رویداد۲۴-زندهیاد دکتر ابراهیم یزدی (١٣٩٦-١٣١٠) یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی چند دهه اخیر کشور بهویژه مدیریت انقلاب اسلامی بوده است. مروری بر زمینههای شکلگیری شخصیت، بینش و منش این کنشگر اجتماعی-سیاسی و نقد و بررسی عملکرد او میتواند برای نسل امروز و فردای جامعه ما آموزنده و مفید باشد.خوشبختانه آقای دکتر یزدی با درایت و پشتکار فوقالعادهای خاطرات بیش از ٦٠ سال خدمات خود را در چند جلد تنظیم کردهاند که جلد اول و دوم آن با عنوان ٦٠ سال صبوری و شکوری تاکنون منتشر شده و جلد سوم آن مدتی طولانی است که در وزارت ارشاد در انتظار صدور مجوز چاپ است. مجموعه خاطرات ایشان میتواند بهعنوان منبعی غنی مورد استفاده همگان بهویژه پژوهشگران قرار گیرد. زیرا این اسناد تاریخی با نظم و دقت بالایی تنظیم و ارائه شده است.
در این یادداشت مایلم به گوشهای از زندگی ایشان درباره زمینههای شکلگیری شخصیت فرهنگی-اجتماعی و سیاسی ایشان بپردازم. در اینجا به دو «نهضت» که بستر اصلی تأثیرگذاری در شکلگیری شخصیت دکتر یزدی در دوران نوجوانی و جوانی بوده است، اشاره میکنم. «نهضت خداپرستان سوسیالیست» در دهه ٢٠ و «نهضت آزادی ایران» از نوجوانی تا پایان عمر.
نهضت خداپرستان سوسیالیست در دهه ٢٠، از سوی جمعی از روشنفکران دینی همچون مهندس جلالالدین آشتیانی و دکتر محمد نخشب به صورت مخفی برای مقابله با افکار مارکسیستی حزب توده که نسل جوان ما را متأثر کرده بود، تشکیل میشود. دکتر یزدی در نوجوانی درحالیکه در کلاس هشتم دبیرستان دارالفنون بود از سوی برادر بزرگشان آقای دکتر کاظم یزدی به جلسه آموزشی منزل دکتر محمد نخشب دعوت میشود و پس از طی دوره آموزشی وارد سازمان دانشآموزی این نهضت میشود و به فعالیت میپردازد. مبانی اندیشه نهضت خداپرستان سوسیالیست تأکید بر توحید و خداپرستی بهعنوان جهانبینی و پیشنیاز دستیابی به عدالت اجتماعی است.
در مواضع اقتصادی نهضت خداپرستان سوسیالیست اینچنین آمده است: «مخالفت و نفی و طرد تراکم ثروت جامعه در دست طبقه خاص، اعتقاد به سوسیالیسم بهعنوان «اولویت منافع جامعه در برابر منافع فرد». اما سوسیالیسمی بر پایه خداپرستی، بهاینمعنا که بدون توحید، بدون جامعه توحیدی، بدون اخلاق، عدالت اجتماعی با سوسیالیسم هرگز به وجود نخواهد آمد». (خاطرات جلد اول صفحه ١٢١) و در ادامه برای فاصلهگرفتن از واژههای کلیشهای تصریح میکند: «هر جامعهای راه حصول به عدالت را باید براساس معیار و مبانی فرهنگی خود و شرایط ویژه و ساختارهای اجتماعی – اقتصادی و ویژگیهای روانشناختی خود جستوجو کرده و طی بنماید» (خاطرات جلد اول صفحه ١٣٥).
در دهه ٢٠ که نسل جوان تحتتأثیر افکار مارکسیستی برای عدالتخواهی قرار میگیرد نهضت خداپرستان سوسیالیست با این منطق که بدون ارزشهای توحیدی و اخلاق امکان دستیابی به عدالت اجتماعی وجود ندارد، فعالیت خود را آغاز میکند. در این شرایط برای دکتر یزدی که زمینه مذهبی دارد فعالیت در شاخه دانشآموزی این نهضت فرصت مناسبی برای فعالیت و شکلگیری شخصیت فرهنگی- اجتماعی و سیاسی او است. خود او هم در خاطراتش به این مهم تأکید دارد: «... عضویت و فعالیت در نهضت خداپرستان سوسیالیست تأثیر بسیار عمیقی در ذهن و دیدگاههای سیاسی من برجای گذاشت. درواقع بعد از تربیت خانوادگی و تلاوت آیههای عشق و محبت مادر در گوش و در کنار کار مستمر و جدی همراه پدر و تجربیات بسیار باارزش عینی و واقعی از زندگی و جامعه، حضور و فعالیت در نهضت خداپرستان سوسیالیست اثرات درازمدت در شکلگیری روحیه و گرایشات سیاسی و اجتماعی من برجای گذاشته است». (خاطرات جلد اول- صفحه ١٣٦).
اما نهضت آزادی ایران اگرچه در اردیبهشت سال ١٣٤٠ تأسیس شد و دکتر یزدی یک سال قبل از آن در سال ١٣٣٩ برای ادامه تحصیل در دورههای تخصصی به آمریکا رفته است، اما از همان سالهای ابتدایی دهه ٢٠ با بسترهای آمادهشده توسعه فرهنگی- اجتماعی به وسیله پیشگامان روشنفکری دینی مهندس مهدی بازرگان، آیتالله طالقانی و دکتر یدالله سحابی در فعالیتهای مختلفی پیوند خورده است.
دکتر یزدی در سال پنجم دبیرستان در کنار دکتر کاظم یزدی و دکتر اسماعیل یزدی دو برادر بزرگتر خود که در فعالیتهای انجمن اسلامی دانشجویان مشارکت فعال داشتند، با فعالیتهای این انجمن آشنا میشود و در جلسات آن حضور پیدا میکند. در سال ١٣٢٨ که وارد دانشکده داروسازی دانشگاه تهران میشود با آمادگیهای قبلی پس از عضویت رسمی در انجمن اسلامی دانشجویان به عضویت شورای مرکزی و هیئت اجرای انجمن در میآید و فعالیت خود را گسترش میدهد. حضور در جلسات هفتگی سخنرانی و پرسش و پاسخ انجمن، سخنرانیهای ادواری مهندس بازرگان به مناسبتهایی همچون اعیاد بعثت و جشن عید فطر انجمن و بهرهگیری از جلسات تفسیر قرآن طالقانی در مسجد هدایت، بخشی از بسترهای آشنایی او با معارف دینی و دریافت پاسخهایی است که نسل جوان آن دوران برای چالشهای پیشِروی جامعه خود با آنها روبهرو بوده است,١ برخی از این چالشها پیرایهها و خرافات دینی بود که در فرهنگ اسلام سنتی جامعه وجود داشت و مخالفان بهویژه حزب توده با استناد به آنها زمینه جذب جوانان و دانشجویان را فراهم میکرد. دکتر یزدی در فعالیتهای انجمن اسلامی دانشجویان، حضور و نقش فعالی داشت. علاوه بر نقش مدیریتی، خود از جمله سخنرانان جلسات انجمن بود و در تهیه و تولید نشریات فرهنگی انجمن مانند مجله «فروغ علم» و «گنج شایگان» مشارکت فعال داشت. در یکی از جشنهای میلاد رسول اکرم(ص) که در مسجد هدایت برگزار شد و دکتر یزدی مدیریت و سخنرانی آن را برعهده داشت، مورد تشویق و تحسین طالقانی و سیدغلامرضا سعیدی قرار گرفت. (خاطرات جلد اول- صفحه ١٥٥)
مجموعه فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی دهه ٢٠ و تلاشهای دوران دانشجویی که بخشی از آن با ٢٨ ماه دوران پرالتهاب نهضت ملی ایران و حکومت دکتر مصدق همزمان بوده، شخصیت دکتر یزدی را هماهنگ با گفتمان روشنفکران دینی مانند بازرگان ساخت و او را آماده قبول مسئولیت در عرصههای اجتماعی و سیاسی کرد.
دوران نهضت مقاومت ملی
کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢ «بسیاری را افسرده و شدیدا ناامید کرده بوده». اما با وجود هزینههای سنگین اجتماعی این رخداد، بلافاصله پس از کودتا به همت عالمان دینی آگاه مانند سیدرضا زنجانی هستههای مقاومت تشکیل شد. حدود دو هفته بعد از کودتا دکتر یزدی از طریق مهندس سحابی مطلع میشود که سازمانی به نام «نهضت مقاومت ملی ایران» تشکیل شده و پدرشان و مهندس بازرگان به این سازمان پیوستهاند. او مانند بسیاری از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان با توجه به اعتماد و رابطه فکری که با مهندس بازرگان و دکتر سحابی داشتند همکاری با نهضت مقاومت ملی را پذیرفت و بهعنوان عضو کمیته دانشگاه نهضت مقاومت ملی و مسئولیت آن و رابطه بین این کمیته و کمیته مرکزی نهضت مقاومت ملی، فعالیت خود را آغاز کرد. (خاطرات جلد اول- صفحه ٢٠٦)
شرح مسئولیتها و فعالیتهای دکتر یزدی در سالهای ٣٢ تا ٣٩ در نهضت مقاومت ملی بخش قابل ملاحظهای از خاطرات دکتر یزدی را تشکیل میدهد (جلد اول خاطرات صفحات ٢٠٥ تا ٢٧٤). علاوه بر حضور فعال در کمیته دانشگاه، در کمیته انتشارات که زیر نظر مهندس بازرگان بود و در کمیته شهرستانها نیز فعالیت داشت. بعد از بازداشتهای سال ١٣٣٤ و جمعبندی مشکلات کار جمعی با نمایندگان احزاب و گروههای سیاسی در سال ١٣٣٥ سازمانی توسط مهندس بازرگان و جمعی از همفکران به نام «متاع» تشکیل میشود که مخفف «مکتب تربیتی اجتماعی عملی» است. این نهاد که تظاهر خارجی نداشت منشأ تأسیس نهادهای مدنی مختلفی مانند انجمن اسلامی مهندسین، پزشکان، معلمان، بانوان و نهادهای خدماتی مانند شرکت سهامی انتشار شد. دکتر یزدی یکی از همراهان مهندس بازرگان در متاع بود.
در یک نگاه کلان میتوان تأثیرات این دوره از فعالیتهای اجتماعی را روی دکتر یزدی و سایر اعضای سابق انجمن اسلامی دانشجویان مورد ارزیابی قرار داد؛ این واقعیت است که اعضای انجمن که در دوران جوانی و دانشجویی شخصیت فکری و اجتماعی آنان شکل گرفته، در این دوره با فعالیت سیاسی و کار جمعی بهویژه نوع خاص آن در شرایط مخفی آشنا میشوند و پختگی لازم را پیدا میکنند. در این شرایط است که در سال ١٣٣٩ همین کادرهای نهضت مقاومت ملی مانند دکتر یزدی، مهندس سحابی، رحیم عطایی، مهندس امیرانتظام و... با تحلیل شرایط سیاسی و شناخت تحولات سیاسی بینالمللی، بهویژه در آمریکا، شرایط را برای فعالیت علنی در ایران آماده میبینند و از رهبران خانهنشین جبهه ملی دعوت میکنند و جبهه ملی دوم تشکیل میشود و آغاز بهکار میکند.
تأسیس نهضت آزادی ایران
در شرایط سیاسی سالهای ٣٩ و ٤٠ و مسائل و مشکلاتی که در تحلیل و رویکردهای سیاسی آن دوره مطرح بود و به دلایلی که راقم این سطور قبلا در یادداشتهایی توضیح داده است، ضرورت تأسیس نهضت آزادی ایران مورد توجه مهندس بازرگان، دکتر یدالله سحابی و کادرهای نهضت مقاومت ملی قرار میگیرد. مهندس بازرگان در نطق افتتاحیه تأسیس نهضت آزادی ایران ضمن برشمردن چالشهای کارهای جمعی و حزبی در ایران میگویند: «دوهزارو ٥٠٠ سال کنار نشستیم و اختیار را رها کردیم. حسابمان را کف دستمان گذاردند دائما گرفتاری، خرابی، چپاول تا پشت دروازه شهر، ناامنی، عقبافتادگی و بردگی!» بعد اضافه میکنند: «اگر مملکت مال همه هست همه باید زحمت بکشیم به فکر باشیم و غم آن را بخوریم... ایران را هیچگاه آمریکایی یا عرب یا انگلیسی درست نخواهد کرد... . اگر ما خرابیها را درست نکنیم اگر جبران غفلت یا خیانت پدران و خودمان را ننماییم و لکههای ننگ را از دامن ایران نزداییم پس کی این کار را بکند؟...» سپس با وجود همه چالشها اضافه میکنند: «فاذا عزمت فتوکل علیالله. به نام خدا و به امید و اتکای به او و در راه او وارد میشویم و میدانیم که با یک عمل و یک روز بلکه یک قرن گورستان تبدیل به گلستان نمیشود».
مهندس بازرگان در همین سخنرانی جلسه افتتاحیه نهضت به چکیده مرامنامه که شاید برای اولینبار اعلامیه جهانی حقوق بشر در کنار مبادی اسلامی و التزام به قانون اساسی آمده است، اشاره میکنند و میگویند: «ما مسلمان، ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدقی هستیم» و ضمن تأکید بر روش مبارزه قانونی، علنی و مسالمتآمیز بر راهبرد آزادی، دموکراسی و حقوق بشر اهتمام میورزند.
برای یادآوری فضای سیاسی سال ١٣٤٠ اشاره به نامه مهندس بازرگان به دکتر مصدق که در احمدآباد در حصر بود، درباره تأسیس نهضت آزادی و پاسخ تأییدیه دکتر مصدق که: «... تردید ندارم که این جمعیت تحت رهبری شخص جنابعالی موفق به خدمات بزرگی نسبت به مملکت خواهد شد...» (پاسخ تاریخی دکتر مصدق به نامه مهندس بازرگان - ٢٥ اردیبهشت ١٣٤٠) و همچنین یادداشت ذیل عکس تقدیمی به نهضت آزادی ایران در آبانماه ١٣٤١ مینویسند: «...به کسانی که در راه آزادی و استقلال ایران عزیز از همه چیز خود میگذرند...»، برای توضیح زمینههای شکلگیری شخصیت دکتر یزدی و سایر اعضای قدیمی نهضت آزادی خالی از لطف نیست.
با چنین نگاه راهبردی است که نسل مهندس سحابی، دکتر یزدی، دکتر چمران و... با مبانی اعتقادی و نگاه راهبردی در چند دهه در شرایط مختلف و تحمل هزینههای سنگین ایستادگی کرده و به راه بازرگان ادامه دادهاند. راز و رمز این ایستادگی و پایداری و حفظ انسجام مواضع و پاسخگویی در مقابل تاریخ میتواند برای نسل امروز و فردای جامعه عبرتآموز و آموزنده باشد.
اگرچه دکتر یزدی در سال ١٣٤٠ هنگام تأسیس نهضت آزادی، در ایران نبود؛ اما او و سایر اعضای سابق انجمن اسلامی دانشجویان مانند دکتر مصطفی چمران، دکتر علی شریعتی و... به علت پیوندهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی گذشته خود، در سال ١٣٤١ نهضت آزادی ایران را در خارج از کشور تأسیس کردند. با توجه به شرایط و جو فرهنگی خارج از کشور ابتدا به پایهگذاری انجمنهای اسلامی دانشجویان در آمریکا و اروپا همت گماشتند که تا پیروزی انقلاب اسلامی سال١٣٥٧ نقش عمدهای در توسعه فرهنگی- اجتماعی دانشجویان و تربیت کادرهایی داشتند و در سالهای بعد از انقلاب نقش مؤثری در عرصههای مختلف مدیریت کشور ایفا کردند.
جلد دوم خاطرات آقای دکتر یزدی که مربوط به ١٨ سال زندگی در غربت است، مجموعه تلاشهای دکتر یزدی است که به صورت مستند در این دوره گزارش شده است. در اینجا صرفا به برخی از این فعالیتها مانند تأسیس جبهه ملی آمریکا، تشکیل سازمان مخصوص اتحاد و عمل (سماع)...
... ارتباط و دیدار با مراجع و علمای عراق و لبنان از جمله آیتالله خمینی و امام موسی صدر، انتشار نشریه پیام مجاهد ارگان نهضت آزادی ایران خارج کشور و همکاری با جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر که اواخر سال ١٣٥٦ در ایران تأسیس شده بود و... . همچنین جلد سوم خاطرات که رویدادهای مستند ١١٨ روز اقامت در نوفللوشاتو را گزارش میکند، بخش مهمی از ظرفیت و توان مدیریتی او را در مدیریت انقلاب و تعامل تعالیبخش روشنفکران دینی با روحانیت مبارز را در سالهای قبل از انقلاب گزارش میکند. مجموعه خدمات دکتر یزدی در شورای انقلاب، دولت موقت و سپس پاسداری از آرمانهای اصیل و اولیه انقلاب در دهه ٦٠ و ٧٠ در کنار زندهیادان مهندس بازرگان، دکتر یدالله سحابی، احمد صدرحاج سیدجوادی و نهایتا مسئولیت دبیرکلی نهضت آزادی ایران بعد از درگذشت مهندس بازرگان در سال ١٣٧٣، بخشی از تاریخ زندگی دکتر یزدی را تشکیل میدهد که بررسی ابعاد مختلف آن میتواند درسها و آموزشهایی برای نسل حاضر و آینده داشته باشد. بهطور خلاصه میتوان زندگی دکتر ابراهیم یزدی را در تداوم دو نهضت خداپرستان و نهضت آزادی مورد بررسی قرار داد که در بیش از ٦٠ سال تلاش و صبوری با پذیرش مسئولیت و تحمل هزینههای سنگین، گفتمان بازرگان و راه مصدق را در طول عمر سیاسی خود پیگیری کرده و همواره همراه و پیگیر راه بازرگان بوده است,٢
پینوشتها:
١- در تمام دوران دانشجویی و سالهای پس از آن تا سال ١٣٣٩ من این توفیق را داشتم که در جلسات قرآن شبهای جمعه طالقانی بهطور کم و بیش مرتب حضور پیدا کنم (خاطرات جلد اول – صفحه ١٥٤)
٢- به یاد دارم در همان سالهای اول دهه ٦٠ آیتالله خمینی در یک دیدار خصوصی به آقای دکتر یزدی پیشنهاد ریاستجمهوری میدهد ولی دکتر یزدی پاسخ میدهد که من بازرگان را رها نمیکنم. (نقل به مضمون).