سینمای سیاسی چیست؟-بخش اول
سین سیاست،سین سینما
فیلمهای سیاسی اصیل صاحب هویت هستند و از تاریخ حرف میزنند. در حالی که فیلمهای به ظاهر سیاسی صرفاً واکنشهایی هستند به پدیدههای سیاسی روز جامعه.
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: پرسشهای متعددی درباره نسبت سینما و سیاست وجود دارد. پرسشهایی که از دیرباز و ظهور سینما وجود داشتهاند و همچنان هم وجود دارند. سوالاتی از قبیل اینکه، نسبت سینما با سیاست چیست؟ آیا فیلمها باید به نقد قدرتهای حاکم در یک سرزمین بپردازند یا با آنها همراهی کنند؟ آیا اساساً میتوان سینما را یک پدیده سیاسی دانست، یا سینما را باید فارغ از مواضع سیاسی سینماگران سازنده آن فیلم بررسی کرد؟آیا ادوار مختلف سیاسی و جریانات سیاسی که در یک سرزمین به قدرت میرسند تاثیر مستقیمی روی سینما دارند، یا این سینماست که ماهیت آنها را افشا میکند؟
میتوان دهها پرسش دیگر را به این پرسشها افزود و به فراخور عقیدهای که هر کس دارد، پاسخی به هر کدام داد. مسئله اصلی اما این است که سینما به عنوان یک پدیده شگفتانگیز و عالمگیر، ارتباط دو سویهای با سیاست داشته است. سینما هم بر سیاست تاثیر گذاشته و هم از آن تاثیر پذیرفته است. اینکه ما فکر کنیم سینما اساساً خارج از عالم سیاست است تا حد بسیاری سادهانگاری است.
اگر اینگونه هم فکر کنیم که سینما صرفاً بازتابدهنده اوضاع سیاسی یک جامعه است هم بسیار عوامانه است. سینما همیشه متاثر از فضای سیاسی جامعهای است که در آن نفس میکشد و سیاست مهمترین عنصر و دلیل سازنده این این فضا است.
همچنانکه سینما بزرگترین بازتاب دهنده حال و هوای یک دوران سیاسی است. شاید بهترین مثال برای نشان دادن این تاثیر دوسویه سینما بر سیاست و تاثیر گرفتن از سیاست را میتوان در سینمای هالیوود دید.
چه در دهه پنجاه میلادی که سینمای آمریکا متاثر از وحشت مککارتیسم بود و چه در دهه هفتاد که رشد جنبشهای مدنی باعث ساخت فیلمهایی شد که خط قرمزهای سینمای آمریکا را بسیار جابهجا کرد،میتوان به وضوح این تاثیر دوسویه را ملاحظه کرد.
حتی در کشورهای چپگرایی که متاثر از سیاستهای بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی هم بودند شکلی از پیوند سیاست و سینما را ملاحظه میکنیم. فیلمهایی که در صدد بودند تا مبانی سوسیالیسم را تبیین کنند و از طرف دیگر به افشای ماهیت پلید سرمایهداری بپردازند.
داستان سینما و سیاست و ارتباطشان همیشه ارتباطی دوسویه و سرشار از عشق و نفرت بوده است. اما در اینجا باید سوالی اساسی را مطرح کرد: آیا هر فیلمی را که از مفاهیم سیاسی یا دورهای سیاسی حرف میزند را میتوان فیلمی سیاسی تلقی کرد؟ این پرسش باعث میشود که ما به دنبال کشف ماهیت این ارتباط برویم. ماهیتی که اگر بر ما به عنوان بیننده مکشوف شود پاسخ بسیاری از پرسشهای ما درباره ارتباط سینما و سیاست را خواهد داد.
به نظر میرسد ما به عنوان بیننده درهر فیلمی که ردی از یکسری مفاهیم را میبینیم به سرعت آن فیلم را یک فیلم سیاسی تلقی میکنیم. در حالی که ممکن است حقیقتاً چنین نباشد.
اما چطور میتوان فهمید فیلمی سیاسی است و از علوم سیاسی و تحلیل سیاست به عنوان یک شاخه از علوم انسانی حرف میزند؟ مسئله اول این است که فیلمهای سیاسی باید تحلیلی از وضعیتی که از آن حرف میزنند به بیننده بدهد.
یعنی بیننده از ورای تماشای آن فیلمها بتواند به تحلیلی از اوضاع سیاسی آن سرزمین در آن زمانه خاص برسد. مشکل اصلی هم اینجاست که خودش را نشان میدهد. اکثر فیلمهایی که ما به عنوان فیلم سیاسی میشناسیم فاقد چنین تحلیلی هستند.
این فیلمها چنان محصور در ایدئولوژیهای ذهنی سازندگانشان هستند که نمیتوانند به چیزی فراتر از یک نگاه ایدئولوژیک از وقایع مورد اشاره برسند. یک فیلم سیاسی نه در طرفداری و نه در رد صرف یک پدیده یا واقعه سیاسی حرف میزند. رسیدن به چنین مرتبهای مستلزم یک نگاه پدیدارشناسانه به آن پدیده است.
مسئله دوم این است که سینمای سیاسی بیش از آنکه به واکنش آنی به یک پدیده سیاسی بپردازد به ریشهها و دلایل شکلگیری آن پدیده یا ایدئولوژی میپردازد.
مثال چنین نگاه ژرفی فیلمهای روبان سفید، پدرخوانده و بانی و کلاید هستند. این فیلمها به جای اینکه به وقایع اطرافشان واکنشی آنی نشان دهند آنها را ریشهیابی کردهاند و سعی کردهاند دلایل متعددی را برای ظهور یک پدیده یا ایدئولوژی مطرح کنند.
مسئله سومی که یک فیلم را به فیلم سیاسی اصیل بدل میکند نگاه درست و دقیق آن فیلمها به شکلگیری روند یک مفهوم سیاسی در جغرافیای یک کشور است. بدین معنا که تمام فیلمهای خوب سیاسی به دنبال این هستند چرا چنین ایدئولوژی فکری در این جغرافیا شکل میگیرد.
مثلاً کاپولا در پدرخوانده به دنبال این است که بفهمد چرا مهاجران ایتالیایی آمریکا این ضرورت را تشخیص دادهاند که برای احقاق حق خود به تشکیل خانوادههای مافیایی روی آورند.
بله، ممکن است در طول یک سال ما فیلمهای بسیاری درباره وقایع سیاسی ببینیم یا فیلمهای متعددی را ببینیم که درباره یکسری مفاهیم سیاسی حرف میزنند اما لزوماً نمیتوان آن فیلمها را سیاسی دانست. فیلمهای سیاسی باید دارای سه ویژگی باشند تا سیاسی تلقی شوند:یکم.صاحب تحلیل و غیر ایدئولوژیک باشند.
دوم. به ریشهها و دلایل شکلگیری یک جنبش، پدیده یا ایدئولوژی بپردازند نه اینکه واکنش آنی به پدیدههای سیاسی نشان بدهند. سوم. بتوانند روند چرایی شکلگیری یک وضعیت سیاسی یا ایدئولوژیک را در جغرافیای یک کشور به خوبی تبیین کنند.
این سه دلیل میتواند یک فیلم را به مرزهای یک فیلم متعال سیاسی نزدیک کند. فیلمهای سیاسی اصیل صاحب هویت هستند و از تاریخ حرف میزنند. در حالی که فیلمهای به ظاهر سیاسی صرفاً واکنشهایی هستند به پدیدههای سیاسی روز جامعه.
رویداد۲۴ قصد دارد طی سه مقاله به بررسی سینمای سیاسی و نسبتش با سینمای ایران بپردازد و در پایان با تحلیل فیلم پدرخوانده به عنوان یک فیلم سیاسی اصیل دلایل شکلگیری یک فیلم سیاسی خوب را تبیین کند. در مقاله اول که این مقاله است به بحثهای مقدماتی پرداختیم.
در مقاله دوم سینمای سیاسی ایران را تحلیل خواهیم کرد و مقاله سوم به تحلیل پدرخوانده به عنوان یک فیلم سیاسی درخشان اختصاص خواهد داشت.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط