رویداد۲۴ علیرضا نجفی: «شمار اندک و حقیری هستند که اعتراض میکنند. ایرانیان اگر ایرانی باشند پس از آن همه کاری که برایشان انجام داده ایم نباید علیه رهبرشان به پاخیزند. این است پیشوایی حقیقی که ما در کشور خود داریم. آحاد ملت با دل و جان پشت سر پادشاه خود ایستادهاند.» (محمدرضا پهلوی سال ۱۳۵۲)
«آزادی افکار! آزادی افکار! دموکراسی! دموکراسی! این حرفها یعنی چه؟ هیچکدامشان به در من نمیخورد. ما اینها را نمیخواهیم.» (محمدرضا پهلوی سال ۱۳۵۵)
آخرین پادشاه ایران، محمدرضا پهلوی در سال ۴ آبان ۱۲۹۸ در تهران زاده شد. مادرش تاج الملوک آیرملو معروف به ملکه مادر، دومین همسر رضا خان بود. اشرف پهلوی خواهر دوقلوی محمدرضا بود که پنج ساعت پس از او به دنیا آمد. اشرف در کتاب خاطراتش مینویسد پس از به دنیا آمدن آن دو، رضاخان برای سومین بار ازدواج کرد که باعث شد ملکه مادر خانه خود را از آنها جدا کند. محمدرضا تا سن شش سالگی بیشتر وقتش را با دو خواهرش شمس و اشرف و برادر کوچکش علیرضا سپری میکرد.
در سن شش سالگی پدرش رضا خان تاجگذاری کرد و او به عنوان ولیعهد تاج کوچکی بر سر گذاشته و از خواهران و مادرش جدا شد و به تعبیر پدرش «از دامن زنان بیرون کشیده شد.»
پس از ولیعهدی در کاخی اختصاصی که تمام خدمه آن مرد بودند تحت نظر مادام ارفع معلم و سرپرستش بزرگ شد. محمدرضا پهلوی بعدها در کتاب خاطراتش از تربیت دوره کودکی خود اعلام نارضایتی کرده و از محدودیتهایی که پدرش برای رفت و آمد و دیدارهای او وضع کرده بود گلایه میکند.
به گزارش رویداد۲۴ ماروین زونیس در کتاب شکست شاهانه جدا شدن ولیعهد از خانه و مادر و همبازیهایش و انتقالش به فضایی خشک و مردانه را نخستین ضربه روحی دوره کودکی محمدرضا پهلوی میداند که باعث انزوا و تنهاییاش شد. تربیت در فضای مردانه تاثیری دیرپا بر ولیعهد داشت. چه آنکه در زمان پادشاهی اش در مصاحبههای متعددی نظر خود مبنی بر نقصان عقلانی زنان و نامناسب بودن روحیات زنانه برای امور سیاسی را علنا اعلام کرد. خواهران و اطرافیان محمدرضا موظف بودند او را والاحضرت خطاب کنند. تربیتی این چنین غریب که از طرفی همراه با احترام و ستایش بیش از حد و تصنعی از سمت اطرفیان و در عین حال تحقیر و جدایی از محیط کودکانه بود آثار خود را در افکار خودبزرگ بینانه بعدی محمدرضا پهلوی نشان میدهد.
بیشتر بخوانید: رضا شاه پهلوی؛ موسس ایران نوین و بنیانگذار ورود نظامیان به اقتصاد
لئو اشتراوس در کتاب روانشناسی استبداد مینویسد «این تمایل در افراد قدرتمند وجود دارد که برای خود اعتباری را در نظر بگیرند که در عالم واقعیت وجود ندارد. دیکتاتورها تمایل دارند که قدرت و توانایی خود را بیش از واقعیتها نشان دهند. آنان در حقیقت خود را یک قهرمان میبینند.»
تمایل به برگزیده بودن در خاطرات محمدرضا پهلوی کاملا مشهود است. او در کتاب ماموریت برای وطنم به تفاریق از برگزیده بودن خود میگوید: «از دوران کودکی دانستهام که دست تقدیر مرا به سرپرستی یک کشور باستانی و دارای تمدن که مورد ستایش من است خواهد گماشت و باید در بهبود وضع مردم کشور و مخصوصاً طبقه معمولی کوشش کنم.» این جنون خودبزرگ بینی_که به تعبیر زونیس واکنشی دفاعی برای پوشاندن خلا عاطفی و کمبود شخصیت او بود_ گاها با عقاید مذهبی او همپوشانی پیدا میکردند.
برای مثال در توضیح بهبود یافتنش از بیماری توضیح عجیبی در کتاب ماموریت برای وطنم وجود دارد: «در یکی از شبهای بحرانی کسالتم مولای متقیان علی علیهالسلام را به خواب دیدم که در حالی که شمشیر معروف خود ذوالفقار را در دامن داشت و در کنار من نشسته بود، در دست مبارکش جامی بود و به من امر کرد که مایعی را که در جام بود بنوشم. من نیز اطاعت کردم و فردای آن روز تبم قطع شد و حالم به سرعت رو به بهبود رفت.»
او در مصاحبه با اوریانا فالاچی ادعا کرد در جریان سفرش به امام زاده داوود زمانی که از اسب به زمین افتاده و هیچ گونه آسیبی ندیده و اطرافیانش از این رخداد شگفت زده شده اند: «ناچار برای آنها فاش کردم که در حین فرو افتادن از اسب، حضرت ابوالفضل (ع) فرزند برومند حضرت علی (ع) ظاهر شد و مرا در هنگام سقوط گرفت و از مصدوم شدن مصون داشت.»
محمدرضا شاه پهلوی در کتاب پاسخ به تاریخ نوشته در محوطه کاخ سعدآباد با امام زمان دیدار کرده است. ماروین زونیس ریشه استبداد بعدی او را همین احساس برگزیده بودن از سمت خداوند که حاصل روان ضربههای کودکی او بود و توجیه اقداماتش بر پایه خرافات مذهبی میدانست.
دوران کودکی محمدرضا با اعزام وی به همراه برادرش علیرضا به مدرسه له روزه سوئیس در تاریخ پانزدهم شهریور ۱۳۱۰ به پایان رسید. شرایط تحصیل در مدرسه لهروزه برای محمدرضا دشوار و ناخوشایند بود. چرا که علاوه بر دروس خود مدرسه به صورت مضاعف توسط معلم سختگیرش دکتر علی اصغر نفیسی زبان و ادبیات فارسی به او آموزش داده میشد.
محمدرضا شاه در خاطراتش نوشته در مدرسه لهروزه موفق به دریافت دیپلم شده و پس از آن به ایران بازگشته است. برخی مدارک و اسناد باقی مانده در آن مدرسه نشان میدهد که او پیش از اتمام تحصیل و اخذ مدرک دیپلم به ایران بازگشته است. سوابق مدرسه لهروزه، محمدرضا را دانشآموزی «بسیار خوب» توصیف میکنند.
محمدرضا شاه پهلوی پس از اقامت ۵ ساله در سوئیس به همراه دوست دوره تحصیلش ارنست پرون به ایران بازگشت و در دانشکده افسری مشغول به تحصیل شد. دو سال بعد به درجه ستوان دومی رسید. در این سالها او با پدرش رابطه نزدیکتری گرفت و به مشورت او در اداره امور کشور پرداخت.
شاه در سال ۱۳۱۸ (۱۶ مارس ۱۹۳۹) نخستین بار هنگامی که ولیعهد در قاهره ازدواج کرد. بزرگترین مشکل برای این ازدواج، اصل 37 متمم قانون اساسی بود که بر اساس آن مادر ولیعهد الزاماً باید ایرانیتبار میبود. مجلس در اقدامی بیسابقه نه تنها به فوزیه تابعیت ایران داد، بلکه او را ایرانیتبار نامید. حاصل ازدواج محمد رضا با فوزیه دختری به نام شهناز بود. ازدواج فوزیه و شاه ایران به جدایی انجامید. ثبت رسمی طلاق در مصر به سال ۱۹۴۵ و در ایران به سال ۱۹۴۸ انجام شد.
به گزارش رویداد۲۴ در شهریور ماه سال ۱۳۲۰ متفقین ایران را اشغال کرده و رضا شاه پهلوی را از قدرت برکنار کردند. برای جانشینی رضا خان دو نفر مطرح بودند. یکی محمد حسین میرزا، فرزند احمد شاه و آخرین ولیعهد قاجار که اکنون افسر نیروی دریایی بریتانیا شده بود و گزینه بعدی محمدرضا پهلوی ولیعهد رضا شاه. انتخاب متفقین محمدرضا پهلوی شد و مجلس نیز تغییرات انجام گرفته در ساختار قدرت را تصویب کرد و بدین ترتیب محمدرضا پهلوی در ۲۲ سالگی پادشاه ایران شد.
متفقین با فرماندهی شخص شاه بر ارتش به شرط همکاری کامل با آنها موافقت کردند. نخستین اقدامات شاه جدید عبارت بودند از افزایش بودجه نظامی، به گونهای که ۲۶ درصد از بودجه سالانه را به وزارت جنگ اختصاص داد و به بازسازی و تقویت نیروهای نظامی.
یرواند آبراهامیان در کتاب تاریخ ایران مدرن مینویسد: «مشهور است که درآمدهای بادآورده نفتی دهه پنجاه باعث جنون خودبزرگ بینی شاه شد؛ اما او مدتها پیش از رونق درآمدهای نفتی سوداهای اینچنینی در سر میپروراند.»
او زمینها و داراییهایی را که توسط پدرش تصاحب شده بود را به صاحبان آنها بازگرداند و برای روز مبادا یک میلیون دلار به حساب شخصی اش در نیویورک منتقل کرد. روابط شاه جدید با مالکان و صاحبان زمین و سرمایه خوب بود. او همچنین سعی در تحکیم رابطهاش با مراجع مذهبی داشت؛ به سفرهای زیارتی میرفت و به آیت الله العظمی حسین قمی، از مجتهدان بلند پایه نجف، اطمینان داد که با حجاب و دین مبارزه نخواهد کرد. به گزارش سفارت بریتانیا طبقات مالک، دولت و شاه به منظور « منحرف کردن اذهان افراد از کمونیسم و توجه آنان به مذهب» مشتاق نوعی ائتلاف با روحانیون بودند.
مورخان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی را به دو دوره تقسیم میکنند. دوره اول از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ بود که شاه کنترل ارتش را در دست داشت اما -برخلاف پدرش- بوروکراسی و پشتیبانی دربار را از دست داده بود. در این دوران سیزده ساله مرکز ثقل قدرت سیاسی از پادشاه به اعیان و اشراف بازگشت.
اعیان و اشرافی که در دوره رضا خان به حاشیه رانده شده بودند دوباره به صحنه سیاسی بازگشتند و در مجلس و کابینه دولتها نفوذ کردند. در نتیجه فاصله طبقاتی بسیار بیشتر شده و باعث واکنشهایی از سمت جامعه شد که مهمترین این واکنشها تاسیس حزب توده بود. محمدرضا پهلوی در دوره نخست سیزده سال حکومتش قدرت بسیار کمتری نسبت به پادشاه قبلی و قدرتهای سیاسی اوداشت. اما دو رخداد مهم استبداد او را تضمین کردند. رخداد اول موضوع اعلام خودمختاری آذربایجان و کردستان بود که تحت حمایت شوروی بودند و شاه به کمک قوام توانست حمایت شوروی را از آنها برداشته و سرکوبشان کند. دومین رخداد ترور نافرجام شاه در دی ماه ۱۳۲۷ بود که شاه به بهانه آن حزب توده را غیرقانونی اعلام کرده و سران حزب را دستگیر و محاکمه کرد.
ترور شاه همچنین بهانهای به دست او داد که مجلس موسسان را تاسیس کند که از طرفی اختیارات شاه را بالا برد و از طرف دیگر تشکیل مجلس سنا -که نیمی از نمایندگان آن را شاه منصوب میکرد- را تصویب کرد.
محمدرضا شاه پهلوی سال ۱۳۲۹ بار دیگر ازدواج کرد. درباره این ازدواج نوشتهاند: انتخاب ثریا برای همسری محمدرضا به وسیله خواهر بزرگتر شاه، شمس انجام گرفت. شمس در یک مجلس مهمانی در سفارت ایران در لندن که ثریا هم دعوت شده بود، در همان نظر اول او را پسندید و مسئله را با خلیل خان اسفندیاری در میان گذارد. ثریا با آمادگی قبلی برای روبرو شدن با شاه به تهران آمد.
ثریا در کتاب خاطرات خود مینویسد که بزرگترین آرزوی او پیش از اینکه ملکهٔ ایران بشود، هنرپیشگی سینما بوده و پیش از اینکه برای اولین دیدار با شاه به کاخ سلطنتی برود، با پدرش شرط کرده بود که اگر شاه او را نپسندید یا او از شاه خوشش نیامد، او را به هالیوود بفرستد.
چند سال بعد به علت حامله نشدن ثریا، شاه از او طلاق گرفت. محمدرضا شاه پهلوی از ثریا خواست تا به سنت موریتز برود و روز ۲۴ بهمن ۱۳۳۶ با تشریفات رسمی تهران را ترک گفت و بعد از آن دیگر هیچ وقت به ایران بازنگشت. در روز ۲۴ اسفند ۱۳۳۶ از وی جدا شد و طلاق او از طریق مجلس شورای ملی اعلام شد.
محمدرضا شاه یکبار دیگر پس از ثریا ازدواج کرد. ازدواج سوم شاه با فرح دیبا بود که تا پایان عمرش دوام داشت. فرح دیبا در منزل شهناز پهلوی در حصارک با محمدرضا پهلوی دیدار میکرد. یک هفته پس از آن دیدار شاه به فرح پیشنهاد ازدواج میدهد.
نامزدی محمدرضا شاه پهلوی و فرح پهلوی در ۳۰ آبان ۱۳۳۸ بود. ده ماه پس از ازدواج، رضا نخستین فرزند آنها به دنیا آمد. ثمره این ازدواج سه فرزند دیگر بود؛ فرحناز در ۲۲ اسفند ۱۳۴۲ در کاخ سعدآباد، علیرضا در ۸ اردیبهشت ۱۳۴۵ و لیلا ۷ فروردین ۱۳۴۹ زاده شدند.
بیشتر بخوانید: فرح پهلوی؛ بنیانگذار نهادهای موازی در ایران +تصاویر
محمدرضا شاه پهلوی با کودتای ۲۸ مرداد دو جزء دیگر قدرت سیاسی یعنی بوروکراسی و نظام پشتیبانی دربار را هم به دست آورد و سلطنت مطلقه پدرش را ادامه داد.
افزایش بسیار زیاد در آمدهای نفتی از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۲ ایران را تبدیل به دولتی کاملا رانتی و نفتی تبدیل کرد. اما باعث افزایش جاه طلبیهای نظامی محمدرضا پهلوی شد. بودجه نظامی در این سالها ۱۲ برابر افزایش پیدا کرد. او همچنین به گفتهی خود «برای مقابله با خطر کمونیسم و گروههای مختلف چپ» در سال ۱۳۳۵ سازمان اطلاعات و امنیت کشور، ساواک، را تاسیس کرد.
در سالروز تولد ۴۸ سالگیاش تاجگذاری کرد. نظر عمومی بر این است که رژیم شاه تا سال ۱۳۳۲ قابل اصلاح بود. پس از این تاریخ بود که تمام راههای دموکراتیک و بدون خشونت برای تغییر وضعیت بسته شد.
از کودتای ۲۸ مرداد به بعد شخصیت و منش محمدرضا شاه پهلوی هرچه بیشتر به سمت خودکامگی و استبداد همه جانبه معطوف شد. سرکوب مخالفان که از زمان کودتا شدت بیشتری گرفت بیشتر معطوف به گروههای چپ گرا همچون حزب توده و در سالهای بعد چریکهای فدایی خلق بود. شاه نا آرامیهای دهه پنجاه را «وحشت سرخ» توصیف میکرد.
زمانی که در مقابل مخالفها و اعتراضات رو به گسترش انعطافی ظاهری نشان داده و قول فضای باز فرهنگی و سیاسی را داد؛ گروههای چپگرا را از این قاعده مستثنی کرد و آنها را متهم به براندازی و مخالفت با قانون اساسی کرد.
بیشترین سازش شاه با مخالفان مذهبی بود؛ چه اینکه برای مصالحه با مذهبیون شریف امامی را به نخست وزیری برگزید که اقداماتش معطوف به اصلاحات مذهبی بود. حتی انقلاب سفید که در آن اختلافاتی میان شاه و برخی روحانیون بر سر مساله حق رای زنان پیش آورد نگاه او به طیف مذهبیون و مخالفان مذهبی تغییر نداد. این نکته با توجه به اینکه او استبداد و سرکوب مخالفانش را با استدلالی مذهبی _برگزیده بودن از جانب خداوند_ انجام میداد همخوانی دارد.
طیف مذهبی، اما به اصلاحات جزئی راضی نبود و تغییرات ریشهای را خواستار بود. از طرفی طیف بازاری هم که از سیاست مبارزه با گرانفروشی آسیب دیده بودند به طیف مخالفان مذهبی پیوسته بودند و به نارضایتیها و شکاف میان حاکمیت و گروههای مذهبی دامن میزدند.
میثاق پارسا در کتاب زمینههای اجتماعی انقلاب ایران مینویسد: «بازاریان در گامهای اولیه شان با گروههای سکولار مدرن همراه بودند... اما با شروع اصلاحات اقتصادی من جمله مبارزه با گرانفروشی به طیف مذهبی پیوستند.» پیوند بازرایان و مذهبیون مخاطرهای جدی برای شاه که خود دارای عقاید مذبی و ارادت به روحانیون سنتی بود بوجود آورد که اصلاحات مذهبی شریف امامی هم نتوانست آن را رفع کند؛ و نهایتا به انقلاب اسلامی منجر شد که در آن گروههای دیگر مخالف با رژیم شاه به مرور حذف شدند و طیف مذهبی و بازاری در بازی قدرت هژمونیک شد.
محمدرضا شاه پهلوی در تاریخ ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ برای همیشه ایران را ترک کرد و در ۵ مرداد ۱۳۵۹ پس از سرگردانی بسیار درشهر قاهره بر اثر سرطان در حالی که شصت سال داشت درگذشت.
عباس میلانی در کتاب نگاهی به شاه، زندگی محمدرضا شاه پهلوی را با حکایتی تمثیلی-دینی خلاصه میکند: «شاید (هلندی سرگردان) نام مناسبی برای شاه نبود شاید بهترین اسم تمثیلی شاه همانی بود که دستگاههای دیپلماتیک و اطلاعاتی اسرائیل از دیرباز در مکاتبات محرمانهشان برای اشاره به او استفاده میکردند. او را در این مکاتبات شائول مینامیدند؛ اولین پادشاه یهودیان که بالمآل مغضوب خدا شد. شائول پادشاهی بود دمدمی مزاج. به روایت کتاب مقدس وقتی این پادشاه قدرقدرت مغضوب خدا شد، فلستاینها او را منکوب کرده و بهجایش بر تخت سلطنت نشستند.»
منابع:
خاطرات اشرف پهلوی به کوشش پژمان آزاد فدا/ انتشارات به آفرین
شکست شاهانه؛ نویسنده ماروین زونیس ترجمه عباس مخبر/ انتشارات طرح نو
روانشناسی استبداد نویسنده لئو اشتراوس ترجمه محمدحسین سروری/ نشر نگاه
ماموریت برای وطنم/ خاطرات محمدرضا شاه پهلوی
گفتوگوهای اوریانا فالاچی ترجمه غلامرضا امامی / نشر افق
پاسخ به تاریخ به کوشش شهریار ماکان / نشر البرز
زمینههای اجتماعی انقلاب ایران نوشته میثاق پارسا
نگاهی به شاه؛ زندگی محمدرضا پهلوی نوشته عباس میلانی/ نشر اختران
ایران بین دو انقلاب؛ یرواند ابراهیمیان/ نشر نی