مخوفترین جنایتکار ایران کیست؟/ ۱۴ سال از فرار کاظم از ایران گذاشت
رویداد۲۴ گزارش ویژه جامعه۲۴ از مخوفترین جنایتکار ایران که کلکسیونی از جرایم را در کارنامه خود دارد. راهزنی، سرقت مسلحانه، سرقت از طلافروشی، فرار از زندان و چند قتل از جمله قتل توریست فرانسوی را در کارنامه خود دارد. کاظم با دو برادر و مادرش باند خود را تشکیل داده و بعد پسر عمه هایش به او پیوستند که در جریان سرقت مسلحانه از طلافروشی لو رفته و بعدها دستگیر و به اعدام محکوم شدند. ۱۴ سال از فرار کاظم و خانواده اش از ایران میگذرد و هیچ ردی از این فرد وجود ندارد.
قصه از کجا شروع شد؟
کاظم، قاسم و هاشم سه بردار عضو طایفه نامجو در مرودشت استان فارس بودند، اما با تغییر فامیل خود به شفیعی از مرودشت به شیراز آمده و خیلی زود جرایم خود را شروع کردند. سه برادر در اولین اقدام دست به سرقتهای مسلحانه در شیراز زدند و چند نفری در جریان سرقتهای آنها کشته شدند. خانواده شفیعی وقتی فهمیدند دیگر نمیتوانند در شیراز سرقت یا جنایت انجام دهند، به فکر کوچ از این شهر افتادند. کاظم اصفهان را پیشنهاد داد و چند روز بعد آنها به اصفهان رفته و با توجه به اینکه مادر همراه آنها بود، خیلی زود خانهای را در اصفهان اجاره و ساکن این شهر شدند.
مادر حامی فرزندان خشن
مادر خانواده که زنی میانسال بود وقتی کاظم در مرودشت به اتهام ارتکاب سرقت و قتل دستگیر میشود، در دادسرا به بهانه ملاقات او را درآغوش کشیده و اسلحه کلاشینکفی که زیر چادرش مخفی کرده را به کاظم داده و او پس از به رگبار بستن راهرو دادسرا موفق میشود از محوطه خارج و با برادرانش که بیرون دادسرا انتظار او را میکشیدند، فرار کند. با آمدن آنها به اصفهان، مادر همچنان در کنار فرزندانش بود و در جریان تمام سرقتها و جنایت فرزندانش بود.
کاظم وقتی به اصفهان میرسند از پسر عمه اش میخواد به باند او پیوسته و در اصفهان جرایم خود را از سر گیرند. تمامی افراد باند، کاظم را به عنوان سرکرده انتخاب میکنند.
اولین سرقت در اصفهان
پانزدهم مهر ماه ۸۶ اعضای باند کاظم به سمت یک خودرو پژو ۴۰۵ در خیابان امام اصفهان رفتند و با تهدید اسلحه از راننده خواستند از خودرو پیاده شود، مرد ۵۸ ساله مقاومت کرد. سارقان که طاقت مخالفت با خود را نداشتند، بلافاصله به روی مرد راننده آتش گشوده و با قتل او خودرو را سرقت کردند. کاظم هنگام فرار متوجه شد یک مرد جوان شاهد سرقت آنها بوده به همین خاطر دو تیر به او شلیک و بعد از مجروح کردن مرد عابر فرار کردند.
سرقت از طلافروشی با قتل
کاظم روی اجرای نقشه اش حساس بود و اصلا دوست نداشت کسی مزاحمش شود، روز هفدهم مهر سارقان سوار بر خودرو سرقتی به خیابان مطهری رفتند. دم افطار بود و خیابان خلوت، کاظم و پسر عمه اش وارد طلافروشی ابراهیم شدند و او و برادرش را که مشغول تماشای تلویزیون بودند به رگبار بستند و با سرقت طلاها سوار خودرو شدند تا فرار کنند، اینبار هم یک عابر که شاهد سرقت بود به گلوله بسته شد. در این حادثه مرد طلا فروش کشته و برادرش و عابر پیاده مجروح شدند.
۱۲ ساعت بعد؛ سرقت مسلحانه از بانک
کاظم و همدستانش اینبار نقشه خطرناک تری را در سر داشتند، ۱۲ ساعت بعد از سرقت مسلحانه طلافروشی، آنها اینبار از شمال شهر به جنوب رفته و با ورود به خیابان هزار جریب، مقابل بانک ملت شعبه صفه توقف کردند و سه نفری وارد بانک شدند و با تهدید کارمندان ۴ میلیون تومان پول نقد را سرقت و فرار کردند. اینبار سارقان خشن به کسی تیراندازی نکردند و سوار بر پژو سرقتی از محل متواری شدند.
سوزاندن خودرو سرقتی
پلیس تنها اطلاعاتی که از اعضای این باند خشن داشت این بود که این افراد با پژو ۴۰۵ سرقتی به محل سرقت میروند، تمامی خیابانها و ورودی و خروجی شهر زیر کنترل پلیس رفت و حتی ایست و بازرسی در شهر اجرا شد تا شاید ردی از آنها و خودروشان پیدا شود، اما چند روز بعد از سرقت بانک لاشه خودرو پژو در نزدیکی ملکشهر پیدا شد. بررسی پلیس نشان میداد سارقان خودرو را به آتش کشیده اند.
کاظم یک گام جلوتر از ماموران
با کشف خودرو سوخته در اطراف ملکشهر پلیس احتمال داد سارقان اصلا در اصفهان نیستند و ممکن است در ملکشهر باشند، با تحقیقات بیشتر سرانجام مخفیگاه ۴ مرد مسلح پیدا شد، اما وقتی پلیس وارد خانه آنها در ملکشهر شد، تازه متوجه شد سارقان چند روزی است این خانه را تخلیه کرده اند.
پسر عمههای کاظم دستگیر شدند
بررسی خانه اجاره شده از سوی کاظم و برادرانش نشان میداد قولنامه به نام پسر عمه آنها هست. با افشای هویت یکی از متهمان ماموران به مرودشت و شیراز رفتند و ۱۸ نفر از افراد مرتبط با کاظم از جمله دو پسر عمه او را دستگیر کردند. در تمام مراحل بازجوییها پسر عمههای کاظم حاضر نشدند ذرهای از اطلاعات او را افشا کنند و پلیس برای دستگیری برادران شفیعی به بن بست خورد.
نامه تهدید کاظم برای آزادی پسر عمه
یکی از پسر عمههای کاظم با او در اصفهان مرتکب جرم شده بود، اما حاضر به افشای موضوع نبود، دهم آذرماه بود که مردی از ترک موتور پیاده شد و به سمت ورودی ایستگاه پلیس در خیابان چهارباغ اصفهان رفت و با شلیک یک گلوله افسر داخل کیوسک را مجروح و فرار کرد. مرد قد کوتاه آفتاب سوخته بعد از شلیک به پلیس سوار موتور سیکلت هوندا قرمز همدستش شد و فرار کرد. ساعتی بعد پلیس توریست اصفهان از مرگ نجات یافت و تیم تحقیق متوجه شد عامل حادثه یک نامه در کیوسک از خودش به جا گذاشته و خواستار آزادی دو متهم در مرودشت بدون مجازات شده بود.
بیشتر بخوانید: بریدن سر دایی به سبک داعشیها توسط مرد تهرانی!
قتل توریست فرانسوی و رونمایی از تصویر کاظم شفیعی
روز هجدهم آذرماه ساعت ۱۷ همه منتظر ورود اتوبوس به ترمینال جی بودند تا به کویر بروند. دقایقی قبل از سوار شدن به اتوبوس مرد قد کوتاه آفتاب سوختهای به سمت مسافران آمد و با خارج کردن اسلحه از زیر لباسش به سمت یک زن توریست فرانسوی شلیک و با تهدید حاضران به بیرون ترمینال رفت و با همدستانش که در خودرو پیکان منتظرش بودند فرار کردند.
با قتل ژولین دایسبورگ فرانسوی، ماموران متوجه شدند این قتل کار کاظم بوده و در جواب آزاد نشدن دو همدستش دست به ارتکاب این جنایت زده است. با بررسی دوربینهای مدار بسته برای اولین بار تصویر کاظم به دست آمد و از تمام برنامههای شبکه اصفهان پخش شد.
کوچ کاظم از اصفهان/ سرقت از خودرو حمل بانک اراک
ششم بهمن ماه اهالی خیابان غفاری اراک با صدای تیراندازی مقابل بانک ملت سراسیمه به خیابان ریختند و متوجه شدند سرنشینان یک دستگاه خودرو پیکان با ماموران حمل پول درگیر شده و آنها را به رگبار بستند. سه مرد مسلح با سرقت ۳۹ میلیون تومان پول از محل فرار کردند. تا چند روز بعد از این سرقت هیچ سرنخی از آنها به دست نیامد تا اینکه در بررسی پلیس مرکزی و اراک مشخص شد این سرقت کار کاظم و برادرانش است و آنها از اصفهان خارج شده اند.
۱۴ سال از غیبت کاظم گذشت
بعد از سرقت مسلحانه خودرو حمل پول هر روز یک شایعه در فضای مجازی به راه میافتاد که کاظم و خانواده اش در استانی دیده شده اند، حتی شایعه شد آنها در قم هستند و دست به ارتکاب جرم هم زده اند، موضوعی که هیچ وقت تایید نشد و ۱۴ سال از فرار کاظم، هاشم و قاسم شفیعی به همراه مادرشان با کلکسیونی از جرایم میگذرد. هرچند آن روزها اخباری از خروج آنها از کشور منتشر و پلیس هم ادعا کرد از طریق اینترپل پیگیر دستگیری آنها است، اما دیگر نه هیچ کس خبری از آنها دارد و نه پیگیر پرونده شان شده است.