رویداد24- رشید داودی، طلبهی حوزهی علمیهی قم و از شاگردان سیدحسن خمینی، طی یادداشتی در واکنش به سخنان اخیر حجت الاسلام سیداحمد خاتمی، عضو مجلس خبرگان و همینطور کاندیدای دور آینده (با این توضیح که وی هیچ نسبت خانوادگی با سیدمحمد خاتمی ندارد)، نوشت:
جناب حجت الاسلام سید احمد خاتمی!
دو سخنرانی اخیر جنابعالی در جمع برخی از اهالی کرمان موجب نگارش این سطور شد. سخنانی که تأسف و تأثر عمیق نگارنده را در پی داشت که ما را چه شده است؟ چرا باید فردی که در سالیان اخیر مهمترین تریبونها را در اختیار گرفته و خود را بارها با ایراد سخن در مناسبتهای مختلف در معرض قضاوت و ارزشیابی و ارزشگذاری دیگران قرار داده است، این چنین از عدم توجه دیگران به خود شکوه کند؟!
بر این اساس چند کلامی را با شما در میان می گذارم.
۱ – شما در سخنان خود به حق گفتهاید: «آن کسی که تا کنون ما را شناخته، شناخته است و آن کسی که ما را تا کنون نشناخته است، خودش را به نشناختگی میزند و تا آخر هم نمیشناسد»، آری جناب آقای خاتمی مردم و نهادهای مختلف شما را شناختهاند و بر اساس همین شناخت است که نوع مراوده با شما را برگزیدهاند. لذا اینکه فرمودید: «از چهارشنبه در کرمان هستم و به ریگان، فهرج، بم، کهنوج، هنزا، رابر، بافت و ارزوئیه رفتهام و از مظلومیت ما این است، دوربینی نیست که ببینند مردم چه میکردند و چه شوری بود و خدا را شکر که خدا دشمنان ما را احمق قرار داده است»؛ نتیجهی همین شناخت و انتخابی است که داشتهاند؛ و اینکه اطراف شما دوربینی نیست! و کسانی نیستند، که حاضر باشند آن همه شوری که گفتید را به تصویر بکشند، نیز ثمرهی همین شناخت است.
۲ – شما در این دو سخنرانی دهها بار از واژه «من» سخن رانده و از اوصاف و ویژگیهای خود گفتهاید؛ در حالی که کمترین سهم را برای مردم و قضاوتهای آنان گذاشتهاید. جناب خاتمی! بنده در مورد شما قضاوت نمیکنم اما اینکه شما خودتان را «ولایتمدار» یا «بسیجی» و با استناد به فرمایشات امیر المومنین علیه السلام، «علمدار دین» و «دارای بصیرت» میخوانید و بعد میگویید: «پدر فتنه را در آوردهاید»، «انگلیس را بیچاره کردهاید» و دهها تعریف و تمجید دیگری که از خود داشتهاید، با موازینی دینی و اخلاقی که شما بیش از ما خوانده و گفتهاید، سازگار نیست. آقای خاتمی سلَّمنا که شما مصادق أتمّ این اوصاف باشید اما «مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید»؛ پس بگذارید دیگران از شما بگویند!
۳ – جناب حجت الاسلام خاتمی! به درستی بر وجود دشمن و نقشههای آنان اشاره کردهاید اما اینکه با استناد به ظاهر کلام دشمنان نظام، به صراحت آنان را احمق فرض کنید و تصور نقشههای پنهان آنان را نکنید، بسیار ساده انگارانه است. آیا وقتی من و شما و همهی ملت این سخن امام: «آنروزی که آمریکا از ما تعریف کند، روز عزای ماست» یا این بخش از کلام رهبری: «اگر دشمن از کسی تعریف کرد حتما آن فرد مساله دارد»، را شنیدهایم، به نظر شما آیا آنها (بی بی سی و امثالهم) بر این نکته دقت نداشتهاند و آن را نمیدانند؟ بی گمان پاسخ شما چون من و همهی ملت ایران اینست که قطعا آنها نیز این سخنان را شنیده و میدانند. حال دشمنی چون انگلیس که در توطئه، نفوذ و برنامهریزیِ پشت پرده، یدّ طولایی داشته و دارد آیا نمیتواند برای رسیدن به اهداف شوم و پلید خود، در ظاهر چیزی بگوید که شما احمقش بپندارید اما در نهان از چشم شما و دوستانتان آنچه را میخواهند انجام داده و به اهداف خود نایل آیند! جناب آقای خاتمی این گونه منافذ است که گذرگاه نفوذاند.
۴ – جناب حجت الاسلام خاتمی! در سخنان خود بیش از آنکه معیار و شاخص ارائه دهید، در تشخیص و تعیین مصادیق غوطهور شدهاید. چرا به جای اهتمام در بیان شاخصها و تبیین موضوعات، به تطبیق مصادیق با پیش فرضهای ذهنی خود مبادرت میورزید؟! حال آنکه حتی در مسایل مهم فقهی هم فقیهان حق تعیین مصادیق برای مقلدان را ندارند. اما شما به جای مردم تشخیص مصداق میدهید و تعیین راه میکنید. اگر بپذیریم که شما در تشخیص خود درست عمل میکنید بازهم نه شرع و نه عقل و نه حتی عرف به شما اجازه چنین کاری را نداده است. خصوصا آنکه خود را نیز از مصادیق حق و مخالفانتان را بر باطل میخوانید و گروهی را متهم به نفاق میکنید! که این در اخلاق اسلامی نیز مردود است.
۵ – جناب آقای خاتمی شما محکم و قاطعانه میگویید: «یقین دارم، لیست جامعهی مدرسین رای میآورد» ، آیا اینگونه سخن گفتن با مردم موجب نمیشود که در صورت کشف خلاف و رأی نیاوردن لیست فوق، تشویش اذهان عمومی صورت بگیرد و در نتیجه، نتایج حاصل شده را برنتابند؟!
۶ – آقای سید احمد خاتمی! گمان نمیکنید که دوقطبیِ «انگلیسی» و «ضد انگلیسی» کردن انتخابات و آنگاه حق مطلق دانستن خود و لیست مطلوبتان و سپس فتنهگر دانستن لیست دیگری که علیرغم رد صلاحیتهای گسترده توسط شورای نگهبان، واجد صلاحیت شناخته شدهاند، توهین آشکار به این نهاد مهم و تضعیف آن نیست؟! پس چرا اینگونه سخن میگویید: «یقین دارم، لیست جامعهی مدرسین رای میآورد، اما لیست اینها رای نمیآورد، زیرا آدم ندارند و مردم اینها را هواداران فتنه میشناسند و به همان اندازه که شاه و سلطنت شاه در این کشور منفور شد به همان اندازه هم فتنهگران تا ابد منفور هستند و فتنهگرانی که محکوم و زندان شدند، باید خجالت بکشند که سرشان را بالا کنند». آیا تصور نمیکنید که اینگونه سخن گفتن بازی در زمین دشمن باشد و موجبات ایجاد یا تشدید تفرقه و اختلاف را فراهم آورد؟!
۷ – آقای خاتمی عزیز! اینکه در رسانههای غربی در مورد برخی سابقون انقلاب چون آیت الله یزدی، و فردی مثل آیت الله جنتی و حتی عالمی چون آیت الله مصباح، سخن به میان آمده و موجب واکنش حتی مخالفان ایشان نیز شده است، چرا شما علاقمندید که خود و برخی دوستانتان را به آن لیست اضافه کنید؟! (حال آنکه آن رسانهها نامی از شما نبردهاند)، آیا چنین تحریفی موجب مهندسی و فریب افکار عمومی نیست؟!
۸ – جناب خاتمی! تعجب بنده از اینست که علیرغم این همه حمله و هجمهی شما به کسانی که چون شما نمیاندیشند و همسوی با جنابعالی نیستند یا نظرتان را نمیپسندند، بازهم تهدید میکنید که: «در ایام انتخابات زبانم بسته است، اما بعد از انتخابات رسوا میشوید و پشت صحنهی این حرکات شیطانی را برای ملت میگویم و میگوییم از انگلیس و آمریکا تبعیت کردهاید و فتنهگری را در پوشش رندانه داشتهاید»، و در ادامه بر عصبانیت خود افزوده و با لحنی به مراتب شدیدتر میگویید: «فکر کردهاید رها میکنیم، بجنگ تا بجنگیم، رسوا هستید و به فضل خدا بعد از انتخابات چه رای بیاورم چه رای نیاورم، رسواتر میشوید». جناب آقای خاتمی آیا اینگونه سخن گفتن با رقیبان انتخاباتی خود و تاکید بر اینکه حتی اگر در این رقابت نابرابر (در کمیت و کیفیت کاندیداها و …) ـ که خود به دست خالی رقیبان در داشتن کاندیدا به اندازهی کافی اعتراف کردید ـ ، زیبندهی حضرتعالی است؟!
سخن پایانی
جناب حجت الاسلام خاتمی! بنده به عنوان یک طلبهی کوچک از حوزهی علمیه و قطرهای از دریای ملت که گاه سخنان شما را میشنوم، میبینم یا میخوانم، دردمندانه به شما عرض می کنم که اینگونه سخن گفتن، زیبندهی آن جناب نبوده و نیست! چرا که کلامتان حمل بر خودحقِّ مطلق انگاری، خودبصیر پنداری و خود بزرگ بینی میشود.
جناب آقای خاتمی برادرانه عرض میکنم که شما در جامعه فردی مشهور هستید اما به خاطر آنچه گفته شد و آنچه مجال و امکان گفتنش نبود محبوب نیستید. بگذارید در ترازوی ملت ارزشگزاری شوید نه در پیشگاه نفس.
برادر عزیز جناب آقای خاتمی! این نوشتار درد دلی است از باب «نصیحة الملوک» و امر به معروف و نهی از منکر که چون «نمی از یم» به رشتهی تحریر در آمده است. به امید آنکه خاطرتان مکدر نکرده باشد.
«والسلام علی من اتبع الهدی»
منبع: انصاف نیوز