چرا اصولگرایان به روحانی چراغ سبز نشان میدهند؟
وقتی کف گیر به ته دیگ میخورد
حسن روحانی در سال92 با حمایت اصلاح طلبان به ریاست جمهوری رسید و اصولگرایان به هیچ عنوان از وی حمایت نکردند. این در حالی است که به نظر می رسد این مسأله در انتخابات ریاست جمهوری سال96 تکرار نخواهد شد و اصولگرایان از هم اکنون تلاش می کنند نقاط مشترک بیشتری با حسن روحانی پیدا کنند.
حسن روحانی در سال92 با حمایت اصلاح طلبان به ریاست جمهوری رسید و اصولگرایان به هیچ عنوان از وی حمایت نکردند. این در حالی است که به نظر می رسد این مسأله در انتخابات ریاست جمهوری سال96 تکرار نخواهد شد و اصولگرایان از هم اکنون تلاش می کنند نقاط مشترک بیشتری با حسن روحانی پیدا کنند.
در روزهای اخیر آنچه در اظهارنظرهای غالب اصولگرایان، به طور برجسته خودنمایی میکند تاکید بر رسیدن به ائتلاف و اجماع نظر بر یک فرد، در این دوره است و این نشان میدهد که آنها هنوز هراس این را دارند که تجربه تلخ دوره گذشته برایشان تکرار شود. دغدغهای که احتمال ضعیفی برای رفع آن، در مدت باقی مانده وجود دارد.
گستردگی نظرات اصولگرایی، باعث شده است که در یک سر، بحث قرار داشتن دکتر روحانی در لیست آنها مطرح شود و بخواهند با این ترفند، از گذر انتخابات این دوره، بدون احساس شکست مشهود در نزد افکار عمومی عبور کنند. گروهی دیگر شاید با اعتقاد به این که شرایط برای آنها به صورت ایجادی یا ایجابی بهتر خواهد شد، مصر به رقابت با دولت کنونی و رویارویی با ائتلاف اعتدال و اصلاحطلبان هستند.
البته در این مسیر چند مسئله برای آنها دست و پاگیر است اول این که کاندیداهای مطرح آنها، کسانی هستند که در گذشته، اقبال چندانی از سوی جامعه به آنها نشده است. چنانکه برخی، به مناصب گذشته خود بازگشتهاند و تعدادی طعم این عدم تمایل جامعه را به تازگی در انتخابات مجلس دهم چشیدهاند و قدرت رقابتی آنها ضعیف خواهد بود.
دوم این که یافتن کاندیدای جدید که اجماع تمام طیفهای اصولگرایی، بر روی آن قرار گیرد به این آسانی میسر نیست؛ زیرا اختلاف سلیقه بالایی بین طیفها، در ماندن بر ترکیب نیروهای انتخاباتی گذشته این جناح یا حرکت به سمت و سوی تحول در آن، وجود دارد؛ از سویی دیگر، از تکرار تجربه دیگری مانند دوران احمدینژاد به شدت پرهیز دارند.
سوم برخی نیروهای کارکشته این جناح مانند باهنر، که احتمال پیروزی آنها نسبت بالاتری دارد ترجیح میدهند به عنوان نیروهای پشتیبان قوی باقی بمانند و خود را درگیر شرایط کنونی اصولگرایی و رقابتهای درون جناحی موجود نکنند؛ زیرا به نظر آنها در صورتی که رقابت را واگذار کنند اعتبار نسبی آنها در صحنه سیاست مانند گذشته نخواهد بود.
نبود اجماع روی کاندیدای واحد، نداشتن کاندیدای سرشناس با قدرت رقابت ضامن پیروزی، عدم رغبت برخی اصولگرایان سرشناس برای ورود به گود رقابت، اختلافات درون جناحی، چالشهایی است که فشار آن بر روی اصولگرایان وقتی بیشتر میشود که در پشت ظاهر رقابت با دولت کنونی، آنها با رقیب سرسخت سیاسی خود، جناح اصلاحطلب دست و پنجه نرم میکنند؛ برای همین است که آنها تکاپوی آشکار و پنهان زیادی دارند که به هر نحو، رقابت از این شکل و شمایل خارج شود.
برای تحقق این امر، برخی از آنها سعی میکنند رقابت را به سمتی هدایت کنند که بین اصلاحطلبی با روحانی و اصولگرایان باشد که وقوع آن دور از ذهن است یا این که تلاش دارند شرایطی پیش آید که اصولگرایی بتواند با یک ائتلاف ضعیف شده اعتدال و اصلاحطلبی رقابت کند. بررسی اظهارنظرهای وابستگان این جناح نشان میدهد که غالب آنها پیگیر چنین اهدافی هستند.
برای رقابت سال آینده، ادعای این که روحانی در لیست سی نفره اصولگرایان قرار دارد و گذاشتن این شرط که اگر دولت وضع و شرایط را بهتر کند احتمال دارد که کاندیدای اصولگرایان باشد، بیشتر از این که واقعی باشد به یک ترفند سیاسی نزدیک است؛ زیرا در شرایط واقعی، ائتلاف اعتدال و اصلاحطلبی در دوره گذشته، پیروزی دکتر روحانی را رقم زده است و یک چرخش کامل و برعکس در صحنه سیاسی و آنهم در حد رقابتهای ریاستجمهوری در دو دوره متناوب، بسیار دور از ذهن است.
پس اصولگرایان با بیان این دست اظهارات، دنبال هدایت افکار عامه به این سمت هستند که دولت در وضعیت مناسبی که مقبول باشد نیست و این زمینهچینی با مکمل شرایطی نامافق دولت که از قبل وجود دارد یا در بعد اتفاق میافتد شاید بتواند افکار را به این سمت ترغیب کند که زمان روی آوردن به جناح اصولگرایی فرا رسیده است.
جناح اصولگرا شرایط رقابتی ضعیفی دارد که او را به تلاش مضاعف واداشته است که در پس یک هیاهوی تبلیغاتی و اقدامات مکمل آن، شاید بتواند معبری به سمت پیروزی احتمالی خود و رؤیای تک دورهای شدن ریاست جمهوری یازدهم باز کند و در صورت محقق نشدن آن و پیروزی رقیب، حداقل بتواند تبعات شکست خود را تا حد بالایی کاهش دهد.
چالش بزرگ اصولگرایان این است که پیروزی دوباره روحانی در انتخابات، گام بزرگ دیگری در صحنه سیاست برای ائتلاف اعتدال و اصلاحطلبی خواهد بود. پیشروی اصلاحطلبان به این ترتیب، تیشه بر ریشه تلاشهای گذشته، برای خارج نگه داشتن این جناح از گود رقابتها و کاهش تاثیر حضور آن خواهد بود.
پس در جناح رقیب، برخی به این فکر افتادهاند که بین اصلاحطلبی و اعتدال باید فاصله بیفتد. برای همین است که تیتر رسانههای خود را به «اصلاحطلبان از روحانی عبور میکنند» اختصاص میدهند. تا شاید این شائبهها، جواب بدهد و بتوانند از این راه بر رقیب خود فائق بیایند.
آنها در اظهارنظرهای خویش، دنبال راههای میانبر برای خود، در رقابت انتخابات سال 96 هستند. این بیان عضو جامعه روحانیت که «اگر گزینه بهتری نداشته باشیم برای انتخابات ریاستجمهوری سال بعد، حتماً با حسن روحانی وارد گفتوگو خواهیم شد. اینطور نیست که شرایط آقای روحانی طوری باشد که مورد اقبال اصولگرایان قرار نگیرد.اگر شرایط اقتضا کند و کسی به میدان رقابت با روحانی بیاید، حتما باید بهگونهای باشد که همه اصولگرایان پشت او باشند که اگر این اتفاق بیفتد برنده انتخابات خواهیم بود» نشان از این دارد که اندیشه اصلیشان این است که نتیجه پیروزی انتخابات سال 96، به نام آنها تمام شود.
حال این راه میانبر میتواند گره زدن ریسمان خود، به طناب رییسجمهور چهار سال گذشته باشد یا این که اگر شرایط اقتضا کرد و به عنوان مثال نتایج پسابرجام با وعدههای دولت هماهنگ عمل نکرد، میتوان بر گزینههای مخالف دولت در این زمینه، به ناچار بر سر افرادی مانند جلیلی در بین اصولگرایان به اجماع رسید. آنچه واقعیات سیاسی جامعه نشان میدهد در پرده آخر این رقابت، پیروزی نصیب روحانی و تداوم ریاست جمهوری وی خواهد بود و تکرار ائتلاف 92 و گسترش عقبه اجتماعی در چهار سال گذشته، این پیروزی را تضمین خواهد کرد.