رویداد۲۴ رسانههای اصولگرا این روزها خبر خانه تکانی عظیم در صدا و سیما میدهند. آنها که به ساختار حاکمیتی صداوسیما نزدیکترند شاید اخبار دقیقتری از این ماجرا داشته باشند. برخی از این اصولگرایان حتی نام مدیرانی که باید از صدا و سیما خداحافظی کنند را آوردهاند. یکی از اصولگرایان خبرداده بود که «آخوندی معاونت سیاسی، دارابی معاونت استانها، جعفری جلوه مدیر شبکه دو، بوالی مدیر شبکه خبر، سید مهدی مدیر خبرگزاری صدا و سیما، زابلیزاده مدیر ایران کالا و مهدویمهر قرار است تغییر کنند.»؛ نسل مدیران ارشد صداوسیما که تقریبا همه کاره این سازمان بودند و به نوعی بازمانده دور اول ریاست ضرغامی بر صدا و سیما به شمار میروند. مدیرانی که از طیف مدیران قدیمی سازمان هستند و اگر بخواهیم آنها را در دسته بندی سیاسی کشور بگنجانیم باید آنها را راست سنتی دانست. راست سنتی که نماد امروزش در سیاست ایران علی لاریجانی است و خصیصه اصلیاش سنتگرایی، محافظهکاری، حفغظ ساختارها و تلاش برای مدیریت سازمان به روشهای امتحان پس داده است.
این مدیران سالهاست که در سازمان صدا و سیما حضور دارند. از سال ۱۳۷۳ که علی لاریجانی با خروج محمد هاشمی به این سمت منصوب شد تا سال ۱۳۸۸ مشی سازمان صدا و سیما همین گونه بوده است. حتی پس از تمام شدن دوره ریاست ضرغامی بر سازمان صدا و سیما شاهد هستیم رئیس سابق این سازمان تلاشهای محافظهکارانهای برای حفظ روابط سیاسی/ فرهنگی خود با تمام طیفهای داخل نظام تحت عنوان صبحانه کاری ادامه میدهد.
از سال ۱۳۸۸ و در پی انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم که حوادث بسیاری را در پی داشت سازمان صدا و سیما به صورت خزنده و زیرپوستی چرخش سیاسی را آغاز کرد و به سمت گرایشهای رادیکالتر راست کشیده شد. تاسیس شبکه اُفق، حضور علی فروغی در راس شبکه سه و تغییرات محتوایی برنامههای سازمان صدا و سیما نشان میدهد این سازمان در حال یک پوستاندازی عظیم است و این پوستاندازی را تا به امروز به صورت کند و بطئی صورت پذیرفته است؛ در مواردی هم به نظر میرسد افسار کار از دست علی عسگری خارج شده است. در دوره مدیریت ضرغامی این اتفاق کمتر میافتاد، چه آنکه فاصله ضرغامی تا راس هرم قدرت بسیار نزدیکتر از فاصلهای است که علی عسگری یا حتی سرافراز با راس هرم قدرت دارد. شاید همین موضوع بود که ضرغامیدر بسیاری موارد توان «نه» گفتن به بخشی از ساختار قدرت را داشت و این توان در علی عسگری به مراتب کمتر است.
علت کند بودن این تغییرات هم بیشتر از آنکه به خاطر دقت نظر در انتخابها باشد برای تقسیم پستهای مدیریتی بین طیف راست میانه و راست رادیکال است. علیرغم تحولات گسترده در بدنه سازمان که به سمت راست رادیکال گرایش پیدا کردهاند (که نمود بیرونی آن را هم میتوان در حضور هرچه پُررنگتر سازمان فرهنگی اوج در برنامه سازی سازمان صدا و سیما مشاهده کرد) مدیران ارشد همچنان از قدیمیهای سازمان با گرایش راست میانه هستند.
مدیران باسابقهای که خصلت اصلی جهتگیریهایشان محافظهکاری ذاتی و تلاش برای اداره سازمان صدا و سیما به شکل سنتی است. طیف راست رادیکال دوست ندارد با این طیف سنتی که از نظر آنها بسیار محافظهکار به نظر میرسد همکاری کند. به همین خاطر در تلاش است که مدیریت ارشد سازمان را هم به دست بیاورد تا با خیال آسودهتری سررشته امور را در این سازمان در اختیار بگیرد.
راست رادیکال منتظر فرصت مناسبی بوده که مدیریت ارشد سازمان صدا و سیما را به دست بیاورد و قانون منع به کارگیری بازنشستگان این فرصت را در اختیار این طیف قرار میدهد که مدیران قدیمی و سنتی سازمان را کنار بگذارند و عنان کار را در این سازمان در دست بگیرند. هر چند علی عسگری خودش از معاونان باسابقه زمان ضرغامی است که به لحاظ سیاسی در طیف علی لاریجانی قرار میگیرد (که حضور اتفاقیاش در کنار رئیس جمهور اسبق کشور در مراسم ختم آیتالله راستی کاشانی جنجال زیادی آفرید)، اما کنار رفتن مدیران ارشد این سازمان دست او را برای انتصاب کسانی که به طیف سنتی اصولگرا تعلق دارند میبندد. کما اینکه علی عسگری با انتصاب مدیر شبکه سه و دادن فضای فراوان به سازمانی مثل اوج برای تولید برنامه پیشاپیش چراغ سبز خود را برای تغییرات به اصولگرایان رادیکال نشان داده است. همین چراغ سبز هم باعث میشود پیش خبرهای اصولگرایان نزدیک به سپاه را جدی بگیریم و آماده باشیم برای زلزله در صدا و سیما. زلزلهای که میتواند این سازمان عریض و طویل را دچار استحاله کند.
واقعیت این است که صدا و سیما تا به امروز به صورت ملوک الطوایفی اداره میشد و هر بخش آن را مدیری به فراخور قدرتش به نحوی که دوست داشت اداره میکرد. اما به نظر میرسد این وضعیت نمیتواند چندان ادامه باشد و به همین خاطر راست رادیکال عظمش را برای یک دست سازی صدا و سیما جزم کرده و توئیت مفتاح خبر از دورخیز این جناح برای کسب تمام مناصب مدیریتی این سازمان میدهد. این اتفاق دیر یا زود باید میاُفتاد.
چون در زمانه رشد و گسترش فضای مجازی و شکسته شدن انحصار اطلاع رسانی، صدا و سیما تنها سازمانی است که برای طیفهای رادیکال اصولگرا باقی مانده است. این سازمان با توجه به دولتی بودن و انحصاری که در تولید خبر و برنامه دارد میتواند ابزار رسانهای خوبی برای رادیکالهای جناح راست باشد.
کما اینکه امروز هم شاهد هستیم این سازمان به میدانی برای تبیلغات این گفتمان بدل شده و خبرها، برنامهها و سریالها سازمان صدا و سیما حکایت از غلبه نگاه اصولگرایان رادیکا دارد. چندی پیش خبری به بیرون درز کرد که قوه قضائیه قصد فیلتر اینستاگرام را دارد به این خاطر که انحصار صوت و تصویر را از سازمان صدا و سیما گرفته است. اگر موافقان فیلترینگ بتوانند اینستاگرام را هم مثل تلگرام فیلتر کنند زمینه برای بستهتر شدن فضای رسانهای فراهم میشود. لایههای تندرو جناح راست قصد دارد خبر و تولید محتوا را در انحصار سازمان صدا و سیما نگه دارد و اجازه ندهد فضای مجازی جای صدا و سیما را در تولید اخبار و محتوا بگیرد.
طرحی که تا به امروز ادامه داشته و البته موفق نبوده، اما یگانه راهکاری است که به ذهن تندروهای این جناح برای در اختیار داشتن فضای رسانهای کشور میرسد. اما سوال اینجاست که آیا فیلتر کردن شبکههای اجتماعی میتواند به سازمان صدا و سیما مقبولیت هم بدهد؟ چند درصد از کاربران ایران پس از فیلتر کردن تلگرام از پیام رسان سازمان صداوسیما (سروش) استفاده میکنند؟ تقریباً صفر. کار به جایی رسید که رسایی هم بعد از مدتی غیبت در تلگرام به این پیام رسان بازگشت.
از اخبار تندروهای اصولگرا به خیلی چیزها پی بُرد. یکی از این چیزها گردش به منتهاالیه راست از سوی سازمان صدا و سیما است. سازمانی که میرود که به دست نئواصولگرایان فتح شود. چه بهانهای بهتر از قانون منع به کار بازنشستگان. تغییرات بزرگی در صدا و سیما در راه است. باید منتظر ماند و دید آینده این سازمان چه میشود.
اخیرا هر دو باشگاه پایتخت از عادل دلشون پر بود