روز اول قرنطینه
روز دوم قرنطینه؛ کودکان دیگر نمیتوانند دوستان خود را ببینند و یا با آنها بازی کنند
روز سوم قرنطینه؛ رسانهها میگویند که ویروس کرونا زود به پایان میرسد
روز چهارم قرنطینه؛ مرزها بسته شدند
روز پنجم قرنطینه بارهای مشروب فروشی بسته شدند
روز ششم قرنطینه؛ همه میگویند که دستمال توالت یک راه درمان است
روز هفتم قرنطینه؛ راهزنان دستمال توالت سرقت میکنند
روز هشتم قرنطینه؛ باید از افراد مسن مراقبت کرد
روز نهم قرنطینه؛ یک انسان خوشبخت در تنهایی نمیمیرد
روز دهم قرنطینه؛ مردم خودشان مشکل میآفرینند
روز یازدهم قرنطینه؛ افراد تنها تنهاتر هم میشوند
روز دوازدهم قرنطینه؛ دورهمیها دیگر مثل قبل نیست
روز سیزدهم قرنطینه؛ انتخابها سخت میشود، خواندن روزنامه و یا
روز چهاردهم قرنطینه؛ حتی فقیرترین مردم هم فقیرتر میشوند
روز پانزدهم قرنطینه؛ در خانه بمانید و زنجیره را بشکنید
روز شانزدهم قرنطینه؛ زمانی بود که دیدن دوستان یک امر طبیعی بود اما این روزها دیدارشان خاطره است
روز هفدهم قرنطینه؛ ما ویروسهای جدید خلق کردهایم
روز هجدهم قرنطینه؛ مردم از ترس حیواناتشان را ترک میکنند و یا دیگر آنها را در آغوش نمیکشند
روز نوزدهم قرنطینه؛ افراد معلول درماندهتر میشوند
روز بیستو دوم قرنطینه؛ والدین خیلی دلشان برای مدرسه فرزندانشان تنگ شده است
روز بیست و سوم؛ نیمی از مزارع ذرت بیحاصل ماندند
روز بیستو چهارم قرنطینه؛ یک قسمت بعد از قسمت دیگر... میخواهیم خودمان را از بین ببریم
روز بیستو پنجم قرنطینه؛ همه روزنامهها یک چیز میگویند" جهان دارد میسوزد"
روز بیستو ششم قرنطینه؛ انسانها فکر میکنند که نیمه تماماند
روز بیستو هفتم قرنطینه؛ دیگر شبیه هم نیستیم
روز بیستو هشتم قرنطینه؛ مردم در خاطرات گذشته محو میشوند
روز بیست و نهم قرنطینه؛ برای بعضی از انسانها ماسک چهره جدیدیست
روز سیام قرنطینه؛ دستمال توالت پادشاهی میکند
روز سیو یکم؛ یعنی یکماه بعد از قرنطینه ما هنوز از کسانی که دوستشان داریم دور هستیم