رویداد۲۴-مازیار وکیلی: خنداننده شو میتواند آغاز یک پروژه بزرگ باشد که در آن استعدادهای زیادی در زمینه کمدی کشف شوند. صدا و سیما میتواند به واسطه فراگیری مخاطبانش متولی این امر باشد.
میتواند هر دو یا سه سال یکبار فراخوانی بزرگ در تمام رشتههای هنری بدهد و از کسانی که احساس میکنند در زمینههای مختلف هنری استعداد دارند دعوت کند تا با حضور در صدا و سیما بخت خود را برای رسیدن به موفقیت امتحان کنند.
شاید از دل این فراخوانها استعداد واقعاً نابی کشف شود که بتواند در عرصه فرهنگ و هنر بدرخشد. اما مسئله مهم نه کشف استعدادها، بلکه حفظ و حراست از این استعدادهای کشف شده است.این استعدادهای کشف شده نباید به سادگی رها شوند.باید به آنها فرصتی داده شود تا استعدادشان بارور شود. باید نهادهایی باشند که آنها را جذب کند تا آنها فراموش نشوند.
خنداننده شو برای مجید افشاری و میثم درویشانپور این فرصت را مهیا کرد تا به شهرت برسند. اما بعد از اتمام این برنامه و به پایان رسیدن این هیاهوها چه اتفاقی برای این دو نفر میافتد؟ آیا با همان سرعتی که مشهور شدند، فراموش میشوند؟ آیا جایی هست که این دو فرد بااستعداد با مراجعه به آنجا بتوانند به استعداد فراواشان تکنیک را هم اضافه کنند؟ آیا میتوانند راهی برای تداوم شهرتشان پیدا کنند؟ این سوالات، سوالاتی است که جوابی برایشان وجود ندارد. آینده همه چیز را مشخص خواهد کرد.
اما تا زمانی که پاسخ این سوالها مشخص شود میتوانیم امیدوار باشیم استعداد این دو فینالیست جوان هرز نرود و این دو کمدین واقعاً با استعداد به لیست معدود کمدینهای ایران اضافه شوند.
ایده برگزاری فینال خنداننده شو در برج میلاد هم ایده خوبی بود. هم هیجان کار را بیشتر میکرد و هم فضای بیشتری در اختیار کمدینها میگذاشت که برنامهشان را اجرا کنند. حضور این تعداد تماشاگر در چنین فضای وسیعی نه تنها انرژی کمدینها را بیشتر میکند و باعث میشود آنها با دقت بیشتری برنامهشان را اجرا کنند بلکه برای تماشاگر هم اتمسفری میسازد که با جدیت بیشتری فینال را دنبال کند.
این تغییر فضا باعث میشود تماشاگر با تمام وجود احساس کند که این دو اجرا مهمترین و حساسترین اجرای مجموعه برنامههای خنداننده شو است. این تغییر فضا و گستردگی آن باعث میشود کل فرآیند اجرای کمدینها با حساسیت و هیجان بیشتری دنبال شود و تماشاگر با اشتیاق بیشتری برنامه را پیگیری کند.
نقاط ضعف و قوت مجید افشاری و میثم درویشانپور
بعد از این مقدمه طولانی بهتر است به اجرای دو کمدین فینالیست خنداننده شو بپردازیم. اجراهایی که هر کدام نقاط قوت و ضعف خودش را داشت. اجراهای افشاری و درویشانپور به لحاظ موضوعی بسیار شبیه هم و به لحاظ پرداخت دقیقاً در نقطه مقابل یکدیگر بود.
موضوعی که هر دو کمدین برای آخرین اجرایشان انتخاب کرده بودند، موضوعاتی اجتماعی بود. افشاری روی مسئله ازدواج تاکید داشت و درویشانپور روی تربیت فرزند و تفاوت نسلی. هر دوی این موضوعات علیرغم اینکه در ظاهر کلیشهای به نظر میرسند اما همچنان جزء مهمترین دغدغههای مردم ایران هستند.
اجرای افشاری تداوم اجراهای گذشتهاش بود. چه در اجرا که همان یلهگی، سادگی و صمیمیت اجراهای قبل را داشت. چه در انتخاب موضوع و چه در نحوه اجرا افشاری همانی بود که باید باشد. افشاری بیش از آنکه مجری خوبی باشد، نویسنده خوبی است. خوب بلد است موضوعات مختلف را برای اجرای یک استندآپ کمدی سر هم کند. ظاهر نوشتههایش پراکنده است، مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد و انسجامی ندارد.اما این تکههای پراکنده انقدر بامزه هستند که این عدم انسجام به چشم نیاید.
افشاری چون متن قدرتمندی برای خود مینویسد به راحتی و بدون هیچ ترسی میتواند بداههپردازی کند و از اتفاقات هنگام اجرا فرصتی فراهم کند برای خنده بیشتر. مثل اجرای شب گذشته که از تماشاگران خواست دستزدنشان را با پایان شوخیهای او هماهنگ کنند.
مجید افشاری از یلهگی کلام و وارفتگی ظاهری و رفتاری خودش به خوبی استفاده میکند تا شخصیت راحت و بیخیالی از خودش به نمایش بگذارد. مسائل را شخصی میکند و برای طرح شوخیها به خودش ارجاع میدهد. این کار باعث میشود تماشاگر احساس نزدیکی بیشتری با او داشته باشد. با او مثل یک رفیق و فامیل نزدیک برخورد کند و افشاری را جزئی از خانواده خودش بداند.
افشاری با تلفیق شوخیهای اجتماعی و عامهپسند میتواند همه طیفها را راضی نگه دارد. شوخی با علاقه دختران به پاستیل یکی از نمونههای اعلای شوخیهای عامهپسند افشاری است. همچنین، شوخی با پخش سیبزمینی و آرد میان مردم یکی از نمونههای درخشان شوخیهای اجتماعی/سیاسی افشاری است.
این دو نوع شوخی با تلفیق درست و استفاده بهینه بدل به نقطه قوت متنهای افشاری شدهاند و باعث شده طیف وسیعی از مخاطبان طرفدار افشاری باشند.
درویشانپور دقیقاً نقطه مقابل افشاری است. اگر افشاری یک نویسنده چیرهدست است، درویشانپور بازیگر خوبی است. استندآپ کمدی او بسیار وابسته به اجرای کمدین است. درست است که مقدمه درویشانپور کم رمق است، اما بعد از ورود به قسمت مهمانی اجرایش خندهدار و قدرتمند پیش میرود. شوخیهای درویشانپور بسیار جنبه فیزیکی دارد و این هنر اوست که باعث میشود این شوخیها اغراقآمیز به نظر نرسد.
اما مشکل اینجاست که این شوخیها یکدست نیستند. بعضیهایشان مثل اجرای درخشان قطعه رپ مربوط به لالایی کودک عالی هستند و بخشهایی مثل ماجراهای سر میز شام سطحی. اما چه این شوخیها عالی باشند و چه سطحی نوشته شده باشند درویشانپور از پس اجرای آنها بر میآید. با تمرکز زیاد چند نقش را یکجا ایفا میکند و با دقت زیاد این نقشها را جداگانه شخصیتپردازی میکند.کودکش واقعا کودک است، دوست متاهلش شبیه نمونههای واقعی است و استیصال و پریشانی خودش حقیقی و ملموس است.
رقابت فینال خنداننده شو تقابل متن بود با اجرا. هر چقدر افشاری متن قدرتمندی داشت درویشانپور اجرای بهتر و متنوعتری ارائه داد. اینکه کدامیک از این دو کمدین توسط مردم برگزیده میشوند هنوز مشخص نیست.اما نتیجه این انتخاب میتواند قابل تحلیل باشد. باید دید مردم چه نوعی از کمدی را بیشتر میپسندند. کمدی کلامی یا کمدی موقعیت. کمدی وابسته به متن یا کمدی متکی به اجرا. برای رسیدن به نتیجه باید تا آخرین روز رایگیری صبر کرد و بعد از اعلام نتایج به تحلیل انتخاب مردم پرداخت.
اما در پایان هر کس که انتخاب شود چیزی از ارزش دیگری کم نمیشود. این دو نفر با این دو اجرای جذاب ثابت کردهاند استعداد فراوانی دارند. رقابت پایانی این دو چنان جذاب و نزدیک به هم برگزار شد که رای دادن را برای مخاطب سخت کرده است. باید دید حسن ختام خنداننده شو چیست. متن قدرتمند افشاری انتخاب میشود یا اجرای انرژیک درویشانپور؟