رویداد۲۴،امیر ساعدی داریان*- رقابت طنابکشی با برجام هنوز برندهای نداشته است؛ نه ایران و اروپا برنده قطعی این رقابت شدهاند و نه آمریکا. اما ادامه این رقابت تا ابد امکانپذیر نیست. یا یکی از طرفین بهطور قطعی برنده میشوند یا طناب برجام پاره خواهد شد. درهرصورت آنچه باید موردتوجه قرار گیرد منافع ایران است و اینکه سقف پایبندی جمهوری اسلامی به این توافق تا کجا باید باشد.
دونالد ترامپ رئیسجمهوری ایالاتمتحده آمریکا گامهای عملی در مسیر تحقق وعده انتخاباتی خود در ارتباط با برجام برداشته است؛ وعده نابودی برجام و یا پاره کردن این توافق که به تعبیر او بدترین توافق تاریخ برای آمریکا است.
در همین رابطه ترامپ هفته گذشته از تائید دورهای پایبندی جمهوری اسلامی ایران به توافق هستهای که باید هر سه ماه یکبار رئیسجمهوری ایالاتمتحده پای آن را امضا کند سرباز زد و توپ تصمیمگیری درباره آینده برجام را به زمین کنگره فرستاد.
حال نوبت کنگره است تا درباره آینده برجام تصمیمگیری کند؛ اینکه همچون دونالد ترامپ این توافق را مغایر با امنیت ملی آمریکا بداند و تحریمهای تازهای علیه جمهوری اسلامی اعمال کند که این خود به معنای پایان توافق تاریخی ایران و گروه 1+5 است که البته غریبترین و غیرمحتملترین تصمیم خواهد بود و یا اینکه برخلاف ترامپ با تائید پایبندی ایران به برجام در مسیر خواست اتحادیه اروپا یعنی تثبیت این توافق قدم بردارد و دوباره برجام را برای اجرا به کاخ سفید بازگردند.
این رفتوآمد حداقل 60 روز زمان میبرد تا اینکه بهطور کامل مشخص شود که آمریکا در توافق هستهای میماند یا اینکه با خروج از آن پروسه مرگ تدریجی برجام را کلید میزند.
بر این اساس حداقل در این دوره زمانی برجام به یک کمای کوتاهمدتی فرو خواهد رفت. کمایی که میتواند زمینه مراودات تجاری و بازرگانی و همچنین همکاریهای اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران را به حالت تعلیق درآورد و حتی سرمایهگذاران خارجی را برای امضای قراردادها و یا حتی تداوم همکاریها دچار تردید کند.
این در حالی است که مسئله اصلی اساساً این کمای کوتاهمدت نیست چراکه با توجه به رفتارهای خارج از عرف رئیسجمهور تازهکار آمریکا به نظر میرسد حتی اگر برجام از این مرحله هم بهسلامت گذر کند بازهم ادامه مسیر برجام باوجود دولت حاکم بر آمریکا اساساً هموار نخواهد بود.
کما اینکه تا چند روز دیگر تحریمهای تازه در چارچوب قانون «کاتسا» اعمال خواهد شد که همین امر نیز میتواند ریسک سرمایهگذاری در ایران را افزایش دهد.
در این میان اگرچه طرفهای دیگر مذاکرات هستهای بهویژه اتحادیه اروپا بارها پایبندی خود به توافق هستهای را اعلام کرده و صدای مخالفت خود با توقف برجام و اعمال تحریمهای تازه (البته در چارچوب برنامه هستهای) علیه ایران را به کاخ سفید رساندهاند اما آنچه مسلم است، شرکتها و بنگاههای اقتصادی بیش از آنکه مجری سیاستهای دولتهای خود باشند به دنبال منافع درازمدت خود خواهند بود.
هرچند تحریمهای تازه آمریکا در چارچوبهای قانون کاتسا و یا حتی خروج احتمالی آمریکا از برجام شرایط جمهوری اسلامی ایران را به دوران قبل از توافق برنمیگرداند و نمیتواند دایره محدودیتها علیه جمهوری اسلامی را همانند سالهای 90 تا 92 تنگ و تنگتر کند اما بههرحال میتواند از منافع ایران در اجرای برجام بکاهد.
یقیناً دولت حسن روحانی تحت فرامین مقام معظم رهبری و رویکرد چرخش قهرمانانه و حمایت حداکثری نظام جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکرات هستهای نشست تا سایه تحریم و جنگ را از ایران دور کند و بر پایه توافق هستهای، حداکثر منافع را برای جمهوری اسلامی تامین کند.
جمهوری اسلامی هم تاکنون بر اساس اعلام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهطور کامل به توافق هستهای پایبند بوده است و همانطور که مقام معظم رهبری هم اعلام کردهاند این پایبندی ادامه خواهد داشت و «تا طرف مقابل، برجام را پاره نکند، ما آن را پاره نخواهیم کرد.»
اما این نکته را باید در نظر داشت که حفظ برجام در شرایط کج دار و مریز هم نمیتواند حداکثر منافع را برای ایران تامین کند. ازاینرو همانطور که روزی در نظام جمهوری اسلامی یکصدا با امضای برجام و پایبندی به آن موافقت شد ضروری است تا برای پایبندی ایران به برجام هم سقفی تعیین شود و به طرفهای مقابل گوشزد شود که تهران در چه شرایطی و تا کی پای این توافق خواهد ماند و اگر قرار باشد این شرایط تعلیق و کما ادامه یابد اساساً ادامه آن به صلاح نیست.
*عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی