رویداد۲۴- حتی در سالی که مملو از غلو و اغراق بوده، مبالغه در مورد اینکه شرایط امنیتی عربستان تا چه اندازه وخیم شده، آسان نیست. این شرایط بد است و بدتر هم میشود و ریاض به شدت نیازمند بحرانی است که این شرایط را بهبود بخشد.
به گزارش گروه بین الملل
رویداد۲۴ به نقل از فارن افرز، سه اتفاق باعث شده عربستان در چنین شرایط بدی قرار بگیرد. نخست اینکه نیروهای ارتش روسیه انجام عملیاتهای آزادانه در خاورمیانه را آغاز کردهاند و برای نخستین بار در تاریخ از سوی هیچ قدرت بزرگی نظارتی صورت نمیگیرد. در گذشته نیروهای جنوبی روسیه همواره از سوی یک رقیب متوازن میشدند: آمریکا در طول جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳؛ بریتانیا از طریق شاه قاچار در ایران و با حمایت عثمانیها در قرن نوزدهم؛ و ترکها در طول جنگهای ۱۸-۱۹۱۴ و ۷۸-۱۸۷۷ و پیش از آن. اما حال تنها رقبای بالقوه در منطقه –آمریکا و اروپا عقب نشینی کردهاند و توازن قدرت با روسیه را به عربستان بسیار ضعیفتر از خود سپردهاند.
دوم اینکه رقبای عربستان به شکل بیسابقهای در سراسر خاورمیانه با هم متحد شدهاند. نیروهای روسی که نظارتی رویشان نیست با ایران همکاری میکنند و ایران به شکل بیهمتایی در عصر مدرن قدرتمند است. برای نخستین بار در عصر مدرن، این کشور با صف آرایی کرده و عراق نیز در کنار سوریه است. علاوه بر این توافق هستهای ایران به واسطه لغو تحریمها ۱۵۰ میلیارد دلار در اختیار تهران قرار داده و آن را به جریان اصلی ژئوپولتیک متحد کرده، بدون آنکه این کشور مجبور به چشم پوشی از بلندپروازیهای منطقهای خود شود. پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هفتم اسفند این فرآیند را تسریع میکند چراکه به غرب اطمینان دوباره میبخشد و توافق را تحکیم میکند.
سوم اینکه برای نخستین بار در تاریخ عربستان از حمایت یک ابرقدرت محروم است. آمریکا دیگر نه در سکوت امنیت عربستان را تضمین نمیکند و نه از اهداف این کشور در درگیریهای منطقهای مانند سوریه و یمن حمایت میکند. عربستان تنها مانده است.
به همین دلیل است که عربستان سعودی نیاز به اتفاقی بزرگ دارد. یک بحران جدی با ایران میتواند عربستان را به دو روش تقویت کند.
نخست آنکه این شانس وجود دارد که درگیری با ایران، گرمی روابط ایران-آمریکا را به انحراف بکشاند. دولت اوباما هنوز نتوانسته به طور کامل خود را راضی به پذیرش خاورمیانهای که به نفع ایران متوازن شده، بپذیرد. یک درگیری جدی میان ایران و عربستان میتواند آمریکا مجبور به گرایش به سمت عربستانی کند که روابط امنیتی هفتاد سالهای با آن دارد.
از سوی دیگر عربستان سابقه جلب حمایت چهرههای تندرو و افراطی را دارد. زمانی که صدام حسین در سال ۱۹۹۰ به کویت حمله کرد، اسامه بن لادن به این پادشاهی پیشنهاد کرده بوده به عنوان نیروی پیشروی آن عمل کند اما حمایت اعراب افغان را پس زد و در عوض به نیروهای آمریکا برای حفاظت رو کرد.
امروز واقعا احمقانه است اگر این پادشاهی کمک گروههای تندرویی مانند القاعده را نپذیرد. به هر حال آمریکا در این شرایط حمایتی از سعودیها نخواهد کرد.
و این امر آغازگر دلیل دومی است که نشان میدهد چرا ایجاد بحران با ایران به نفع عربستان است. هرچه فرقه گرایی بیشتر گسترش بیابد، نیروهای جنگ طلب هم پرشورتر و به طور ناخواسته امنتر خواهد شد. اگر درگیری در سوریه به جای آنکه یک جنگ ژئوپولتیک باشد، یک جنگ مذهبی بود، نیروهای جنگ طلب بیشتری را جذب میکرد. به همین دلیل است که بحران سازی با ایران با زمینه مذهبی مفید است؛ مانند اعدام شیخ نمر النمر، شیخ برجسته شیعه که ایران بارها در موردش هشدار داده بود و در نهایی با اجرایی شدن آن، حمله به سفارت عربستان در تهران و مشهد و قطع روابط دیپلماتیک و تجاری با ایران و متحدانش در بحرین، امارات و سودان را به دنبال داشت. همین شرایط منجر به شکل گیری یکی از وخیمترین دورهها در روابط دوجانبه دو کشور در دهههای اخیر شد؛ شرایطی که از دیدگاه عربستان بهتر از وضع موجود بود و از نظر ایران نه، و به همین دلیل نیز تهران خیلی سریع عقب نشینی کرد.
خلاصه اینکه عربستان نیازمند بحرانهای بیشتر است و شاید به آنها نیز دست یابد. ریاض نتوانست توافق هستهای را از مسیر اصلی خارج کند یا مانع مداخله روسیه در سوریه شود، بنابراین پیش از آنکه شرایط منطقهای سختتر شود، مجبور است که قمار کند. یک بحران عمیقتر با ایران بهترین فرصت را برای بازگشت دولت اوباما به اردوگاه سعودیها فراهم میکند و حتی اگر کارایی لازم را نداشته باشد، ادامه بحران قدرت شبه نظامیانشان را افزایش میدهد و کنترلشان را آسانتر میکند. در هر دو صورت تنها کاری که یک بحران جدی میکند، کمک به عربستان است.
عزیزی که خبر می نویسی و اهل رسانه هستی! متحد درسته و نه متهد.