صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

دوشنبه ۰۲ مرداد ۱۴۰۲ - 2023 July 24
کد خبر: ۹۴۶۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۸ - ۱۱ فروردين ۱۳۹۵
تعداد نظرات: ۱۲ نظر

دل نوشته مینو خالقی، نماینده رد صلاحیت شده برای پدرش

مینو خالقی، کاندیدای دهمین دوره مجلس شورای اسلامی که به تازگی توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شده، در کانال رسمی خود در تلگرام دل نوشته ای را خطاب به پدرش نوشت.
رویداد24- مینو خالقی، کاندیدای دهمین دوره مجلس شورای اسلامی که به تازگی توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شده، در کانال رسمی خود در تلگرام دل نوشته ای را خطاب به پدرش نوشت.

به گزارش رویداد24، متن این نامه به شرح زیر است: 

پدر برای تو می نویسم...

میخواستم زودتر بنویسم 

همان روزهای اول انتخاب. میخواستم بگویم که در این زندگی هر آنچه دارم و داشتم پس از لطف بیکران خداوند از تو بود و مادرم. میخواستم بگویم یادم می آید که در 9 سالگی در برنامه صبحگاه مدرسه می ایستادی کنارم. که به مناسبت ایام و روزها, بخوانم برای دیگر دانش آموزان, مقاله های متعدد را.

 گرامیداشت سیره و روش معصومین صلوات الله علیهم در روزهای ولادت و شهادت آن بزرگواران و بزرگداشت روزهای ملی بزرگ کشورمان.

 یادت هست؟ با نثر زیبایت که شبیه به نوشتار جلال آل قلم است,مقاله هایی به مناسبت دوازدهم بهمن, یوم الله بیست و دوم بهمن,  و دیگر اعیاد ملی و اسلامی, می نوشتی ؟

میخواستی بیندیشیم و بیان کنیم. آنگونه که خداوند خود "بیان" را به انسان آموخت. 

 سطور آخر یکی از مقالات را هنوز در ذهن دارم:

"بیایید....بیایید, اینجا چراغ روشن است. اینجا همه اش نور است..تقواست. برابری ست و برادری. از فردا همه با هم به راه می افتیم. قبول است؟ 

گفتیم...آری.... آری....

فردای آن روز بیست و دوم بهمن بود."

پدرم.

 یادت هست همیشه کلام امام بزرگوار راحل(ره) را تکرار میکردی به گوشمان:

... "و در این فرصت به همه مسئولان کشورمان تذکر می‌دهم که در تقدم ملاکها، هیچ ارزش و ملاکی مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشی و الهی باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدی مسولیتها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنتها و امتیازات غلط مادی و نفسانی بشود،... و مصلحت زجر کشیده‌ها و جبهه رفته‌ها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح داده ها و در یک کلام، مصلحت پابرهنه‌ها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین درمنازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعی شود تا از راه رسیده‌ها و دین به دنیا فروشان، چهره کفرزدایی و فقرستیزی روشن انقلاب ما را خدشه‌دار نکنند."

پدر مهربانم

یادت هست در همان 9 سالگی مرا به دیدار بزرگ مردی که بسیار دوستش داشتی و او نیز تو را...علامه محمد تقی جعفری بردی.

یادت هست نگران در گوشت نجوا می کردم که پدر من فقط مقنعه دارم. بدون چادر زشت نیست؟ خندیدی و مرا نزد علامه بزرگوار بردی. او نیز خندید. با مهربانی و دستی که آستینها را برای وضو بالا زده بود, دستی بر سرم کشید و از حال و احوالات و درس و کلاس  پرسید. و من چه حس خوبی داشتم آن روز.

 پدر نازنینم.

سحر های ماه مبارک را یادت می آید؟

بعد از نماز صبح دو رحل کنار بخاری, باز میکردی و دو قرآن نفیس خط عثمان طه بر آن می گذاشتی. یک عبای قهوه ای داشتی و داری که برای گرما روی شانه های من و خودت می انداختی و با هم آیات خداوند را می خواندیم و تو اشتباهات قرائتم را میگرفتی.

پدر نماز غفیله را تو یادم دادی...هر روز خواندی و من گوشم به شنیدن صدایت و آیات مبارک انس گرفت.

«وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِـباً فَـظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّـلُماتِ اَنْ لا إِلـهَ إِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِـینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَـجَّیْناهُ مِنَ الغَمِّ وَکَذلِکَ نُـنْجِی المُـوْمِنِـینَ.»

 و نا خود آگاه در اولین باری که این نماز را می خواندم همه اش را حفظ بودم و بعد ها آموختم که آیاتی که خداوند متعال به پیامبرش آموخت تا او در دهان ماهی برای مناجات با پروردگارش بخواند و هر انسان مومنی هر روز و همیشه و در شرایط سخت تکرار کند تا لطف ابدی خداوند با او باشد. به راستی که خداوند مومنان را نجات می بخشد. 

پدرم. پدر بزرگوار و قانعم

45 سال تدریس نمودی. از آموزش و پرورش تا آموزش عالی. و برای فرزندان این وطن از مبانی اسلام و ایمان واقعی گفتی و در سنگر علم به من و ما آموختی که حلال ترینِ روزی هاست معلمی. که هم شأن شغل انبیاء است معلمی. و بعد هم بدون دادن حقوق واقعی ات با ناچیزترین دریافتی حقوق, بازنشسته ات کردند.

از مال دنیا هیچ نیندوختی. خانه ای قدیمی به یادگار از 40 سال گذشته و اتومبیل پرایدی که این اواخر روشن هم نمیشود و برای خرید روزانه هم به کار نمی آید. باز هم قانعی و شاکر که به حق, همین منش ات به ما آموخت که مال دنیا جز برای رفع نیاز معمول دیگر به هیچ نیاید .

پدر عزیزم

تو یادم دادی دلم که میگیرد, گلستان شهدا, بهترین مأواست. جایی برای نجوا و ادای احترام به آنان که از همه چیز خود, از عزیز ترین آن" جان" مخصوصا در سالهای جوانی برای آرمان خویش گذشتند.  تو یادم دادی بخوانم:

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ.

دریغ که در این روزگاران عجیب عده ای هر چه بیشتر پیر می شوند بیشتر به جیفه های ناچیز این دنیا دل می بندند.

پدر دانشمند و فرهیخته ام

یادت هست تمام کودکی و نوجوانی ام مرا با خود, در مراسم سخنرانی های پرشکوه و پرمغزت برای ایام شهادت سالار شهیدان, می بردی و من چه عاشقانه و با افتخار به کلامت گوش میسپردم که چه زیبا روایت قیام عاشورا می کردی و چه دلاورانه از قدرت بی نظیر مولایم حسین(ع)  می گفتی و میگویی که راهنمای مبارزه قیام حق علیه باطل برای تمام تاریخ است. که به راستی قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا.

پدرم یادت می آید بازگشت برادر والا منشت( عموی مهربانم) را از اسارت ده ساله رژیم بعث عراق ؟ یادت می آید فریاد های اخوی اخوی گویانت را که چه عجیب او را در آغوش گرفتی و اشک های بی امان مادر بزرگم را که بارها به او خبر شهادت دادند و باز ناامید نشد و امید به بازگشت فرزند او را زنده نگه داشت, اما پشتش را خم کرد.

 و من به عنوان یک کودک 5 ساله  از همان روز آموختم که هزینه دادن برای آرمان یعنی چه؟ 

اما پدرم. به راستی ما که برای این نظام و کشور از زندانها و مبارزات تو در رژیم قبل گرفته تا اسیر و جانباز داده ایم کنون هزینه چه چیز را می دهیم؟ و چرا برخی آنان که حتی سابقه یک روز مبارزه در این انقلاب و یک روز دفاع در 8 سال دفاع مقدس را نداشته اند, همان به قول امام راحل مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و دین به دنیا فروشان, کنون داعیه دار آموزش ارزشها به ما هستند؟

پدرم. نازنینم. 

ممنونم از تو که به من آموختی: "دختر باید رشید باشد" و این سرلوحه زندگی ام گردید و همیشه برای نشان دادن وجهه قدرتمند از یک زن , به تأسی از بانوی قدرتمند و پاک دو عالم حضرت صدیقه طاهره, فاطمه زهرا(س)  سعی نمودم که از این صفات در زندگی ام بهره جویم.

و امشب در این شب عزیز میلاد با سعادتش از وجود مبارک و نازنینش, به حق مظلومیتش یاری می طلبم که مرا از شر فتنه ها و حسادت و بد ذاتی های بی حد در امان بدارد. 

پدرم. عزیزم.

شنیدم که در این چند روز معدود جاهلانی با پیامک ها, ناراحتت کرده اند. هر چند آنقدر نازنینی که در مکالمه به هیچیک اشاره نمی کنی و مداوم آنچه را که سالهاست به من آموختی تکرار می کنی که "تعز من تشاء و تذل من تشاء" و باز هم و باز هم مرا به رشادت توصیه می کنی.

 کاش این کشور قدر تو را و امثال تو را بداند. قدر دوستان واقعی خود را که نه ریاکارند و نه مایه اندوز. که حسابشان با خداوندشان پاک پاک است.

پدرم ببخش که به خاطر فرزند کوچکت, در مدت اخیر, این میزان ناراحتی تحمل کرده ای و البته به روی خود نیاورده ای.

میدانم که تلفن قدیمی ات تلگرام ندارد که بتوانی اینها را بخوانی. کاش کسی برایت بخواند. کاش خودم توان گفتنشان که حرفهای یک عمر است را به تو داشتم.

خداوندا به حق دل پاک و بی آلایش پدرم که دعای والدین در حق فرزند گیراست و به حق حقانیت فاطمه معصومه(س) در این شب عزیز کید و فتنه و مکر حیله گر را به خودش بازگردان و مرا از رهروان واقعی فاطمه معصومه(س) قرار ده.

آنچه که به خیر این کشور و آینده این سرزمین است برای من و دیگر جوانان به ارمغان آر.

پدر بزرگوارم

بر من ببخشای که تا کنون به خاطر ورود من به این عرصه اذیت ها گشته ای , هرچند باور کن تا تو الگویم باشی, همچون سرو, راست قامت می ایستم. 

خداوند خود, حافظ شما و تمام پدران و مادران دلسوز وطنم باشد و بر روح بلند پدران شهید این سرزمین سلام و درود باد.

یا علی مدد
فرزند کوچکت: مینو

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
علی
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۸
با سلام من در اصفهان در ستاد آقای سالک بودم شخصا احراز ندامت میکنم خدا میداند که آقای سالک چقدر برای این زن اصلاح طلب حرف و دسیسه درست کرد من خودم تعجب کردم که چطور یک روحانی باید این طور بر علیه یک استاد دانشگاه این طور رفتار کند من از شما خانم خالقی معذرت میخواهم ما ظرفیت باخت رو نداریم احساس شرم میکنم
بنده خدا
۱۱:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۸
سلام خانوم خالقی ....خیلی رک بگم اتفاقا من هوادار چپی نیستم .....پدر شما مرد بزرگیست او با بزرگان انقلاب بهشتی شریعتی وووو مانوس بوده.....در یک کلمه مرد مومنی است من افتخار می کنم که یکسال شاگرد او بودم هر چند یک درس من را هم انداخت اما آخر الامر درس بزرگ اخلاقی تربیتی از او گرفتم مطمئنم شما هم از نظر ایمان و اخلاق دختر همان پدری....احساس می کنم سوء تفاهمی پیش آمده امیدوارم رفع بشه اگر هم موفق به نمایندگی نشید اون رو مصلحت الهی بدونید برای شما خانوم شایسته و پدر بزرگارتان دعا می کنم....خیلی دوست دارم استاد را ببینم.
خادم
۱۷:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
ضمن اظهار همدردی با خانم خالقی وتبریک به پدر بزرگوارتان بخاطر داشتن دختری پاک سرشت مثل شما .منم با دوست عزیزمان موافقم که عرصه سیاست اون هم درایران که متاسفانه گندابی بیش نیست حیف آدمهایی مانند شماست که آلوده آن گردد . بهترین کار این است که فکرتونو متمرکز خدمت به جوانان مملکت از کانال تدریس و اخلاق در حوضه های دیگر جامعه نمایید که اگر اجر دنیوی نداشته باشد اجر اخروی دارد . این اتفاق را هم به فال نیک بگیرید چه بسا خیریتی در آن هست که شما از آن آگاه نیستید وخدای سبحان میداند ومن الله التوفیق
ناشناس
۲۳:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۴
خواهرم ،ضمن ارزوی موفقیت برای حضرت عالی وسلامتی وطول عمربابرکت برای پدربز کوار،همانگونه که خودفرمودیداینهاهمان مرفهین بی دردی هستندکه حاضرنشدندحتی دست خودراازاتش جنگ هشت ساله گرم کنند،همانهایی هستندکه امام راحل دروصفشان ان جملات شیرین رافرمودند، من اله توفیق جانبازجنگتحمیلی
mohamad
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۴
باسمه تعالی
من بشدت نارحت شدم انشااله خدابه شما وخانواده محترمتان صبر بده
ساسان
۲۳:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۳
خانم خالقی، من هیچ آشنایی با جنابعالی ندارم که بتوانم در مورد شما داوری کنم، اما این سوال در ذهن من به عنوان یک مخاطب شکل گرفته است که آیا شما نمی دانستی که با کاندیدا شدنت به عرصه نازل ترین و بی ثبات ترین و در عین حال بی اخلاق ترین عرصه فعالیت های اجتماعی، یعنی سیاست پای می گذاری و در این عرصه هر عملی برای مشروعیت بخشیدن به خواست و مطامع شخص سیاس مباح است. این نامه شما که عمدتاض در عرصه اخلاق قابل بررسی است و بنظر می رسد برای تحریک عواطف مردمی و جلب همدلی ان ها نوشته شده، نشان می دهد که شما در اصل ره گم کرده اید و باید به جای اشغال یکی از مناصب سیاسی تعیین کننده سرنوشت یک ملت، به همان تدریس در دانشگاه اکتفا می کردید. با اینکار ضمن اینکه به جامعه امکان می دادید که بیشتراز وجود و علم شما بهره مند شود، از وارد امدن خسارت ناشی از تناقض بین روحیه اخلاق گرایانه ی شما با واقعیت های عرصه آلوده ی سیاست به ملت ممانعت به عمل می اوردید. این عمل نشان دهنده صداقت شما و بیگانگی تان با رویکردهای ریاکارانه و متقلبانه و غیر انسانی رایج در حوزه فعالیت های سیاسی در کشورمان می باشد.
پاسخ ها
رسول
۱۳:۵۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۴
سلام دوست عزیز.برداشت من این است که شما طبق کدام حکم شرع و قانون الهی میفرمایید:در این عرصه هر عملی برای مشروعیت بخشیدن به خواست و مطامع شخص سیاس مباح است.
سوال این نیست که خانم خالقی چرا آمدی در حالی که انسان اخلاق مداری هستید .سوال این است که چه ساز و کاری شمایی که منتخب مردم هستید را ابتدا رد صلاحیت و سپس ابطال تمامی آرا عنوان می دهد .آن هم در بد ترین زمان و به بدترین شکل .بیشتر توهین به مردم اصفهان بود تا خود این خانم. من فکر میکنم ما باید کمی بیشتر به اخلاق بگراییم تا دیگر شاهد این اقدامات زشت نباشیم.
ناشناس
۰۹:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۳
من هم دوست دارم رد صلاحیت بدونم لطفابنویسید
محمود
۰۳:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۳
با سلام .بنده خوزستانی هستم فردی از من سئوال کرد که جرا در شهر شما افراد بی مصرف وارد مجلس می شوند گفتم که این افراد از فقر مردم اسفاده کرده و ............. وارد مجلس می شوند.گفت چرا مردم را توجیه نمی کنید گفتم بعضی از مردم آنقدر گرفتار هستند که توجهی به حرفها نمی دهند گفت چرا رد صلاحیت نمی شن گفتم اینها از افراد ساکت در مجلس هستند و هر جا آش نذری می دهند آنها آنجا هستند و هر که آش بیشتری بدهد غلام او خواهند شد پس چرا رد صلاحیت شوند. گفت برای همین است که شهر پیشرفت نمی کند....براد جانباز شما از خوزستان
پاسخ ها
aras
۲۲:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۷
لابد تو تهران هم از ثروت مردم استفاده میکنن؟!؟! اگه یه نفر دیگه رای میاورد حتما از فقر مردم استفاده نمیکرد ، فقط اینا که رای آوردن اهل استفاده بودن
ناشناس
۱۲:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۲
سلام برادرکه میفرمایددلیل ردصلاحیتت بنویس بهترنیست ارگان رسمی که یک فردمعمولی رارسما اعلان کرده ومردم که بهترین شاخص هستندوبه ایشان رای دادن برای روشن شدن اذهان مطلع کنند م ی
ناشناس
۱۷:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۱
گیرم پدر توبود فاضل/ازفضل پدرتورا چه حاصل
علت ردصلاحیت رابنویس ،مردم خودشون قضاوت میکنند
نظرات شما