حکومت عثمانی در تاریخ جهان چگونه شکل گرفت و نقش آن در تاریخ اسلام و جهان چطور بود؟
رویداد۲۴ | مهسا زرگری: عثمانیان از ترکان آسیای میانه بودند که از شمال به سیبری و سرزمینهای یخبندان و از مشرق به دریا منتهی میشود. به همین دلیل، تنها دو مسیر حرکت به سمت جنوب و غرب برای آنها وجود داشت. با توجه به سردی هوا و محدودیتهای اقتصادی، مهاجرت به نقاط آباد و ثروتخیز مناطق جنوبی و غربی، گزینهای ضروری برای ترکان با جمعیت رو به افزایش بود. آنها همواره به این مناطق حمله میکردند. ساختن دیوار چین توسط چینیها بهعنوان راهی برای مقابله با هجوم اقوام آسیای میانه، بهویژه مغولها، صورت گرفت.
تاریخچه و بنیانگذاری حکومت عثمانی
گروهی از ترکان پیش از ظهور اسلام از سیحون و جیحون و دریاچه آرال عبور کرده و به دریاچه مازندران رسیدند. در زمان ظهور اسلام، آنها با روحیه جنگجویی و مهارتهای اسبسواری و تیراندازی به خراسان و ایران حمله کردند. در این زمان، دو قوم قدرتمند و استپنشین، یعنی ترکان و اعراب، با یکدیگر مواجه شدند. مسلمانان، با مزیت فرهنگی و ایدئولوژی کارآمد در پرتو اسلام، دارای انسجام و وحدت بودند. در مقابل، ترکان فاقد ایدئولوژی منسجم بودند و فقط به پرستش عوامل طبیعی میپرداختند. این عدم وحدت موجب شد که مسلمانان بتوانند آنها را جذب فرهنگ خود کرده و به تدریج به اسلام دعوت کنند.
بنیانگذار حکومت عثمانی
تاریخنویسان، عثمان فرزند ارطغرل (Ertuğrul) را بنیانگذار حکومت عثمانی میدانند. سلطان علاءالدین سلجوقی، امارت سوگوت (Sogut) را که در شمال غربی آناتولی و در مرز امپراتوری بیزانس قرار داشت، به ارطغرل سپرد. ارطغرل با یاری گروهی از ترکمنان از مرز پاسداری میکرد و به سرزمین بیزانس حمله میکرد. فرزندش عثمان به جای پدر نشسته و دودمان عثمانی را بنیان نهاد.
عثمان بیک، که ابتدا تابع سلاجقه بود، در سال ۱۲۹۹، همزمان با ضعف دولت سلجوقی، استقلال قوم خود را اعلام کرد و مناطق تحت نفوذش را در شمال غربی آناتولی گسترش داد. او به تدریج بر کلیه مناطق تحت حکومت سلجوقی تسلط یافت و با دولت روم شرقی (بیزانس) هممرز شد. عثمان بیک و ۳۶ پادشاه خاندان عثمانی از سال ۱۲۹۹ تا ۱۹۲۲ تحت عنوان امپراتوری عثمانی بر قلمرو وسیعی حکم راندند.
بیشتر بخوانید: دوران صفویه در تاریخ ایران و جهان چگونه بود و کجا شکل گرفت؟
شهر بورسا (Bursa) در سال ۱۳۲۶ میلادی تسخیر و به عنوان پایتخت عثمانی انتخاب شد. در سال ۱۳۵۶، عثمانیها برای نخستین بار از تنگه «داردانل» عبور کردند و سپس در سال ۱۳۶۱ با حملهای گسترده به اروپا، پایتخت خود را به «ادرنه» (Edirne) منتقل کردند. عثمانیها در قرن چهاردهم بر بخش اعظم آناتولی غلبه یافتند، هرچند تا آن زمان به قسطنطنیه دستیابی نداشتند.
گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی
گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی در مناطق بیزانس و سایر سرزمینهای فتحشده، با سقوط قسطنطنیه آغاز میشود. سلطان محمد دوم برای دستگاه اداری و دولتی عثمانی قوانین مشخصی وضع کرد. قانوننامه ۱۴۷۶ وظایف و اختیارات سران دولت را تعیین کرد و روابط فئودالها را تابع قانون ساخت. وی همچنین علما را سازماندهی کرده و سپاه را تقویت نمود و نیروی دریایی تأسیس کرد. در زمان او، دولت عثمانی رویکرد خود را نسبت به مسیحیان، یهودیان و غیرمسلمانان دیگر که دارای «کتاب آسمانی» بودند مشخص کرد.
به گزارش رویداد۲۴ پس از سقوط قسطنطنیه، ترکان خود را برای تصرف سراسر بالکان و تبدیل دریای سیاه به دریاچه ترک و یورش به اروپای مرکزی، اوکراین، قفقاز، عربستان و شمال آفریقا آماده کردند. سه سال پس از آنکه «یال هونیادی» عثمانیان را بهطور موقت از پیشروی در بلگراد بازداشت (۱۴۵۶)، امیرنشین صربستان به دست ترکان افتاد. پس از آن، ترکان دولتنشین آتن، امیرنشین موریا و در نهایت در سال ۱۴۶۱ شهر یونانینشین تربیزون (Trebizond) را تصرف کردند.
سلطان محمد فاتح
سلطان محمد فاتح بر بخش اعظم بالکان تسلط یافت و قلمرو عثمانی را گسترش داد. وی به منظور افزایش جمعیت پایتخت (استانبول)، هزاران نفر از مردم آلبانی و یونان را به این شهر جابهجا کرد. یهودیان، مسیحیان و مسلمانان تحت لوای آزادی مذهب در کنار یکدیگر زندگی میکردند. سلطان محمد در آبادانی استانبول تلاش زیادی کرد و مساجد و منارههای بسیاری بنا نهاد.
در زمان مرگ او در سال ۱۴۸۱، حیطه قلمرو حکومت عثمانی به حدود ۲ میلیون کیلومتر مربع میرسید. جانشینان سلطان محمد فاتح، سرزمینهایی چون مصر، عراق، الجزایر، سوریه و مجارستان را تا نیمه اول قرن شانزدهم به امپراتوری خود افزودند. امپراتوران عثمانی پس از غلبه بر سرزمینهای اسلامی، خود را خلیفه مسلمین مینامیدند.
نقاط ضعف عثمانی و تأثیرات آن بر امپریالیسم انگلیس
نقاط ضعف امپراتوری عثمانی زمینهساز ضربات مهلک امپریالیسم انگلیس بودند. انحطاط و کاستیهای عثمانی از دو دیدگاه نظری و عملی قابل بررسی است. از دیدگاه نظری، حکومت و خلافت عثمانیان فاقد شرایط مشروعیت بودند. اگر بپذیریم که در اندیشه سیاسی اسلام، در شرایط عدم پذیرش جامعه به حکومت متولیان شرعی، اگر حاکم غیرمنصوصی که در پی اجرای دستورات اسلام است، از مقبولیت عمومی برخوردار باشد، میتوان گفت که مشروعیت دینی کامل ندارد. در تاریخ اسلام، پس از رحلت پیامبر (ص)، خلفای پیشین از بیعت برای کسب مشروعیت استفاده میکردند، اما حکام عثمانی هرگز به بیعت تمسک نکردند تا خود را مستظهر به اراده مردم و خواستههای مسلمانان بدانند.
شایان ذکر است که انتقادات از نظام سیاسی خلافت عثمانی، از دیدگاه آرمانی شیعه، ارتباطی با تفکرات سکولار افرادی که به دیانت اعتقادی ندارند یا تنها دین را در حوزههای خصوصی زندگی میپندارند، ندارد. این دو گروه فکری، بهوسیلۀ استناد به سیره پیامبر (ص)، خلافت پس از خلفای چهارگانه را نامشروع میخواندند و در واقع به اصل مشروعیت خلافت به عنوان رهبری جامعه اعتقادی نداشتند.
سیدجمالالدین اسدآبادی و اتحاد جهان اسلام
سیدجمالالدین اسدآبادی، متفکر و نابغه جهان اسلام، پرچمدار تفکر اتحاد مسلمانان در برابر سلطه سیاسی و فرهنگی غرب بود. او در برابر یورش و سلطه ویرانگر غرب، خواهان اقتدار خلافت و دعوت ملتهای مسلمان به مقاومت در برابر این تهاجم بود. او تأکید میکرد که مسلمانان باید دین خود را از خرافات پاک کرده و به اصول اسلام و قرآن بازگردند. سیدجمال ماهیت استعمار و شیوههای فریبنده آن را به مسلمانان معرفی کرده و به دنبال تشکیل جبههای سراسری از مسلمانان بود.
برای تحقق این هدف، سیدجمال به نقاط مختلف جهان اسلام از جمله استانبول سفر کرد و در مجله «عروة الوثقی» که در پاریس منتشر میشد، مسلمانان را به وحدت و یکپارچگی با تأکید بر اسلام اصیل دعوت میکرد. او سعی داشت تا به مسلمانان امید دهد و اعتماد به نفس آنها را تقویت کند.
به عقیده سیدجمال، در شرایط موجود، تنها خلافت عثمانی میتوانست با اصلاح کاستیهایش محور اتحاد جهان اسلام باشد. او معتقد بود که مسلمانان با تکیه بر این قدرت عظیم و از طریق وحدت و انسجام، میتوانند به مبارزه علیه امپریالیسم غرب بپردازند و نکات قوت تمدن غرب را با احیای ماهیت اسلامی ترکیب کنند.