کد خبر: ۱۵۰۵۳۶
تاریخ انتشار: ۲۱:۱۷ - ۲۲ مهر ۱۳۹۷
این ترکیب انتقاد و تعارف، پارادوکسی هدفمند است. ترامپ صرفا از ترک توافقی که اوباما در سال ۲۰۱۵ با ایران امضا کرد راضی نیست بلکه توافقی بهتر میخواهد؛ و در پژواکهای ساطع شده از سیاستش در قبال کره شمالی مایل است که تا آنجا ایران را تحت فشار بگذارد که آنها نیز به میز مذاکره بیایند.
رویداد۲۴ مایکل سینگ، رئیس موسسه واشنگتن در فارین پالیسی نوشت: به نظر میرسد کسی که ترامپ او را یکی از رهبران عالی رتبه کشوری میداند که به گفته او مسئول بروز هرج و مرج و وبرانگی است، میتواند انسانی به غایت دوست داشتنی باشد. دست کم از نظر دونالد ترامپ میتواند این گونه باشد، چرا که اینها الفاظی است که وی رییس جمهور ایران، حسن روحانی را با آنها در یک روز در زمان برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل توصیف کرده است. این ترکیب انتقاد و تعارف، پارادوکسی هدفمند است. ترامپ صرفا از ترک توافقی که اوباما در سال ۲۰۱۵ با ایران امضا کرد راضی نیست بلکه توافقی بهتر میخواهد؛ و در پژواکهای ساطع شده از سیاستش در قبال کره شمالی مایل است که تا آنجا ایران را تحت فشار بگذارد که آنها نیز به میز مذاکره بیایند.
در ادامه این مطلب آمده است: این یک راهبرد ساده است، اما خطرات خاصی نیز به همراه دارد. یکی از ریسکهای آن این است که پیش از تاثیر فشارها، ایران تصمیم بگیرد که فعالیتهای هستهای خود را دوباره آغاز کند که بحران بزرگی ایجاد خواهد کرد. با یادآوری تجربه کره شمالی ممکن است تهران محاسبه کند که آمریکا تحت فشار هزینه بازگشت به وضع موجود را خواهد پرداخت. یک ریسک خفیف تر، اما محتملتر این است که ایران صرفا صبر پیشه کند و مدتی فشارها را تحمل کند چنانکه عراق و ونزوئلا نیز پیشتر چنین کرده اند.
در صورت انتخاب این مسیر، احتمالا ایران روی وقوع سه رویداد باب میلش حساب خواهد کرد: انزوای بین المللی ایالات متحده، قطبی شدن فضای داخلی آمریکا به علت عملکرد دولت ترامپ و تغییر این سیاست توسط جانشین بعدی اش و بی تمایلی واشنگتن برای فراتر رفتن از تحریمها برای به چالش کشیدن نفوذ منطقهای تهران. اگر دولت ترامپ بخواهد که فشار بر ایران را به حداکثر برساند، باید انتظار وقوع هر سه رخداد را از بین ببرد و در عین حال از رغبت تهران برای شروع مجدد فعالیتهای هستهای بکاهد.
تحقق این خواسته نیازمند یک راهبرد است که چند جانبه باشد - یک برنامه جامع با حمایت متحدان ترامپ که برای بهره بردن از تمامی ابزارهای قابل دسترس از جمله ابزارهای نظامی، اطلاعاتی و دیپلماتیک از تحریمها فراتر برود - و همچنین پایدار باشد یعنی از حمایت کافی داخلی توسط هر دو حزب برخوردار باسد تا عمری بیشتر از دوران زمامداری ترامپ داشته باشد. نخستین شرط یادشده مستلزم بهبود روابط آمریکا با متحدانش است به خصوص فرانسه، آلمان و انگلستان که در کنار آمریکا مذاکرات قبلی را پیش بردند.
آمریکا باید کمی انعطاف پذیری در اعمال تحریمها نشان دهد و اروپا باید در ایجاد هزینه برای ایران در انجام فعالیتهای نظامی و حضور در سوریه با آمریکا همراهی کند.
ممکن است برخی به علت یکجانبه گرایی آمریکا از سازش ناراضی باشند، اما همراهی اروپا و آمریکا هرگونه مزیت راهبردی را از ایران میگیرد و مانع حنثی شدن تحریمهای آمریکا میشود. در این صورت انعطاف نشان دادن اروپاییها در اعمال تحریم ها، مانع پاسخگویی شدید ایران با از سرگیری برنامه اتمی و بازگشت به میز مذاکره در مورد نگرانیهای مشترک جبهه غرب و متحدانش میشود.
اما کار مشترک در جبهه دیپلماسی کافی نیست چراکه ممکن است ایران با شدت بخشیدن به فعالیت هایش در عراق و خاورمیانه پاسخ دهد جایی که غربیها چندان نفوذی در آن ندارند و ایرانیها از مزیت نسبی برخوردارند. همچنین معلوم نیست ترامپ که از دخالت دولتهای پیشین آمریکا در خاورمیانه ناراضی است، چگونه به از سرگیری برنامه اتمی ایران پاسخ دهد. لازم نیست و حتی نباید برخورد با ایران در منطقه نظامی باشد. در واقع اتخاذ هر سیاستی در رابطه با ایران باید مبنی بر این حقیقت باشد که اولویتهای اصلی آمریکا خارج از خاورمیانه قرار دارد. اما فعالیتهای کوچک نظامی مانند ادامه حضور ارتش آمریکا در سوریه و همکاری با متحدان منطقهای برای جلوگیری از ارسال محمولههای تسلیحانی ایران به اثرگذاری دیپلماسی کمک میکند. هدف این دیپلماسی هم باید حل مسائلی مانند بحران یمن باشد که تهران از طریق آن نفوذ منطقهای خود را پررنگتر کرده است و هم جلوگیری از سوءاستفاده ایران از تنش در روابط آمریکا با متحدان منطقهای و اختلافات داخلی کشورهای منطقه باشد.
در نهایت دولت ترامپ باید حمایت هر دو حزب داخلی آمریکا را برای اجرای راهبردش در قبال ایران به دست اورد. جمهوریخواهان باید درک کنند که موفقیت آمریکا علیه ایران میتواند زمانبر باشد. دموکراتها نیز باید بپذیرند که تنها شعار بازگشت به برجام بعد از ورود دوباره به کاخ سفید کافی نیست به ویژه آنکه در حال نزدیک شدن به موعد انقضای مفاد برجام هستیم و به هر حال آنها نیز باید راهی برای تقابل با تهدیدهای غیرهستهای ایران بیابند. بی ثباتی رو به رشد در سیاست خارجه آمریکا درباره مسلئلی مانند ایران نه تنها دوستان و دشمنان آمریکا را تشویق میکند تا منتظر تغییرات آینده بنشینند بلکه توان رهبری واشنگتن را نیز تضعیف میکند. هر دو حزب وظیفه دارند این جریان را تغییر دهند. هر چند، در حال حاضر به نظر میرسد دولت ترامپ درخصوص مساله ایران منزوی شده است.