رویداد۲۴ ویلیام ترنر که امروز بیشتر با حروف آغازین نامش جِی. اِم. دابلیو. ترنر شناخته میشود در ۲۳ آوریل ۱۷۷۵ متولد شد. او یک منظرهپرداز رمانتیک بریتانیایی بود که علاوه بر نقاشی در زمینهٔ چاپ نیز فعالیت داشت.
ترنر در ۱۹ دسامبر ۱۸۵۱ درگذشت. ترنر در زمان حیات خود چهرهای جدلبرانگیز محسوب میشد، اما اکنون از او بهعنوان هنرمندی یاد میشود که نقاشی منظره را به درجهای ترفیع دادهاست تا رقیبی برای نقاشی تاریخی باشد.
اگرچه ویلیام ترنر بیشتر بهخاطر منظرههای رنگ روغن خود مشهور است، اما وی همچنین از بزرگترین استادان نقاشی منظره آبرنگ بریتانیا میباشد.
او به «نقاش نور» شهرت یافتهاست و آثارش سرآغازی رمانتیک برای دریافتگری بود.
موزهی «تیت» بریتانیا نمایشگاهی از آثار ویلیام ترنر را با عنوان «جهان مدرنِ ترنر»، تا تاریخ ۷ مارس ۲۰۲۱ به نمایش گذاشته است.
ایدهی این نمایشگاه، بر اساس تفسیر جامعهشناختی و سیاسی که از آثار ترنر شکل گرفته است. اما در متن حاضر، لارا کامینگ ایدهی این نمایشگاه را تقلیل آثار ترنر به بیانیهی اجتماعی میداند، چنانکه گویی ترنر یک روزنامهنگار است و نه یک هنرمند.
این نگاه در تعارض با تفسیر جاناتان جونز، منتقد گاردین است که تفسیری تأییدآمیز و ستایشگر از ایدهی این نمایش دارد.
در تصاویر روز عکسهایی از آثار این نقاش را که در یک نمایشگاهی با عنوان " جهان مدرن ترنر " در موزه تیت بریتانیا به نمایش گذاشتهاند را ببینید.
آهنگری (آهنگر روستا با مشتری قصاب که میخواهد اسبش را نعل بزند، بر سر قیمت آهن چانه میزند)، ۱۸۰۷ میلادی _ ظاهراً ناظران همعصر میدانستهاند که در نقاشی «آهنگری» ترنر، آهنگر و مشتری قصابِ او بر سر قیمت چانه میزنند، آن هم بخاطر مالیات چُدَن در سال ۱۸۰۶: بازهم یک مالیاتِ جنگیِ دیگر. اما به تشخیص من، تنها راهی که آنها میفهمیدند در این تصویر مبهم و آشفته بحث و جدلی در کار است، عنوانِ اثر ترنر بود که بازگوکنندهی آن بود
هورا! کشتیِ صیدِ نهنگ اربوس! ماهیِ دیگری، ۱۸۴۶ میلادی
فاجعهای در دریا، ۱۸۳۵ میلادی
کشتی بخار پهلوگرفته بر دهانهی بندرگاه، ۱۸۴۲ میلادی
تِمریرِ جنگنده، ۱۸۳۹ میلادی
باران، بخار و سرعت، ۱۸۴۴ میلادی _ نیروی بخار و دستاورد جانبی آن یعنی سرعت از مشخصههای تعیینکنندهی عصر ترنر بودند. ترنر نخستین هنرمندی بود که «جنون راه آهن۷» را به عرصهی نقاشی رنگروغن آکادمیک با این تصویر از راه آهن بزرگ غربی۸ وارد کرد. یک موتور لوکوموتیو بخار۹ با سرعت ۵۰ یا ۶۰ مایل در ساعت، قطاری را بر فراز رودخانه تیمز از روی «پٌل میدنهد۱۰» به پیش میراند. [درحالیکه] پل جادهی قدیمی در سمت چپ، سفرهای درازمدتِ گذشته را به خاطر میآورد
درون کارگاه ریختهگری، ۸-۱۷۹۷ میلادی
برد ترافالگار، ۸-۱۸۰۶ میلادی
میدان واترلو، ۱۸۱۸ میلادی _ شکست فرانسه در جنگ واترلو در ۱۶ ژوئن ۱۸۱۵، به جنگهای ناپلئونی پس از گذرِ بیش از یک دهه درگیری پایان داد. ترنر در سال ۱۸۱۷ از این میدان نبرد دیدن کرد و یک دفتر طراحی را با طرحهایی پر کرد. این نقاشی که یک سال بعد خلق شد نه ستایشگر نبرد است و نه به طرفداری از بریتانیا برمیخیزد. در عوض، منظرهی مهتابیِ میدان نبرد حاکی از ترحم و شوربختی است. این میدان سراسر آکنده از بدنهای بیجانِ سربازانِ هر دو جبهه است. انتظار میرفت تصاویر نبردهاْ میهنپرستانه باشند، اما ترنر آنچه را که بایرونِ شاعر وصف میکند، به تصویر میکشد: دوست، دشمن، در تکگورستانی به خون آغشته
سوختن ساختمان پارلمان در آتش، ۵-۱۸۳۴ میلادی _
ترنر این نقاشیِ آبرنگی را پس از مشاهدهی آتشی که خانههای عوام و اشراف را در اکتبر ۱۸۳۴ ویران کرد، کشید. جمعیت زیادی که توسط سربازان مهار شدهاند، آتشنشانانی را نظاره میکنند که در حال اطفاء آتشاند
کشتی بردگان، ۱۸۴۰ میلادی _ نشست جهانی مبارزه با بردهداری در ژوئن ۱۸۴۰ در لندن برگزار شد. این همان سالی بود که ترنر نقاشی خود را با عنوان کشتی بردگان (کشتی بردهکشی که بردگان مرده و درحال مرگ را به آب انداخت: گردبادی در راه) در آکادمی سلطنتی به نمایش گذاشت. این اثر بر اساس [ماجرای] کشتار کشتی زونگ۱۳ در سال ۱۷۸۱ است. هنگامی که کشتی به دردسر افتاد، ناخدا ۱۳۳ برده را به اجبار از کشتی به دریا انداخت تا از شرایط بیمهاش به نفع خود استفاده کند. ترنر ابیاتی از شعرش یعنی مغالطات امید را که به سوداگراییِ بیرحمانهی تجارت برده حمله میکند، ضمیمهی نقاشیاش کرد
چشمانداز لندن از پارک گرینویچ، ۱۸۰۹ میلادی _ ترنر نمیتوانست درک کند که انقلاب صنعتی در حالِ سوق دادنِ جهان به سوی شرایط اقلیمی غیرمترقبهای است. با این حال، در مقام یک نقاش منظره، آثار هنری او نشانگر نوعی هوشیاری حساس نسبت به تأثیری است که جهان صنعتی بر محیط زیست میداشت. در آن هنگام که ترنر این چشماندازِ لندن از پارک گرینویچ را نقاشی کرد، لندن بزرگترین و شلوغترین شهر جهان بود. او این اثر را در سال ۱۸۰۹ به همراه شعر خود كه شهری تبآلود و طاقتفرسا را توصیف میکرد، به نمایش گذاشت: جهانی آکنده از پریشانی و دلهره در لفافِ تیرهی ابر
منبع: حرفه هنرمند