امامان جمعه به دلیل چند شغله بودن فرصت مطالعه ندارند/ مدیر خوب را از توضیح المسائل نمیتوان پیدا کرد
رویداد۲۴ محمدتقی فاضل میبدی روحانی اصلاحطلب و عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفتوگویی با خبرگزاری ایلنا انجام داده که بخشهایی از آن در ادامه میآید:
- آن روزها بحثی را مطرح میکردیم تحت عنوان تعهد یا تخصص؛ گفته میشد که تعهد بر تخصص مقدم است. یعنی کسی که به اخلاق و دین متعهد بود باید نمره اول را به او داد، لذا در گزینشهایی هم که انجام میشود، (هنوز هم در پارهای از سوالات گزینشی مطرح هست)، کسی که مثلا میخواست کارمند بانک شود از او سوالات توضیحالمسائلی میپرسیدند که هیچ ربطی به کارش نداشت و فقط از لحاظ دینی او را تست میکردند آنهم به معنای توضیحالمسائلی دین!
پیداست که هر کسی که زرنگتر بود پاسخ سوالات را در میآورد و میتوانست آنها را جواب دهد و در جایگاهی که جایش نبود میرفت و هیچ تست کاری و تخصصی معمولا انجام نمیشد.
- یک نفر اگر میخواهد مدیر باشد نمیتواند در توضیحالمسائل بگردد و بفهمد که مدیر خوب یا بد کیست؛ نمیتواند فرمول آن را از آنجا پیدا کند، همانطور که یک پزشک باید فرمول و کار خودش را در حوزه تخصصی یاد بگیرد.
- بعد از انقلاب یکی از مشکلاتمان این بود که آدمها سر جای خودشان قرار نداشتند، چرا که انقلاب کرده و دست به تسویه زدیم و خیلی از آدمهای مجرب را بیرون کردیم و یک سری آدم تازه آمدند که یا دانش آن کار را نداشتند و یا اگر دنبالش میرفتیم به سراغ متون دینی میرفتیم که آنجا به درستی دانش آن کار نصیبمان نمیشد.
- روحانیت یکی از مصادیق این داستان است و این سوال که چرا روحانیت در ۴۰ سال پس از انقلاب در نگاه مردم آن جایگاه قبل خود را نداشته، به دلیل این است که روحانیت از جایگاه خودش در رفت و جایی نشست که جایگاهش نبود. یعنی در مسائل اجرایی دخالت کردند یا خودش مستقیم درگیر شد یا کسانی که درگیر کار اجرایی بودند توسط روحانیت دستور میگرفتند؛ در هر دو صورت روحانیت مسئول کارهای اجرایی شناخته شد و طبیعتا دانش و تخصص این کار را نداشت و از تجربه بشری هم چندان استفاده نمیکرد.
- قبل از انقلاب، جایگاه روحانیت در مسجد و بالای منبر بود، وعظ و سخنرانی میکرد و خیلی هم محبوبیت داشت؛ اما بعد از انقلاب همهجا از جمله رئیس کمیتهها روحانی بود و به طور مثال من به عنوان یک روحانی اولین شورای فرماندهی سپاه یزد را تشکیل دادم و رئیس کمیته میبد هم بودم. مردم سیگار، قند، نبات و کوپن میخواستند به سراغ روحانیت میرفتند، روحانیت چه جوابی داشت به آنها بدهد؟! اگر جوابی هم میداد و وعده او محقق نمیشد؛ دروغگو از آب در میآمد.
- قاعده و اصل کلی این بوده که روحانیت در کار اجرایی مجرب و موفق نبوده است. اما بخش خارج از حکومت و آنهایی که در حوزه هستند و جایگاه آنها را، باید تجزیه و تحلیل کرد؛ بخشی از آنها که تعدادشان هم خیلی زیاد است، مدافع وضع موجود هستند. مبنای آنها هم این است که در دنیای اسلام تنها کشوری که شیعی محسوب میشود و در آن «اشهد ان علی، ولی الله» گفته میشود و قبل از اخبار آن «اللهم صل علی محمد و آل محمد» گفته میشود ایران است و باید این کشور شیعی را به هر قیمتی حفظ کرد.
- یکی از علتهایی که بین مردم و بخشی از روحانیت فاصله افتاده ناهمگونی و ناسازگاری اندیشه موجود است که بین نسل جوان و روحانیت وجود دارد؛ یعنی بخشی از روحانیت ما با دادهها و اندیشههای روز جلو نیامده نمونه آن خطبههایی است که در نماز جمعه خوانده میشود این خطبهها هیچ ربطی به نسل امروز ندارد، مال بیش از ۵۰۰ سال پیش است. اینکه بگویند حمله کنیم و بکشیم که نشد خطبه! خطبه آن است که جامعه مسلمانی را در اندیشه روز نگه دارید و مردم را عالم به زمان کنید.
اما متاسفانه این موضوع در ادبیات برخی از روحانیت ما نیست یعنی نسبت به اندیشه روز آگاهی ندارند و نمیتوانند با این نسل یک مفاهمه و گفتگو برقرار کند دلیل آن هم این است که غالب ائمه جمعه شغلهای زیادی به ویژه کارهای اجرایی در استانهای خودشان دارند. این روحانی فرصت مطالعه برای ایراد خطبه ندارد اینکه مجال و فرصتی که بنشیند فکر کند که دنیا چه خبر است، اندیشهها چه هستند و اخلاق چه میگوید یا فلسفه فقه و دین چه هستند و مسائل اجتماعی را ندارند.
چون بین دادههای نسل امروز و بین آنچه که روحانیون ما به عنوان سخنگویان حکومت میگویند فاصله افتاده، یک نارضایتی در نسل جوان به وجود آمده است.
- در حکومت جمهوری اسلامی انتخابات به معنای جدید قضیه و به معنای دموکراسی در قانون اساسی ما وجود دارد که مقولهای غیر دینی است؛ تفکیک قوا، مجلس شورا، نفس مجلس شورا از مقولههای مدرن است و حتی نفس مردم در پای صندوق رای و انتخابات از مقولههای مدرن است، یعنی تمام روح و پایه فونداسیون ما هم که جمهوری اسلامی هستیم را مقولههای مدرن تشکیل داده است.
- بخشی از حکومت در شهرداریها است که میخواهند شهر را اداره کنند شورای شهر یا شهرداری چقدر از کتاب و سنت برای اداره شهر استخراج میکند؟! برای اداره شهر متخصصان مطالعه میکنند؛ یا مثلا برای کشیدن مترو که بخشی از کارهای حکومت است مگر از دین دستور میگیرند، بلکه از کشورهایی که تخصص دارند یا از تربیت متخصصان خودشان استفاده میکنند؛ مثلا در اداره نیروگاههای هستهای از روسها استفاده میکنیم که ممکن است مارکسیست یا ملحد هم باشند.
- در جامعه دینی حکومت موظف است که ارزشهای دینی حفظ شود، بستر جامعه را باید به گونهای بسازد و از طریق وزارت ارشاد دستگاههای هدایتی بگذارند که مردم در بستر ارزشهای دینی حرکت کنند، اما اداره جامعه به معنای اعم قضیه پسوند صرفا دینی ندارد بلکه پسوند دینی، عقلی و تجربی دارد.