هر دم از این باغ بری میرسد/ تازهتر از تازهتری میرسد!
جناح تندروی اصولگرایان بسیار عصبانی و مستأصل است. هر روز در پی انداختن طرحی نو است. طرحی که عقربههای زمان را به عقب برگردانند و امید به آینده را در دل خودشان تا حدی زنده کنند.
رویداد۲۴ تمام انرژی تهکشیده آنان صرف چنین هدفی میشود و آنان را از مسیر انطباق یافتن با محیط و زمان خارج کرده است. به تعبیر دقیقتر آنان در حال خواندن آواز در دل شب تاریک هستند، بلکه ترس خود را پنهان کنند.
به نظر میرسد که وسیله ارتباطی این جناح با بیرون و جامعه قطع شده است. منظور آن حس ارتباطی است که اختصاص به موجودی خردمند و آیندهنگر به نام انسان دارد؛ و تعامل آنان با محیط بسیار اقتضایی و حتی غریزی و براساس عادت گذشته و بدون درنظر گرفتن واقعیات است.
در روزهای گذشته طرحی از سوی تعدادی از نمایندگان به مجلس داده شده است که براساس آن «فعالیت مؤثر در پیامرسانهای خارجی و داخلی مانند ایجاد کانال و گروههای بدون مجوز ممنوع است. ایجاد یا اداره کانالها و گروههایی که با نقض غیرقانونی تدابیر مسدودسازی صورت میگیرد؛ مستوجب محکومیت حبس یا جزای نقدی درجه ۸ خواهد بود.»
این طرح چه معنا یا نتیجهای دارد؟ اگر موفق شود فقط یک نتیجه دارد. انتقال مرجعیت باقیمانده رسانهای از داخل به خارج از کشور. پس باید حدس زد که چه دستی پشت این طرح است.
بیمعنایی این طرح از آنجا ناشی میشود که فقدان آزادی را با صدای بلند و رسمی اعلام میکند. معلوم است که مشکل این افراد جلوگیری از انتشار مطالب نادرست و غیرقانونی نیست، زیرا اگر چنین مطالبی هست همین الآن نیز میتوانند با نویسنده و منتشرکننده برخورد کنند و کسی مانع آنان در برخورد نیست؛ و اگر هدف جلوگیری از آزادی بیان است، این کار نیز چندان مؤثر نیست بلکه نتیجه معکوس دارد. تجربه فیلترینگ تلگرام هنوز زنده است و شکست فاحش آن در مدت کوتاه، نشان داد که این گروه به جای انجام این اقدامات باید تجدیدنظر اساسی در نحوه مواجهه خود با رسانههای جدید کنند. حتی این نیز کفایت نمیکند، باید تجدیدنظر اساسی در نگاهشان به شیوه حکومتداری کنند.
جالب است که مدتی را در فضای مجازی فعال شدند و گمان کردند که میتوانند با رقیب رقابت کنند، ولی هنگامی که کم آوردند، به جای تغییر در نگرش خود، به سوی مبارزه با این فضا و بستن آن خیز برداشتند.
به نظر میرسد که وسیله ارتباطی این جناح با بیرون و جامعه قطع شده است. منظور آن حس ارتباطی است که اختصاص به موجودی خردمند و آیندهنگر به نام انسان دارد؛ و تعامل آنان با محیط بسیار اقتضایی و حتی غریزی و براساس عادت گذشته و بدون درنظر گرفتن واقعیات است.
در روزهای گذشته طرحی از سوی تعدادی از نمایندگان به مجلس داده شده است که براساس آن «فعالیت مؤثر در پیامرسانهای خارجی و داخلی مانند ایجاد کانال و گروههای بدون مجوز ممنوع است. ایجاد یا اداره کانالها و گروههایی که با نقض غیرقانونی تدابیر مسدودسازی صورت میگیرد؛ مستوجب محکومیت حبس یا جزای نقدی درجه ۸ خواهد بود.»
این طرح چه معنا یا نتیجهای دارد؟ اگر موفق شود فقط یک نتیجه دارد. انتقال مرجعیت باقیمانده رسانهای از داخل به خارج از کشور. پس باید حدس زد که چه دستی پشت این طرح است.
بیمعنایی این طرح از آنجا ناشی میشود که فقدان آزادی را با صدای بلند و رسمی اعلام میکند. معلوم است که مشکل این افراد جلوگیری از انتشار مطالب نادرست و غیرقانونی نیست، زیرا اگر چنین مطالبی هست همین الآن نیز میتوانند با نویسنده و منتشرکننده برخورد کنند و کسی مانع آنان در برخورد نیست؛ و اگر هدف جلوگیری از آزادی بیان است، این کار نیز چندان مؤثر نیست بلکه نتیجه معکوس دارد. تجربه فیلترینگ تلگرام هنوز زنده است و شکست فاحش آن در مدت کوتاه، نشان داد که این گروه به جای انجام این اقدامات باید تجدیدنظر اساسی در نحوه مواجهه خود با رسانههای جدید کنند. حتی این نیز کفایت نمیکند، باید تجدیدنظر اساسی در نگاهشان به شیوه حکومتداری کنند.
جالب است که مدتی را در فضای مجازی فعال شدند و گمان کردند که میتوانند با رقیب رقابت کنند، ولی هنگامی که کم آوردند، به جای تغییر در نگرش خود، به سوی مبارزه با این فضا و بستن آن خیز برداشتند.