رویداد۲۴ انتقادات اخیر حسن رحیمپور ازغدی از مراجع تقلید و روحانیت و حوزههای علمیه، با واکنش آیتالله مکارم شیرازی و برخی از مقامات و مدرسان حوزه علمیه قم مواجه شده است.
رحیمپور ازغدی در تابستان سال جاری هم چنین انتقاداتی را مطرح کرده بود و آن بار هم با پاسخ انتقادی چند تن از مراجع تقلید روبرو شده بود.
اگرچه وی پس از دریافت پاسخهای انتقادی مراجع در تابستان امسال گفت: بهتر است این بحث ادامه پیدا نکند تا دشمنان از آن سوءاستفاده نکنند، اما معلوم نیست چرا اواخر آذر ماه مجدداً انتقادات قبلیاش از مراجع و روحانیت را آن هم در نماز جمعۀ تهران تکرار کرد و بسط داد.
به هر حال جان کلام رحیمپور ازغدی شاید در این جملۀ وی نهفته باشد که «ریشۀ سکولاریسم در حوزه است.»
متن زیر گفتوگویی است با محمدتقی فاضل میبدی درباره نقد رحیمپور ازغدی بر مراجع تقلید و حوزههای علمیه. آقای فاضل میبدی در زمرۀ روحانیان اصلاحطلب است و قاعدتاً به تقابل آقایان مکارم شیرازی و رحیمپور ازغدی "از بیرون" نظر میکند.
بحث "سکولاریسم در حوزه علمیه" دقیقاً ناظر به چه تحولی در حوزه است؟- به نظر من کسانی که حوزه را متهم به سکولاریسم میکنند معنای این واژه را نفهمیدهاند. برای سکولاریسم معانی مختلفی ذکر شده و در نگاه آقایان، اگر خوشبین باشیم، یعنی جدایی دین از سیاست. یعنی نمیخواهند بگویند حوزه بیدین شده است.
چون سکولاریسم به معنای بیدینی نیست. اگر مراد این افراد از سکولاریسم در حوزه، معنای اول (جدایی دین از سیاست) این مفهوم باشد، هیچ عیبی نیست. بالاخره اگر ما به آزادی فکر و بیان در حوزه معتقد باشیم، ممکن است برخی از علمای حوزه نگاه دیگری به مساله حکومت و سیاست داشته باشند.
چنانکه برخی از آقایان به اینجا رسیدهاند که در سیاست نباید وارد شد؛ همچنان که بسیاری از مراجع سلف در سیاست وارد نمیشدند.
رحیمپور ازغدی فقط انتقاد میکند تا در ردیف متفکرین قرار گیرد
نمونۀ این مراجع، آقایان خویی و خوانساری و مراجع ثلاث قبل از آقای بروجردی و همین طور خود آقای بروجردی و پیشترها مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری و مرحوم نایینی است.
یعنی این مراجع در عین اینکه با تعامل داشتند با حاکمیت و گاهی هم آن را نصیحت میکردند، به معنای امروزی ورود در سیاست نمیکردند.
البته افکار سیاسی، به این معنا که اجتماع را بشناسند، داشتند. به هر حال سکولاریسم به این معنا اگر مد نظر باشد، بله، بعضی افراد در حوزه سکولارند. یعنی قائلند به جدایی نهاد دین از نهاد سیاست.
عدهای چنین نظری دارند و نمیتوان آنها را محکوم کرد. بالاخره در تفکر خودشان به اینجا رسیدهاند. به همین دلیل خیلی از آقایان در مبارزات سیاسی وارد نمیشوند و نظری نمیدهند.
چنین رویهای در حوزه سابقه هم دارد. اما اگر منظور منتقدین این باشد که این علما کلاً سیاست و حاکمیت را نفی میکنند، به نظر من چنین چیزی الان در حوزه نمود چندانی ندارد.
البته برخی به کلی مخالف هر گونه ورود حوزه به فضای سیاسیاند و برخی هم مثل مرحوم امام خمینی معتقدند حوزه باید وارد سیاست شود و در آن دخالت کند. این دو تفکر هم در حوزه وجود دارد، ولی وجود این تفکرات گوناگون به معنای متهم کردن و محکوم کردن حوزه نیست.
حوزویان هم حق دارند بیاندیشند و نظر خودشان را اعلام کنند و نباید بابت نظری که اظهار میکنند، طرد و توبیخ شوند. اگر کسی در اندیشۀ دینیاش به اینجا رسید که نهاد دین یک چیز است و نهاد سیاست چیز دیگری است، این جای توبیخ و ملامت ندارد. او به عنوان یک عالم دینی حق ندارد نظرش را بیان کند و منتقدان هم حق دارند مودبانه او را نقد کنند.