عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه نوآوران نوشت: فيلم سخناني که از نماينده فعلي اروميه در فضاي مجازي پخش شده تعجب همگان را برانگيخته است. شايد كمتر كسي گمان ميكرد كه وقتي ادبيات سياسيون سخيف و چالهميداني و به تعبير خودشان مثلاً مردمي(!) شود، ديري نخواهد پاييد كه نه تنها ادبيات كه ادب و فرهنگ از ميان خواهد رفت.
اين موضوع به شكل ديگري از سوي شيخ اجل سعدي مطرح شده است كه: ”اگر ز باغ رعيت ملك خورد سيبي/ برآورند غلامان او درخت از بيخ". وقتي كه رئيس جمهور پيشين ميگويد آب را به آنجا بريزيد كه ميسوزد؛ نماينده مجلس همسو با او نيز بايد چنين سخناني را بيان و چنين رفتاري را انجام دهد. با كمال تاسف امروز همه شاهد آن هستند كه فرد منتخب در اروميه ميان جمع وسيعي از مردم چه اظهارات تعجبآوري را بيان كرده كه در خلوت و براي شوخي هم نميتوان تصور كرد كسي آن ها را بگويد، چه رسد به اين كه آشكارا چنين کند.
در اين مورد چند نكته بايد مورد توجه قرار گيرد:
1ـ همه ميدانند اروميه همواره يكي از شهرهاي مفتخر به ارزش هاي والاي ديني و ملي بوده و از هر نظر جزو شهرهايي است كه به لحاظ فرهنگي در ميان شهرهاي كشور در سطح بالايي قرار داشته است. اگرچه شنيدن چنين سخناني از هر كس و در هر نقطه از كشور باعث تأسف است، ولي اگر در محيطي با سطح پايين فرهنگي بود، ممكن بود كه آن را حمل بر اتفاق كنيم و با يك عذرخواهي قضيه خاتمه يافته تلقي شود، ولي وقتي در اروميه به عنوان يك قطب فرهنگي كشور چنين کلمات سخيفي بيان شود، حتماً بايد ريشهيابي كرد و به درمان آن همت گماشت.
2ـ اولين نكتهاي كه بايد مورد توجه قرار گيرد، بيان مطالبي از سوي آن نماينده است كه اكثر آن ها وجه مجرمانه دارد و در اولين فرصت دستگاه قضايي بايد وارد عمل شود و كيفرخواستي شايسته را عليه او تنظيم كند. نياز چنداني هم به بازپرسي و اين گونه مسائل ندارد. جرم مذكور، همان بيان آشكار اظهارات مذکور و ادعاهايي كه طرح شده است و با توجه به موقعيت سياسي او در صورت محكوميت نه تنها شامل هيچ تخفيفي نبايد شود، بلكه برعكس بايد براي اينگونه افراد اشد مجازات را در نظر گرفت. متأسفانه فضاي نظارتي در ايران محدود به همين دستگاه قضايي ميشود، در حالي كه در كشورهاي ديگر اگر كسي اظهارات مشابهي را انجام دهد، چنان فضاي عمومي بر او تنگ ميشود قادر به ادامه فعاليت سياسي نخواهد بود. براي نمونه رسانهها بايد او را تحريم كنند، مگر در خصوص مطالبي كه در رد و نقد محاكمه او بايد باشد.
3ـ يكي از بدترين اظهارات وي كه توهين به هموطنان آذري است، پنهان كردن خود پشت اين زبان و فرهنگ غني است. فرهنگي كه يكي از آخرين چهرههايش مرحوم شهريار بود كه ادبيات و فرهنگ ملي و منطقهاي را به اوج خود رساند، اكنون نبايد شرايطي فراهم كرد كه برخي افراد با چنين سطحي از بيفرهنگي بتوانند خود را پشت اين مجموعه بزرگ فرهنگي پنهان كنند و سنگر بگيرند.
4ـ وقتي كه برخي از نيروها در تهران ميتوانند با کلاهمخمليها درباره سياست جلسه بگذارند، چندان دور از انتظار نخواهد بود كه افراد همفكر آنان در مناطق دور از مركز چنين ادبيات مبتذلي را رواج دهند. وقتي كه قدرت بازوي فراقانوني و سبيل از بناگوش در رفته و هيكلهاي دويست كيلويي به ارزش تبديل شود، جلسات ختم و انتخاباتي برخي از اصولگرايان از حضور اين افراد پر شود، طبيعي است كه بايد منتظر چنين مواردي نيز باشيم.
5ـ واقعيت اين است كه شايد پيش از تلگرام و شبكههاي مجازي چنين مواردي يا ضبط نميشد يا با تصوير و در دسترس مردم نبود و ميشد آن را تكذيب كرد، ولي از وقتي كه اين ابزار و رسانه به قدرت مردم اضافه شده است، هر سياستمدار و هر فرد عادي نيز بايد نهايت احتياط را بنمايد تا دچار چنين عوارضي نشود. البته پرهيز از اين گفتارها بايد مبنايي باشد و نه به دليل ترس از ضبط و انتشار آن ها، ولي اگر كسي اين قدر متوجه درستي و يا نادرستي افعال و اظهارات خود نميشود، حداقل اگر به ناظر بودن خدا اعتقادي ندارد؛ متوجه باشد كه تلگرام هست!
6ـ شايد در گذشته ميشد اين موارد را ناديده گرفت و درباره آن چيزي نگفت. در نتيجه ممكن بود كه صداوسيما نيز به اين موارد نپردازد، ولي اكنون كه كل مطلب در اينترنت، شبكههاي ماهوارهاي و شبكههاي مجازي پخش ميشود، عدم ورود صداوسيما به اينگونه مطالب باعث سوال ميشود. صداوسيما كافي است اين اخبار را منعكس كند و درباره آن به بحث بپردازد، تا شاهد افزايش گرايش و نيز اعتماد مردم به اين رسانه باشد. متأسفانه رسانه سراسري و ملي حاضر نيست به اين گونه موارد بپردازد، به ويژه وقتي كه از زبان يك اصولگرا درآمده باشد.
با اين روند قهقرايي كه در فرهنگ پيشه كردهايم، معلوم نيست كه آينده ما چه خواهد شد؟ اين ها به نوعي بازتاب گرداندن اوباش با آفتابه به گردن و سوار الاغ کردن و گرداندن در شهر نيز هست.