تریبون نماز جمعه تبدیل به مناسک حاکمیتی شده است/ حد و مرزی برای امامان جمعه مشخص نشده
رویداد۲۴ «اگر مردم کشورها و شهرها خدا را در نظر میگرفتند، مبتلا به مشکلات معیشتی نمیشدند.»، «اکثر اینهایی که در فضای مجازی حرف میزنند، فاسد هستند! نباید آدمهای نجس و کثیف اصفهان بیایند»، «متاسفانه برخی در خانه همسران خود را با نام کوچک صدا میزنند.» اینها بخشی از سخنان عجیب و غریب امامان جمعه در سطح کشور است، سخنانی که طی سالهای اخیر رنگ و بوی سیاسی و جناحی گرفته و به جای ایجاد وحدت، تفرقه پراکنی میکند.
در تازهترین این اظهارات، امروز جمعه، علم الهدی امام جمعه مشهد در سخنانی در واکنش به حوادث اصفهان گفته که امروز در همه استانها مشکل آب داریم و این مساله فقط مربوط به چند استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری و یزد نیست و این مشکل بخش عمده اش مربوط به کاهش نزولات آسمانی در کشور است البته فقط کشور ما گرفتار این مشکل نیست بلکه این یک مساله اقلیمی جهانی است و دیگر کشورها نیز گرفتار آن شده اند.
وی ادامه داده و گفته وقتی نزولات آسمانی کم است مشکل با تجمع درست نمیشود، درمقابل خدا تجمع فایده ندارد بلکه تجمع باید در نماز باران انجام شود!
هر جمعه باید منتظر اظهارنظرها و سخنانی از سوی امامان جمعه به ویژه چند نفر از آنها باشیم که نه تنها گرهای از مشکلات مردم باز نمیکنند و چراغی بر سر راه آنها نمیگذارد، بلکه به دستمایه طنز و شوخی تبدیل میشوند و واکنش و انتقاد کاربران شبکههای اجتماعی را به دنبال دارد.
امام جمعه در دین اسلام شخصی است که امامت نماز جمعه را به عهده دارد. امام جمعه علاوه بر مسائل و احکام دینی باید تسلط بر احکام سیاسی و اجتماعی وقت جامعه داشته باشد، چرا که باید در نماز جمعه دو خطبه بخواند که یکی دربارهٔ مسائل اجتماعی و دیگری در مورد مسائل روز و سیاسی جامعه.
در سالهای پس از انقلاب، نماز جمعه همواره پررونق بود و مردم از هر قشری عمدتا در نماز روز ظهر جمعه شرکت میکردند. در سالهای اولیه انقلاب امامت نماز جمعه بر عهد بزرگانی همچون آیتالله طالقانی، آیت الله منتظری، آیتالله خامنهای، آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله مدنی، آیتالله دستغیب؛ آیتالله صدوقی، آیت الله اشرفی اصفهانی و ... برگزار میشد و مهمترین دغدغه مردم و مسائل سیاسی و اجتماعی که مردم با آن درگیری بودند را خطابه میکردند و به قولی مامن و پناهگاه مردم در آن سالها بود.
رفته رفته، اما نماز جمعه تبدیل محلی برای فعالیتهای جناحی و تسویه حسابهای سیاسی و شخصی شد و به دلیل برخی اظهارنظرهای ائمه جمعه شهرهای مهمی همچون تهران، اصفهان، مشهد و ... تعداد زیادی از مردم از رفتن به نماز جمعه منصرف شده و در خانه ماندن را ترجیح میدهند. نماز جمعهای که روزی دردهای مردم در آن فریاد زده میشد، امروز عملکرد مردم را مهمترین عامل مشکلات معیشتی اعلام میکنند و مردم را بیش از پیش از خود میرانند. این روزها فقط قشر خاص و تعداد کمی از مردم جامعه که از نظر سیاسی عمدتا همسو با جناح ائمه جمعه هستند، به نماز جمعه میروند.
بیشتربخوانید: کاظم صدیقی روحانی مردمی یا لاکچرینشین حوزه علمیه ازگل ؟
حسین نورانی نژاد فعال سیاسی اصلاح طلب به رویداد ۲۴ میگوید: تا جایی که خاطرم هست در دوران کودکی به همراه پدرم و اهالی محل، خصوصا در سالهای اولیه انقلاب به نماز جمعه میرفتیم. در آن زمان همراهی اکثریت مردم با حاکمیت بود و در واقع نوعی اکثریتسالاری وجود داشت که تجلی آن در حضور مردم در راهپیماییها و نمازهای جمعه بود و اصطلاح «مردم همیشه در صحنه» هم باب بود. البته در این گردهماییها عمدتا بخش مذهبی نیروهای انقلاببچ بودند، زیرا بخشی از انقلابیون غیر مذهبی و عمدتا چپها و ملیها از همان زمان حذف شدند.
نورانی نژاد با بیان اینکه در دهههای اولیه پس از انقلاب، نماز جمعه از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار بود، تصریح کرد: نماز جمعه به دو جهت اهمیت داشت. یکی به لحاظ جایگاه و مرتبت ائمه جمعه با حضور افرادی، چون آیات طالقانی، منتظری، هاشمی رفسنجانی و خامنه ای، چون چهرههای شناخته شده انقلاب بودند و چه در ارتباط با حاکمیت و چه در ارتباط با مردم از جایگاه خوبی برخوردار بودند. دیگر این که مباحث مطرح در این تریبونها جدیتر بودند و مهم شمرده میشدند و در فضای آن روزهای جامعه پژواک داشت.
وی ادامه داد: حتی خاطرم است در آن سالها که تلویزیون فقط ۲ شبکه داشت، خیلی از مردم خطبههای نماز جمعه را از این طریق گوش میدادند، زیرا تصور بر این بود که این سخنان بر جامعه و آینده تحولات آن موثر است. شبیه سخنرانیهای فعلی آیت الله خامنهای که مخالف و موافق آن را گوش میکند.
سخنگوی حزب اتحاد ملت با بیان اینکه در دهه اول انقلاب با نوعی اکثریت سالاری همراه بودیم، تصریح کرد: البت اکثریتسالاری مترادف مردم سالاری نیست، چون همان زمان هم حقوق فردی و حقوق بسیاری از اقلیتها به درستی رعایت نمیشد که چزو اصول دموکراسی است. اما از دهه دوم انقلاب به مرور شکاف جدی میان دولت و ملت ایجاد شد و این موضوع نمود خود را در نماز جمعهها هم نشان داد، وقتی به تدریج کاهش حضور مردم دیده شد.
نورانی نژاد درباره نگرش جریانی تریبونهای نماز جمعه گفت: دهه اول انقلاب که کلا در خدمت همه جریانهای درون نظام با تعریف رسمی حکومتی بود، ولی در مناقشات جناحی این نیروها کمتر وارد میشد. یعنی نمیتوان گفت که مثلا نماز جمعه در اختیار چپهای خط امامی بود یا جناح راست. در زمان دولت هاشمی رفسنجانی و بعد از جنگ هم با توجه به موقعیت مستحکم ایشان در نظام، تریبون نماز جمعه در خدمت کلیت نظام و همین طور دولت بود. حتی شعار مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است در نمازهای جمعه سر داده میشد. البته تفاوتی که با قبل کرد این بود که جریان چپ دسترسیهای خود به این گونه جایگاهها را یکی پس از دیگری از دست میداد و بر خلاف دهه اول انقلاب که نوعی توازن بین دو جناح درون نظام رعایت میشد، ورق به سود راستها با سرعت میچرخید و به نظر میرسد که در آن زمان آقای هاشمی هم با این رویه حذفی همدل بود و در نتیجه بدون مخالفت موثری از درون قدرت، این سیاست پیش میرفت.
این فعال سیاسی با اشاره به جایگاه نماز جمعه در دوره اصلاحات گفت: در دوره اصلاحات تریبونهای نماز جمعه تجربه جدیدی را آغاز کردند و آن رودررویی با دولت مستقر بود. آنها تبدیل به یکی از اصلیترین پایگاههای تقابل با جریان اصلاحات شده بودند. به عنوان مثال خطبههای مرحوم آقای یزدی در آن زمان علیه دولت و مجلس ششم بسیار تند بود؛ یا سخنرانیهای پیش از خطبههای آقای مصباح و مباحثی تحت عنوان خشونت که در خاطرها زنده است. تقریبا از زمان اصلاحات نماز جمعه دیگر برای بخشی از نظام و نه همه نیروهای آن بود. طبعا در این شرایط از تعداد نمازگزاران، تنوع سلایق آنها و نیز اهمیت آن کاسته میشد. واکنش مقابلش هم نقد و حتا تخریب برخی تریبونهای جمعه در رسانههای رقیب بود مثل خطبههای مرحوم آقای حسنی در ارومیه که برخی اصلاح طلبان دست میانداختند که آن هم کار درستی نبود.
حسین نورانی نژاد ادامه میدهد: بعد از دوره اصلاحات و از زمان دولت احمدی نژاد، به جز مواقعی که آقایان هاشمی رفسنجانی و خامنهای به نماز جمعه میآمدند، نماز جمعه نه طیف چندانی را در بر میگرفت و نه اهمیت چندانی داشت. طی یک دهه اخیر هم به جز موارد معدودی مثل خطبههای آقایان خامنهای و رفسنجانی در سال ۸۸ که در تاریخ ماندگار شدند، دیگر خطبه مهم و فراگیر چندانی نداشته ایم. بعد از آن و با کنار گذاشتن هاشمی، سایر سخنرانان نه چندان مطلب و نه چندان اهمیتی برای مردم نداشتند. البته برخی مواقع برخی سخنان آقای جنتی به دلیل جایگاهی که در نظام دارد، اهمیت خبری پیدا میکرد مانند سخنرانی بهمن ماه ۸۹ او که خواستار حصر رهبران جنبش سبز شد و اتفاق افتاد. اما به طور کلی نماز جمعه سالها است که اهمیت سیاسی و معنوی اولیه خود را از دست داده است.
عضو حزب اتحاد ملت با بیان اینکه تریبون نماز جمعه تبدیل به مناسکی حاکمیتی شده و مردم از آن دور شده اند، گفت: نماز جمعه تبدیل به یک مناسک رسمی شده است که نه کمکی به جریان حاکم میکند و نه دنبال کردن آن بار معنوی خاصی دارد و کاملا خنثی است. مگر این که هر از چندی یکی مثل آقای علم الهدی در مشهد نکتهای بگوید و اسباب چند بگو مگوی توییتری شود. یعنی حتا آن سخنان موضع نظام و دارای اهمیت خبری چندانی محسوب نمیشود. به بیان دیگر، تریبونی متعلق به مردم و پیوسته با مردم که حتما نیست بلکه میخواهد در خدمت یک اقلیت باشد که در این امر هم بعید میدانم موفق بوده باشد، چون از نیروهای همان اقلیت صدای اعتراض و نارضایتی شنیده میشود. به خصوص به نظر نمیرسد جوانان اصولگرا از وضعیت موجود رضایت داشته باشند، زیرا میدانند جز هزینه چیزی برایشان ندارد.
وی در این باره به ماجرایی که اخیرا برای امام جمعه عدالتخواه لواسان پیش آمد اشاره کرد و گفت: پس از عزل ایشان شاهد بودیم که مسوولان مرتبط به صراحت از حاکمیتی بودن این تریبون سخن گفتند تا جای بحث و تردیدی در این باره باقی نماند.
وی ادامه داد: متاسفانه ائمه جمعه به دلیل اینکه حد و مرز کاملا روشن و مشخصی برایشان مشخص نشده است، تبدیل به یک ضلع قدرتمند در مناطق مختلف شده اند و نوعی دوگانگی مدیریتی و حاکمیتی را در استانها و شهرستانهای مختلف ایجاد کرده اند. آنها در عزل و نصبهای مناطقی که حضور دارند بعضا دخالت میکنند و در مسائل مدیریتی هم ورود دارند که گاهی کار را برای مدیران دولتی در این مناطق پیچیده و سخت میکند.
دوما شما اصلاح طلبان پدر ملت را دستشان داده اید ولی از سنگ پا رویتان بیشتر است و هنوز هم طلبکار هستید.شما اول جواب چهل سال دریوزگی غرب را بدهید بعد فاز دایه مهربانتر از مادر را بگیرید. عوضی تر از شما باز هم خودتان هستید.
اختلاس و احتکار از جانب سمت شما باشد نوش جان تان است و از سمت دیگر باشد جرم؟؟؟
من نه چپی م نه راستی میپرسم چه شد شعار نه شرقی و نه غربی؟؟؟؟