعه‌مان دوقطبي نمي‌شد و افراد كاردان و بلدي هم وارد مجلس مي‌شدند و جفا نمي‌كرديم به كانديداهاي خوبمان، ما اصولگراها. ر قيب آمد در زمين ما بازي كرد. دريبل زد، پاس داد، سانتر كرد، توپ را روي دروازه مان فرستاد... متبخترانه فقط نگاه مي‌كرديم ما اصولگراها. با خودمان چه كرده‌ايم ما اصولگراها؟ بعدالتحرير: شايد دوستان اصولگرايم خرده بگيرند كه چرا اين حرف‌ها را در برابر چشم رقيب و دشمن مي‌زنم. جوابم اين است: از بس حرف گوش نكنيم ما اصولگراها!