تحرکات جدید ساترا برای محدودکردن برنامهسازان خارج از صداوسیما | تلاش برای خانهنشینی هنرمندان و ناامیدی مردم ادامه دارد
رویداد۲۴ | مازیار وکیلی: اگر تا دیروز پیش از اخذ مجوز و تولید یک برنامه، مسئولان صدا و سیما از صدور مجوز امتناع میکردند امروز برنامههای مجوز داری که پخش آنها هم آغاز شده هم از تیغ سانسور صدا و سیما و ساترا در امان نیستند و این نهاد که ظاهراً کارش تنظیمگری است به راحتی حاصل زحمات هنرمندان و چهرههای فرهنگی را با تصمیمهای خلقالساعه به محاق توقیف میبرد.
آخرین نمونه از شاهکارهای ساترا در توقیف یک محتوا، توقیف برنامه اکنون با مجریگری سروش صحت (به دلیل آنکه در آن به برنامه کتابباز «اشاره» شده است) و تماس شبانه برای جلوگیری از گزارش زنده بازی رئال مادرید و لیورپول توسط عادل فردوسیپور است؛ تماسی که یک معنا بیشتر ندارد و آن عداوت مسئولان ساترا و صدا و سیما با تمام کسانی است که مردم به هر دلیلی به آنها علاقه دارند.
رسانه ملی یا تریبون جبهه پایداری
قبل از این که وارد تحلیل نتایج رفتار ساترا با چهرههای پرطرفدار میان مردم شویم باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا صدا و سیما امروز یک رسانه ملی است یا فقط در راستای منویات یک گروه سیاسی خاص حرکت میکند؟
چند وقت پیش یک فعال رسانهای در توئیتی طنزآمیز نوشته بود ظاهراً در صدا و سیما سعید جلیلی رئیسجمهور شده، چون هر شبکهای را که باز میکنیم یکی از مدیران و وزرای سابق و اعضای ستاد آقای جلیلی در حال مصاحبه به عنوان کارشناس هستند و مدام دولت پزشکیان را نقد میکنند.
حقیقت امر این است که رسانه ملی مدتها است که دیگر رسانه ملی نیست و با تکیه وحید جلیلی بر مسند معاونت سازمان صدا و سیما عملاً تبدیل به تریبونی برای تبلیغ منویات هواداران سعید جلیلی و جبهه پایداری شده است.
آش انقدر شور شده که یکی از تهیه کنندگان باسابقه سازمان صدا و سیما فضای مدیریت جبلی بر این نهاد را به پادگان تشبیه کرده است؛ تشبیهی که البته چندان هم غلط به نظر نمیرسد و خود مدیران ارشد سازمان هم بدشان نمیآید این نهاد فرهنگی را مانند پادگان اداره کنند. مشکل اصلی سازمان صدا و سیما این جا است که نه میخواهد و نه میتواند نماینده واقعی جامعه متکثر ایران باشد و قصد و هدفش این است که تنها بخش کوچکی از مردم ایران را نمایندگی کند. و منظور از آن بخش کوچک جامعه هم طرفداران برادر جناب آقای معاون سازمان صدا و سیما یعنی سعید جلیلی هستند.
چرا رویکرد سازمان صدا و سیما و ساترا خلاف امنیت ملی است؟
از زمان روی کار آمدن جبلی رئیس این سازمان تصمیم گرفت تا مدیران میانهرو سازمان که از عصر علی لاریجانی باقی مانده بودند را حذف کنند. حذف این مدیران فضا را برای انتصاب چهرههای جوان و رادیکال نزدیک به جبهه پایداری فراهم کرد.
این چهرهها هم در همان بدو ورود شروع حذف همه ستارگان تلویزیون کردند. احسان علیخانی، عادل فردوسیپور، مهران مدیری و حتی مجری محافظهکاری مانند علی ضیا از سازمان حذف شدند تا جای آنها را چهرههای موردپسند مدیران ارشد این نهاد بگیرند.
بیشتر بخوانید:
انتقاد تند دستیار رئیس جمهور از ممنوعیت برنامههای فردوسیپور و سروش صحت
ببینید| انتقاد صریح یک تهیهکننده از سانسور صداوسیما روی آنتن زنده
دستور عجیب ساترا | ممنوعالگزارش شدن عادل فردوسیپور در فضای مجازی!
ماجرای توقیف برنامههای تلویزیون؛ از «شبنشینی» مهران مدیری تا «اکنون» سروش صحت
نتیجه این جابهجاییها اُفت شدید مخاطب صدا و سیما بود. مشکل اصلی اما این جا بود که بعد از فراگیر شدن پلتفرمهای اینترنتی پخش فیلم و سریال هم مسئولان این سازمان دامنه انحصارطلبی خود را بر روی این پلتفرمهای نوظهور گسترش دادند و عملاً مسئولیت کنترل محتوای این بخش را هم برعهده گرفتند.
با وجود ساترا هر روز شاهد گلایههای هنرمندان و برنامهسازان از نحوه برخورد مدیران این نهاد با برنامههایشان هستیم. برخوردهایی که نقطه اوج آن حذف برنامه اکنون سروش صحت بعد از پخش تنها یک قسمت به بهانه استفاده از اسم برنامه کتاب باز و تلاش شبانه برای جلوگیری از گزارش عادل فردوسیپور است.
این رویکرد و تعریف سازمان صدا و سیما و نهادهایی مانند ساترا نه تنها ضدفرهنگی که خلاف امنیت ملی هم هست. آیا مدیران سازمان صدا و سیما متوجه نیستند با انجام چنین اعمالی زمینه را برای مهاجرت سایر هنرمندان باقی مانده در ایران مهیا و آنها را به سمت شبکههای معاند خارجنشین سوق میدهند؟ آیا مدیران سازمان صدا و سیما علاقه دارند از عادل فردوسیپور هم یک مزدک میرزایی بسازند؟ آیا قصد دارند چهرههای پرطرفداری مانند احسان علیخانی و مهران مدیری را خسته و خانهنشین کنند؟ آیا حذف این چهرهها و سوق دادن مردم به سمت تماشای شبکههای ماهوارهای در راستای امنیت ملی است؟ آیا مدیران سازمان صدا و سیما متوجه این موضوع شدهاند که مدتها است مرجعیت خود را در زمینههای مختلف از دست دادهاند؟ آیا حذف چهرههایی که مردم به هر دلیلی آنها را دوست دارند میتواند آب رفته را به جوی بازگرداند و کاری کند مردم دوباره برنامههای این سازمان را تماشا کنند؟ پاسخ به تمام این سوالات یک کلمه است؛ خیر.
این رویکرد مدیران سازمان صدا و سیما تنها باعث میشود مردم و هنرمندان از ساختارهای موجود نااُمید شوند و راه رهایی را جایی خارج از این ساختار ببینند. نتیجه این نااُمیدی و سرخوردگی هم که کاملاٌ مشخص است. اعتراضاتی که هر چند وقت یک بار از سوی مردم اتفاق میاُفتد و باعث بروز فجایع زیادی میشود که کمترین آنها جمله مهاجرت نخبگان و خانهنشینی کارشناسان و متخصصان واقعی و غیرایدئولوژیک است.