رویداد۲۴ مازیار وکیلی: این بار ماجرا جدی است یا بهتر است بگوییم فروغی مدیر جوان و جویای نام شبکه سه سیما ماجرا جدی گرفته است. اگر مدیران بالادستی صدا و سیما تلاش کردند برای پخش نشدن برنامه نود در هفته گذشته بهانهای جور کنند این بار خود مدیران شبکه سه سیما با صدور بیانیهای به جنگ عادل فردوسیپور رفتند.
متن بیانیه روابط عمومی شبکه سه سیما به این شرح بود: «با عنایت به رفتار غیرحرفهای تهیهکننده و مجری برنامه نود در پی عدم پخش این برنامه بهدلیل پخش بازی انگلیس - اسپانیا در دوشنبه گذشته و همچنین استمرار رفتار خارج از عرف ایشان در مصاحبه خلافِ ابلاغ گروه ورزش، برنامه مذکور این هفته پخش نخواهد شد.»
مدیران شبکه سه سیما در بیانیه خود مشخص نکردهاند منظورشان از رفتار خارج عرف چیست؟ آیا پیگیری فردوسیپور درباره فساد در فوتبال ابعادی پیدا کرده که نباید پیدا میکرده است؟ آیا فردوسیپور وارد حوزههایی در زمینه پشت پرده فوتبال شده که خط قرمز مدیران شبکه سه به حساب میآید؟
احتمال دیگری نیز وجود دارد که گفته شده محتوای جلسهای خصوصی میان چند نفر معدود از مدیران شبکه سوم با فردوسیپور به یکی از رسانهها رسیده است و مدیران سازمان بخاطر این موضوع فردوسیپور را تنبیه کردهاند و منظورشان از رفتار خارج از عرف فردوسیپور همین موضوع بوده است. گفته شده ماجرا مربوط به معرفی تیم نود به عنوان تیم فوتبال صداوسیما به مذاق مدیران جدید خوش نیامده و آنها گفتهاند تیم باید از طرف آنها معرفی شود، نه شخص فردوسیپور.
شب گذشته نیز اخبار ضد و نقیضی از احتمال
تغییر فردوسی پور برای گزارشگری بازی پرسپولیس السد منتشر شد که البته تکذیب شد و فردوسی پور پشت میکروفن قرار گرفت.
فردوسیپور از سال هفتاد و هشت که اجرای برنامه نود را بر عهده داشته به خوبی توانسته با خطوط قرمز موجود در تلویزیون کنار بیاید و با رعایت آنها برنامهای بسازد که همچنان و بعد از گذشت نوزده سال هوادار دارد. فردوسیپور نه تنها از جنجال استقبال کرده بلکه توانسته برنامههای جنجالی خود را در چهارچوب سیاستهای سازمان صدا و سیما روی آنتن ببرد و این هنری است که کمتر مجری در صدا و سیما داشته است.
تنها فردوسیپور بوده که توانسته مجوز حضور صفایی فراهانی را در برنامه نود بگیرد و بین او و نماینده سازمان تربیت بدنی مناظره راه بیاندازد. تنها او بوده که توانسته علی کریمی و ساکت را دور یک میز بنشاند تا آنها با هم مناظره کنند. او بوده که به ماجرای انتقالهای بیحساب و کتاب تیمهای فوتبال ورود کرده و توانسته نمایندگان شهرهای مختلف را به پاسخگویی وادار کند.
توانایی فردوسیپور در ساخت برنامهها باعث شد او بدل به یکی از متنفذترین مجریان و تهیهکنندگان سازمان صدا و سیما شود. میزان نفوذ و تاثیرگذاری او به حدی بود که مجله نیوزویک عادل فردوسیپور را به عنوان یکی از بیست چهره پرنفوذ ایران نامید. ولی بعد از حضور فروغی ماجرا فرق کرد. راست رادیکال که مدتی است تلاش میکند تا مدیریت صدا و سیما را از چنگ راست سنتی در بیاورد توانست مدیریت شبکه سه سیما را به چنگ بیاورد تا عملاً یکی از مهمترین شبکههای سراسری سازمان صدا و سیما در اختیار این گروه سیاسی قرار بگیرد.
فروغی برای اینکه از همان ابتدا ثابت کند مدیر مقتدری است تلاش کرد با چهرههای سرشناس شبکه وارد رقابتی پنهان شود. رقابتی که سر ماجرای
کارلوس پویول و عدم اجازه به او برای حضور در استودیو ویژه برنامه جام جهانی در حالی که پویول در تهران بود آغاز این رقابت بود.
فروغی میخواست ثابت کند مدیر مقتدری است و لازمه نشان دادن این اقتدار را کنار گذاشتن عادل فردوسیپور میدید که به نظر او اختیارات زیادی داشت و در چهارچوبهای مورد نظر او حرکت نمیکرد.
با توجه به توئیتی که طرح موضوع
بازنشستگی مدیران رده بالای سازمان به نظر میرسد راست رادیکال برنامههای جدیدی برای سازمان صدا و سیما دارد. برنامههایی که کسب مدیریت شبکه سه سیما اولین گام آن بوده است.
برای اینکه متوجه نفوذ راست رادیکال در صدا و سیما شویم کافیست نگاهی بیندازیم به حضور سازمان فرهنگی/هنری در صدا و سیما. اکثر سریالهای صدا و سیما در دو سه سال اخیر را
سازمان اوج تولید میکند. سریالهایی با مضامین خاص که به لحاظ فرهنگی مورد تایید جریان سیاسی راست رادیکال است. از طرف دیگر این جریان شبکه اُفق را هم در اختیار دارد که میتواند بیست و چهار ساعته تولید برنامه کند. همه این مسائل نشان میدهد که برنامه این جریان سیاسی برای تسخیر مدیریت سازمان صدا و سیما جدی است.
اما چرا این جریان سیاسی علاقهمند است پستهای مدیریتی سازمان صدا و سیما را در اختیار بگیرد؟ با ورود شبکههای اجتماعی و رشد و گسترش این شبکهها بخشی از انحصار سازمان صدا و سیما شکسته شده و این سازمان مانند گذشته کنترل اخبار، اطلاعات و برنامهسازی را در اختیار ندارد. شکست پیامرسانهای داخلی هم در جذب مخاطب موید این مسئله است که این سازمان و نهادهای فرهنگی دیگر نمیتوانند کنترل گذشته را بر روی تولید محتوا فرهنگی در کشور را در اختیار داشته باشند.
حتی چهرههایی مثل حمید رسایی هم به تلگرام بازگشتهاند و مطالب خود را در این پیامرسان منتشر میکنند. این مسئله نشان میدهد که صدا و سیما تنها نهادی است که میتواند منحصراً در اختیار این جریان قرار بگیرد. شکست این جریان سیاسی در فضای مجازی باعث شده تا منسوبان به این جریان به فکر کسب کرسیهای مدیریتی در سازمان صدا و سیما بیفتند تا از این طریق حداقل بتوانند برنامههای خود را با تکیه بر سازمان صدا و سیما پیش ببرند.
صدا و سیما شاید امروزه مخاطب چندانی نداشته باشد، اما بودجه هنگفت و امکانات وسیعی دارد که میتوان با تکیه بر آنها بدون دردسر برنامههایی تولید کرد که هیچ نهاد دیگری توانایی تولید آنها را ندارد. به همین خاطر این جریان که بارها ثابت کرده علاقه چندانی به رقابت برابر در فضای فرهنگی کشور ندارد بدش نمیآید در فضایی بیرقیب فعالیت کند.
فروغی هم عادل فردوسیپور را یک رقیب داخلی میداند که میتواند فضای انحصاری مدنظر او را بشکند. فروغی فردوسیپور را چهرهای رشدیافته در دوران لاریجانی میداند که روابط حسنهاش با مدیران قدیمی سازمان که نزدیک به جریان راست سنتی هستند باعث شده فروغی او را یک رقیب بداند که برای اثبات توانایی مدیریتیاش باید او را حذف یا دستکم تعدیل کند.
کنترل فردوسیپور یک قدرتنمایی درست و حسابی برای جریان راست رادیکال است که میرود در سکوت عجیب و منفعلانه رئیس سازمان صدا و سیما تمام پستهای مدیریتی صدا و سیما را تسخیر کند. رقابت پنهان فروغی و فردوسیپور از این زاویه قابل تحلیل است. راست رادیکال میخواهد در همین ابتدای ورود میخ خودش را محکم بکوبد تا بعداً بتواند سایر چهرههای حاضر در صدا و سیما را هم به سمتی ببرد که مدنظر این جریان است. باقی چهرههای حاضر در سازمان صدا و سیما قطعاً از فردوسیپور متنفذتر نیستند.
اگر ماجرای حضور رادیکال در صدا و سیما تا پیش از این صرفاً حدس و گمان بود امروز و با رفتارهای مدیران شبکه سه به یقین تبدیل شده است. حال باید دید این جوانهای تازهنفس تا چه حد موفق خواهند شد به اهداف خود برسند. به نظر میرسد ماجرای فردوسیپور شروع یک رشته اتفاق مهمتر است. اصولگرایان ارتدکس اعتقاد دارند حال که هزینه رسانهای شدن موضوع فردوسی پور در افکار عمومی داده شده و سخنان خصوصی در رسانهها بازتاب داده شده، بهتر است تا انتهای آن پیش بروند. باید منتظر ماند و دید پایان ماجرا برای اصولگرایان رادیکال در صداوسیما چیست!