چرا آمریکا دیگر به سعودیها علاقه نشان نمیدهد؟
سایت لوبلاگ در تحلیلی نوشته است: تبلیغات انتخاباتی و مناظره های کاندیداهای انتخاباتی آمریکا بر سیاست های خاورمیانه ای آنها در قبال داعش تمرکز دارد. در دوره جدید مناظره ها در عوض بر چالشهای سیاسی دیگر در خاورمیانه تمرکز خواهد داشت . روابط ویژه آمریکا و سعودی ، عراق ، تونس و مصر.
درست مانند سایر روابط دراز مدت آمریکا با کشورهای خاورمیانه، رابطه واشنگتن و ریاض هیچ ارتباطی با آمارهای مربوط به حقوق بشر و دموکراسی در این کشور ندارد. اتحاد این دو بیش از هر چیز به دو فاکتور مهم بستگی دارد : منابع طبیعی و ثبات منطقه ای.
علاوه بر این همان طور که سعودی متولی حرمین شریفین است برای آمریکا این کشور یگانه متولی منابع مقدس است: نفت
نقش عربستان سعودی به عنوان بزرگترین صادر کننده سوخت های فسیلی به علاوه تاثیر سیاسی و فرهنگی این کشور بر شش کشور دیگر عضو اوپک سبب شده دوستی با این کشور برای قدرتهای بزرگ حائز اهمیت و ارزشمند باشد.
دوم اینکه در دوران جنگ سرد، حفظ تعادل بین متحدان غرب نظیر عربستان سعودی و ترکیه و متحدان شوروی نظیر ایران و سوریه برای سیاست های آمریکا در منطقه نقش حیاتی داشت.
همپیمانی با کشورهای غیر متعهد نظیر مصر و ارسال فوری نیرو برای کمک با افرادی نظیر صدام حسین علیه ایران روشی بود که برای مهار شوروی در منطقه مورد علاقه بلوک غرب بود.
در این زمینه نگه داشتن عربستان به عنوان یک نیروی نیابتی غرب در جهان عرب تصمیم سیاسی ساده ای بود. بدون حمایت های آمریکا از عربستان این کشور ممکن بود به دامان شوروی پناه ببرد.
از این گذشته عربستان هیچ روابط رسمی ای با اسرائیل نداشت و برخلاف مصر بعد از نشست کمپ دیوید، عربستان هیچ گاه از نیروهایش علیه اسرائیل استفاده نکرد و همین امر عربستان را برای واشنگتن قابل قبول تر میکرد .
دولت باراک اوباما در سیاست های اسلاف خود در دروغ گفتن در خصوص روابط با عربستان تجدید نظر کرد. او این پیش فرض دیپلماتیک را که او و سعودی ها سیاست خارجی یکسانی را در منطقه دنبال میکنند کم اهمیت می شمارد.
یکی از مهمترین مثال ها در این زمینه رویکرد جدید او در امضای توافق هسته ای با ایران بوده است . البته او همه اقدامات عربستان را نفی نکرده است. او از دخالت های عربستان در یمن حمایت میکند.
از زمان درگذشت ملک عبدالله در سال 2015 و روی کار آمدن ملک سلمان و وزیر دفاع او محمد بن سلمان رقابت های آشکار عربستان با ایران آغاز شد که با تقابل با گروه های شیعه در خاورمیانه همراه بود.
رهبران کنونی عربستان امروز تصمیم گرفته اند گروههای سنی افراطی منطقه را حمایت کنند.
اوایل سال عربستان سعودی تامین مالی ارتش لبنان را در مقابل نفوذ حزب الله در این کشور موقتا متوقف کرد. با توجه به حضور حوثي ها در یمن به نیابت از ایران، عربستان نیز در این کشور دخالت کرد و بارها به دلیل جرایم جنگی علیه غیر نظامیان متهم شد.
در مقابل این حرکت عربستان، ایران نیز از حماس و حزب الله حمایت مالی میکند. ایران در مقابله با رشد داعش در عراق و سوریه نیز نقش مهمی بازی کرده و در این راه نیز گاها با منافع آمریکا هم سو شده است. با این حال گسترش نقش ایران در یمن قابل بحث است. با این وجود نهاد های اطلاعاتی آلمان عربستان را به مداخلات تحریک آمیز در منطقه متهم کرده اند.
در دو هفته گذشته، کنگره آمریکا در تضاد با عربستان قوانینی را تصویب کرد. این قوانین به دلیل افشای نقش بالقوه عربستان در حادثه 11 سپتامبر و نقص حقوق بشر در این کشور بود.
این قانون از سد وتوی اوباما نیز گذشت و به خانواده قربانیان یازده سپتامبر اجازه میدهد دولت عربستان را به دلیل ایفای نقش در حادثه یازده سپتامبر مورد شکایت قرار دهند . همزمان کنگره فروش 1.15 میلیارد دلاری اسلحه و تانک نظامی به ریاض را نیز متوقف کرده است.
در دنیای بعد از جنگ سرد منافع ریاض و واشنگتن روز به روز از هم فاصله بیشتری میگیرد. اوباما یک شخصیت چرخشی دارد. او مذاکرات با ایران را انجام داد و به سرانجام رساند.
دولت بعدی بعد باید با دنیای بعد از بهار عرب و پسا برجام سر کند. اگر هدف و نه ایدیولوژی دلیل اصلی روابط سابق عربستان و آمریکا بود در نتیجه در فضای جدید منطقه این کشور باید به دنبال دلایل و منطق های جدید برای این روابط باشد.
اولین توجیه برای روابط ریاض واشنگتن سیاست نفت است که بی شک همچنان اهمیت بالایی دارد. با این حال سرانه مصرف نفت خارجی آمریکا دائما رو به کاهش است و در سال 2014 به کمتر از سرانه سال 1994 رسیده است .
این کاهش وابستگی به نفت خارجی اهمیت آن را برای اقتصاد این کشور کم کرده و فضای بیشتری برای پیگیری روند واگرایی با عربستان در اختیار این کشور قرار میدهد.
دومین توجیه حفظ ثبات منطقه است. این منطقه تنها زمانی از نظر سیاسی ثبات خواهد داشت که از تغییرات به دور باشد. در دوران جنگ سرد غرب با حضور دیکتاتورهای عربی موافق بود و به حفظ موقعیت آنها با اجرای سیاست حفظ وضع موجود کمک میکرد چرا که حضور آنها پیش بینی پذیری منطقه را بالا میبرد
در خاورمیانه جدید جایی که سوریه، عراق، لبنان، لیبی و یمن هیچ دولت مرکزی موثری که بتواند سرزمینشان را کنترل کند ندارند، حفظ وضع موجود به معنای حفظ خشونت و ممانعت از سقوط دولت های این چنینی است.
لازم به ذکر است که جنگ داخلی سوریه به روسیه اجازه داده تا جای پایش را در منطقه محکم تر کند
اگر دولت بعدی امریکا سیاست آزاد سازي خاورمیانه از دیدگاه عربستان محوری و طرز تفکر جنگ سردی را ادامه دهد، کاخ سفید خواهد فهمید که توانایی بیشتری در انجام چرخش استراتژیک به سمت ایران، ارتقا وضعیت حقوق بشر در منطقه و مقابله موثر با افراط گرایی دینی و سیاسی در خاوميانه خواهد داشت.
منبع: انتخاب