تاریخ انتشار: ۱۷:۳۵ - ۰۴ مهر ۱۳۹۵

وحدت موردنظر در دسترس نیست/جریان اصولگرا،توان منسجم شدن دارد؟

شواهد گویای آن است که جامعه روحانیت مبارز به دلیل ساختار کنونی‌اش نمی‌تواند حتی مانند دو سال قبل فعال عمل کند.
رویداد۲۴- شواهد گویای آن است که جامعه روحانیت مبارز به دلیل ساختار کنونی‌اش نمی‌تواند حتی مانند دو سال قبل فعال عمل کند.

اگر تا یک دهه قبل، وحدت برای اصولگرایان یک استراتژی به حساب می آمد و تمایلات همه افراد،فدای آن می شد، امروزه رسیدن به وحدت،حداکثر در حد یک تاکتیک کوتاه مدت ، آن هم به منظور دستیابی به یک نتیجه سریع در یک انتخابات خاص مطرح است.

به بیان دیگر، اکثر اصولگرایان با پایان یافتن یک انتخابات،چه پیروزشوند و چه ناکام، تا مدتی سر در لاک فرو می برند و یا مشغول حوادث ساسی روزمره می شوند. و به محض استشمام بوی انتخابات دیگر،برای یک فعالیت"متحد" آماده باش می زنند.

وحدت بر کدام مدار؟

هرچند اصولگرایان،رقبای اصلاح طلب خود را متهم می کنند که دارای اصول ثابت در ساختار و اندیشه سیاسی شان نیستند، اما خود اصولگرایان نیز از این ضعف رنج می برند، گرچه کمتر اصولگرایی است که آن را ببیند یا به آن اعتراف کند.

بخش بزرگی از جریان اصولگرایی معیار درستی برای "وحدت" ارائه نمی دهد. تکرار اینکه این جناح، معیارش" پای بندی به اصول انقلاب و قانون اساسی و اخلاق اسلامی است"علاوه بر آنکه ملال آور شده، قابل اثبات هم نیست. به عنوان مثال برخی اصولگرایان در برابر مخالفان، از دروغ،تهمت،غیبت،متلک گویی و نظایر آن بهره می گیرند ؛ و در عین حال این رفتار مخالف با معیارهای اصولگرایی را عین اصولگرایی می دانند.

با این همه، سایر اصولگرایان نه تنها در برابر چنین اظهارنظرهایی موضع گیری نمی کنند، بلکه صراحتا وقتی سخن از وحدت به میان می آید، طایفه مزبور را نیز از آن خود می دانند.

کدام محور وحدت؟

اصولگرایان همواره تاکید دارند که نهاد روحانیت را لازم الاتباع می دانند و به همین دلیل نظر جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز را فصل الخطاب تصمیماتشان معرفی می کنند. این ادعا هرچند در میان اصولگرایان سنتی هنوز طرفدارانی دارد، اما اصولگرایان جدید نه تنها خود را پایبند به آن نمی دانند که عملا با جایگزین کردن آیت الله مصباح یزدی، هم جامعه مدرسین و هم جامعه روحانیت مبارز را کنار گذاشته اند. هر چند پیش از آن، در سال۱۳۹۲ نیز اصولگرایان، توصیه دبیرکل فقید جامعه روحانیت را مبنی بر انصراف به سود یک کاندیدای واحد ریاست جمهوری را نپذیرفتند. به همین ترتیب در انتخابات مجلس دهم، اصولگرایان نام دکتر لاریجانی را از لیست خود خط زدند و در شهر قم نامزدی دیگر را جایگزین کردند.

این موارد نشان می دهد که دونهاد اصلی روحانی-سیاسی کشور ، محوریت خود را برای اصولگرایان از دست داده اند و نام آنها بیشتر برای تعارفات سیاسی مطرح می شود.

فاصله جامعه مدرسین و جامعه روحانیت

در آستانه تحرکات سیاسی برای انتخاب رئیس جمهور دوازدهم،آیت الله مرتضی مقتدایی عضو جامعه مدرسین، خبری را بیان کرده که می تواند برای وحدت اصولگرایان، شوک برانگیز باشد. او در گفت وگو با خبرآنلاین اظهار داشته که روابط جامعه مدرسین و جامعه روحانیت،مانند گذشته نیست.

از مصاحبه آیت الله مقتدایی چنین برمی آید که جامعه مدرسین از این پس بجای اینکه محور جریان اصولگرا باشد و یا طبق انتظار،میان آنها داوری کند ترجیح می دهد نقش ناظر خاموش را بازی کند. رخدادهای سیاسی یکی دوسال اخیر می تواند موید گلایه های جامعه مدرسین از اصولگرایان باشد که نمونه آخرینش، زیرپاگذاردن نظر این تشکل روحانی،در باره کاندیداهای قم است.

مشکلات درونی جامعه روحانیت مبارز

شواهد گویای آن است که جامعه روحانیت مبارز بدلیل ساختارکنونی اش نمی تواند حتی مانند دوسال قبل فعال عمل کند.

نقطه اوج اختلاف نظر در جامعه روحانیت را می توان در روزی سراغ کرد که آیت الله موحدی کرمانی دبیرکل،سخنان مصباحی مقدم سخنگوی جامعه در باره احتمال حمایت از روحانی در انتخابات آتی را نظر شخصی دانست. تعداداعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارزآنقدر زیاد نیست که اعضا از دیدگاههای یکدیگر مطلع نباشند بخصوص اینکه عناصر رسانه ای آن به۶-۷نفر هم نمی رسند. بنابراین هر تعبیری جز اینکه میان اعضا،نگاه مشترک وجود ندارد،خلاف منطق سیاسی است.هرچند ممکن است این اختلاف نظر، از سوی برخی اعضا به شیطنت رسانه ها تعبیر شود، اما واقعیت کتمان ناپذیری که در مصاحبه های گاه و بیگاه همین ۶-۷نفر رخ می نماید،ازآشفتگی مواضع خبر می دهد.

اصولگرایان سنتی و نواصولگراها

اصولگرایان دست کم از سال ۸۴ با پذیرش ورود تندروی ها به جمع خود،دچار دگردیسی شدند. هرچند پاره ای از آنها میدان دادن به تندروها را به مثابه یک تاکتیک برای عقب راندن حریف لازم می دانستند، اما تصور نمی کردند به زودی همین جریان، بلای جان خودشان خواهد شد. جریانی که با احمدی نژاد خون تازه ای در رگهایش به گردش درآمد و بخشی از آن، حتی به او هم رحم نکرد و علیه او جبهه گرفت!

در دور همی های اصولگرایان، حرفهای امیدبخشی زده می شود و لبخندهایی هم ردوبدل می گردد. اما کیست که نداند این خنده ها شبیه خنده های دیپلماتهایی است که حتی در اوج نفرت از یکدیگر،گاه به قهقهه های بلند هم تبدیل می شود.

بازی های متصور اصولگرایان

در هفته ها و ماههای پیش رو، اصولگرایان هجمه های خود را تشدید می کنند. از شخص روحانی گرفته تا برجام و کیسهای اقتصادی مانند تورم، دستمایه حملات به دولت خواهد شد. این موضوعات می تواند به عنوان امرمشترک بین اصولگرایان،آنها را به نوعی وحدت تاکتیکی برساند. اما پرسش اساسی آن است که پس از فروخوابیدن گردوخاک ناشی از شلوغ کاری ها، باز هم زخمهای کهنه اختلاف، سر باز نخواهد کرد؟


منبع: 24 آنلاین

نظرات شما