محسن رهامی کاندیدای واحد اصلاحطلبان خواهد شد؟
محسن رهامی فعال سیاسی اصلاحطلب مدعی است: در مورد حضور من کارهایی از مدتها شروع شده است و جلسات مستمری هست و اگر فضا فراهم شود به عنوان کاندیدای واحد به میدان خواهم آمد و کمپینهایی تشکیل شده است.
رویداد۲۴ محسن رهامی، فعال سیاسی اصلاح طلب با اعلام تمایل برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ میگوید: در مورد حضور من کارهایی از مدتها شروع شده است و جلسات مستمری هست و اگر فضا فراهم شود به عنوان کاندیدای واحد به میدان خواهم آمد و کمپینهایی تشکیل شده است.
بخشهایی از گفتگو با رهامی، فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده دوره اول و دوم مجلس شورای اسلامی، را بخوانید:
* امروز انتخابات ما دو مرحلهای است از یک طرف شورای نگهبان انتخاب میکند و سپس به مردم گفته میشود از میان آنها انتخاب کنید و این موضوع مفهوم دموکراسی را به طور کامل زیر سوال میبرد. تاریخ گواه است شرط نمایندگی در مجلس اول خواندن و نوشتن بود، اما در مجلس بی سواد وجود نداشت و همه تحصیل کرده بودند، همه کسانی که حضور داشتند به معنای واقعی کلمه رجل سیاسی بودند.
*در ادوار اول و دوم پارلمان نمایندگان را فقط از لحاظ قضایی کنترل میکردند تا کسانی که سابقه محکومیت دارند، نتوانند وارد مجلس شوند، اما امروز به این شکل نیست. اینکه آقای کدخدایی گفته اند اگر شورای نگهبان نظارت نمیکرد مردم به قاتلها رای میدادند این واقعا درست نیست و توهین به شعور مردم و توهین به مجلس است. در مجلس اول شورای نگهبان حضور نظارتی و نظارت استصوابی نداشت، ولی هیچ قاتلی وارد مجلس نشد و خود افراد موثر بودند. امام هم در چنین شرایطی بهای زیادی به مجلس میدادند. ما ملاقاتهای خصوصی با امام داشتیم و اگر وقت میخواستیم به ما وقت میدادند و میرفتیم و بحث میکردیم. در واقع فضای عمومی کشور به این صورت بود که نگاهها از لحاظ اصلاح امور بیشتر به مجلس بود و این تعداد از شوراها و نهادهای موازی ایجاد نشده بود.
بیشتر بخوانید: ساکنان سالهای دور و نزدیک صداوسیما مشتاق ریاستجمهوری هستند؟
*امروز مصوبات شوراهای موازی با تفسیر شورای نگهبان بر مصوبات مجلس حاکم است. میگویند، چون مجمع تشخیص مصلحت نظام و این شورا و آن شورا با نظر مقام معظم رهبری تشکیل شده اند نظر آنها لازم الاجرا است و به این شکل مجلس کارایی خود را از دست داده است و کاندیداها چه در مجلس و چه در دولت فقط با تبلیغات وسیع و خرجهای میلیونی پیروز میشوند. اما در دورههای قبل به خصوص در مجلس، مردم به سوابق فرد و حضور او در انقلاب نگاه میکردند.
*در انتخابات مجلس ثبت نام و همه مراحل را هم طی کردم، اما در انتها چرایی رد صلاحیت را حتی به من اطلاغ ندادند، پس از آن و در همین عید ۹۹ رهبری از خود من پرسیدند چرا شما نرفتید و کاندیدا نشدید؟ من پاسخ دادم که من مراجعه کردم و گفتند نامه شما میآید و من ستادم را هم آماده نگه داشتم. طرفدارانم را تا روز آخر نگه داشتم، ولی تا امروز که در خدمت شما هستیم هیچ نامهای به من که سه دوره هم نماینده مجلس بودم، یک دوره نماینده وزیر بودم، هشت سال رییس دانشگاه بودم، شاید ۷۰ تا ۸۰ درصد از وکلا و قضات تهران شاگرد من بوده اند و سی سال است در دانشگاههای مختلف حقوق درس داده ام، به دست من نرسیده و از دلایل رد صلاحیتم بی خبرم، چرا افرادی مثل من نباید نماینده مجلس شوند؟ این تصمیمات نشان میدهد در بسیاری موارد رهبری هم از رد صلاحیت نیروهای انقلاب و دلایل آن بی خبر هستند.
*خاتمی از لحاظ موقعیتی که در مجموعه جریان اصلاحات و در واقع چپ کشور دارد کماکان تاثیرگذاری خود را در این مجموعه دارد. او عامل موثری در ایجاد اجماع در این مجموعه و جامعه است و تکرار او هنوز هم تاثیر دارد. البته طبیعی است که بعد از رحلت مرحوم هاشمی رفسنجانی یکی از ارکان مهم خود را از دست دادیم، ارتباطی که مرحوم هاشمی با مجموعه نظام داشتند و ارتباط او با خاتمی و مجموعه این جریان محوری برای جریان اصلاحات ایجاد کرده بود. بعد از رحلت ایشان در واقع آن حالت اعتدال و مقبولیتی که در بین سایر جریانهای اعتدال هماهنگی ایجاد میکردند را از دست دادیم.
* باید تاکید کنم که شورای هماهنگی جدیدی یا شورای عالی سیاست گذاری به عنوان نهادی اجماع ساز به طور قطعی تعیین نشده است. ما انتخابات ریاست جمهوری قبلی انسجام لازم را داشتیم تا زمانی که در انتخابات مجلس یازدهم بسیاری از نمایندگان جبهه اصلاحات رد صلاحیت شدند و لیستی ارائه نشد و شرکت در انتخابات به شکلی آتش به اختیار اعلام شد و ما هنوز نتوانستیم، این وضعیت را کاملا ترمیم کنیم. اما در جریان جدیدی که تلاش میشود به عنوان نهادی اجماع ساز صرف نظر از ترکیب آن تشکیل شود برای ایجاد اجماع نقش کلیدی خاتمی غیر قابل انکار است.
*{درباره در مصوبه اخیر مجلس در رابطه با تغییر قانون انتخابات}:آنطور که من شنیده ام توسط مجمع تشخیص به مجلس تذکر داده شده است که این مصوبه با سیاستهای اصل کلی اعلام شده رهبری و قانون در تضاد است. من فکر نمیکنم این مصوبه به انتخابات ۱۴۰۰ برسد ضمن اینکه این حرکت مجلس یازدهم بیشتر حرکتی عوام گرایانه و پوپولیستی است و به مبانی، دموکراسی و جمهوریت پایبند نیست.
* من در دوره اخیر بعد از ملاقات با مقام معظم رهبری ثبت نام کردم تا روزی که روحانی تایید صلاحیت شد و من نامهای به شورای نگهبان نوشتم و به نفع روحانی، کنار رفتم. در فضای فعلی هم همین سوال برای همه دوستان ما مطرح است. اگر بدانیم موثر خواهیم بود و میتوانیم دَرصدی در رفع مشکلات کشور موثر باشیم کنار نمیکشیم. مجموعه اصلاحات باید به یک جمع بندی برسد مثل آمریکا که پیش از انتخابات، کمپینهایی تشکیل میشود و به نتیجه واحدی میرسند. اگر چند نفره وارد شویم ماجرای سال ۸۴ تکرار میشود. نداشتن کاندیدا واحد در سال ۸۴ اشتباه ما بود. در مورد حضور من هم کارهایی از مدتها شروع شده است و جلسات مستمری هست و اگر فضا فراهم شود به عنوان کاندیدای واحد به میدان خواهم آمد و کمپینهایی تشکیل شده است.
*اخباری رسیده که تائید میکند احتمالا لاریجانی از سمت حزب کارگزاران وارد میدان انتخابات شود.
بخشهایی از گفتگو با رهامی، فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده دوره اول و دوم مجلس شورای اسلامی، را بخوانید:
* امروز انتخابات ما دو مرحلهای است از یک طرف شورای نگهبان انتخاب میکند و سپس به مردم گفته میشود از میان آنها انتخاب کنید و این موضوع مفهوم دموکراسی را به طور کامل زیر سوال میبرد. تاریخ گواه است شرط نمایندگی در مجلس اول خواندن و نوشتن بود، اما در مجلس بی سواد وجود نداشت و همه تحصیل کرده بودند، همه کسانی که حضور داشتند به معنای واقعی کلمه رجل سیاسی بودند.
*در ادوار اول و دوم پارلمان نمایندگان را فقط از لحاظ قضایی کنترل میکردند تا کسانی که سابقه محکومیت دارند، نتوانند وارد مجلس شوند، اما امروز به این شکل نیست. اینکه آقای کدخدایی گفته اند اگر شورای نگهبان نظارت نمیکرد مردم به قاتلها رای میدادند این واقعا درست نیست و توهین به شعور مردم و توهین به مجلس است. در مجلس اول شورای نگهبان حضور نظارتی و نظارت استصوابی نداشت، ولی هیچ قاتلی وارد مجلس نشد و خود افراد موثر بودند. امام هم در چنین شرایطی بهای زیادی به مجلس میدادند. ما ملاقاتهای خصوصی با امام داشتیم و اگر وقت میخواستیم به ما وقت میدادند و میرفتیم و بحث میکردیم. در واقع فضای عمومی کشور به این صورت بود که نگاهها از لحاظ اصلاح امور بیشتر به مجلس بود و این تعداد از شوراها و نهادهای موازی ایجاد نشده بود.
بیشتر بخوانید: ساکنان سالهای دور و نزدیک صداوسیما مشتاق ریاستجمهوری هستند؟
*امروز مصوبات شوراهای موازی با تفسیر شورای نگهبان بر مصوبات مجلس حاکم است. میگویند، چون مجمع تشخیص مصلحت نظام و این شورا و آن شورا با نظر مقام معظم رهبری تشکیل شده اند نظر آنها لازم الاجرا است و به این شکل مجلس کارایی خود را از دست داده است و کاندیداها چه در مجلس و چه در دولت فقط با تبلیغات وسیع و خرجهای میلیونی پیروز میشوند. اما در دورههای قبل به خصوص در مجلس، مردم به سوابق فرد و حضور او در انقلاب نگاه میکردند.
*در انتخابات مجلس ثبت نام و همه مراحل را هم طی کردم، اما در انتها چرایی رد صلاحیت را حتی به من اطلاغ ندادند، پس از آن و در همین عید ۹۹ رهبری از خود من پرسیدند چرا شما نرفتید و کاندیدا نشدید؟ من پاسخ دادم که من مراجعه کردم و گفتند نامه شما میآید و من ستادم را هم آماده نگه داشتم. طرفدارانم را تا روز آخر نگه داشتم، ولی تا امروز که در خدمت شما هستیم هیچ نامهای به من که سه دوره هم نماینده مجلس بودم، یک دوره نماینده وزیر بودم، هشت سال رییس دانشگاه بودم، شاید ۷۰ تا ۸۰ درصد از وکلا و قضات تهران شاگرد من بوده اند و سی سال است در دانشگاههای مختلف حقوق درس داده ام، به دست من نرسیده و از دلایل رد صلاحیتم بی خبرم، چرا افرادی مثل من نباید نماینده مجلس شوند؟ این تصمیمات نشان میدهد در بسیاری موارد رهبری هم از رد صلاحیت نیروهای انقلاب و دلایل آن بی خبر هستند.
*خاتمی از لحاظ موقعیتی که در مجموعه جریان اصلاحات و در واقع چپ کشور دارد کماکان تاثیرگذاری خود را در این مجموعه دارد. او عامل موثری در ایجاد اجماع در این مجموعه و جامعه است و تکرار او هنوز هم تاثیر دارد. البته طبیعی است که بعد از رحلت مرحوم هاشمی رفسنجانی یکی از ارکان مهم خود را از دست دادیم، ارتباطی که مرحوم هاشمی با مجموعه نظام داشتند و ارتباط او با خاتمی و مجموعه این جریان محوری برای جریان اصلاحات ایجاد کرده بود. بعد از رحلت ایشان در واقع آن حالت اعتدال و مقبولیتی که در بین سایر جریانهای اعتدال هماهنگی ایجاد میکردند را از دست دادیم.
* باید تاکید کنم که شورای هماهنگی جدیدی یا شورای عالی سیاست گذاری به عنوان نهادی اجماع ساز به طور قطعی تعیین نشده است. ما انتخابات ریاست جمهوری قبلی انسجام لازم را داشتیم تا زمانی که در انتخابات مجلس یازدهم بسیاری از نمایندگان جبهه اصلاحات رد صلاحیت شدند و لیستی ارائه نشد و شرکت در انتخابات به شکلی آتش به اختیار اعلام شد و ما هنوز نتوانستیم، این وضعیت را کاملا ترمیم کنیم. اما در جریان جدیدی که تلاش میشود به عنوان نهادی اجماع ساز صرف نظر از ترکیب آن تشکیل شود برای ایجاد اجماع نقش کلیدی خاتمی غیر قابل انکار است.
*{درباره در مصوبه اخیر مجلس در رابطه با تغییر قانون انتخابات}:آنطور که من شنیده ام توسط مجمع تشخیص به مجلس تذکر داده شده است که این مصوبه با سیاستهای اصل کلی اعلام شده رهبری و قانون در تضاد است. من فکر نمیکنم این مصوبه به انتخابات ۱۴۰۰ برسد ضمن اینکه این حرکت مجلس یازدهم بیشتر حرکتی عوام گرایانه و پوپولیستی است و به مبانی، دموکراسی و جمهوریت پایبند نیست.
* من در دوره اخیر بعد از ملاقات با مقام معظم رهبری ثبت نام کردم تا روزی که روحانی تایید صلاحیت شد و من نامهای به شورای نگهبان نوشتم و به نفع روحانی، کنار رفتم. در فضای فعلی هم همین سوال برای همه دوستان ما مطرح است. اگر بدانیم موثر خواهیم بود و میتوانیم دَرصدی در رفع مشکلات کشور موثر باشیم کنار نمیکشیم. مجموعه اصلاحات باید به یک جمع بندی برسد مثل آمریکا که پیش از انتخابات، کمپینهایی تشکیل میشود و به نتیجه واحدی میرسند. اگر چند نفره وارد شویم ماجرای سال ۸۴ تکرار میشود. نداشتن کاندیدا واحد در سال ۸۴ اشتباه ما بود. در مورد حضور من هم کارهایی از مدتها شروع شده است و جلسات مستمری هست و اگر فضا فراهم شود به عنوان کاندیدای واحد به میدان خواهم آمد و کمپینهایی تشکیل شده است.
*اخباری رسیده که تائید میکند احتمالا لاریجانی از سمت حزب کارگزاران وارد میدان انتخابات شود.
منبع: برنا
خبر های مرتبط