انور سادات؛ رهبر جنجالی مصر، از جنگ تا صلح و سرنوشتی تراژیک
رویداد۲۴ | برای درک بهتر فضای سیاسی زمان سادات، ابتدا باید به دوره زمامداری جمال عبدالناصر نگاهی انداخت. در سالهای پیش از ریاستجمهوری سادات، مصر تحت رهبری ناصر به یک قدرت منطقهای تبدیل شده بود و با سیاستهای سوسیالیستی و ملیگرایانه، توانست محبوبیت زیادی در میان تودههای عرب کسب کند. ناصر با ملی کردن کانال سوئز و رویارویی با قدرتهای غربی، جایگاه مصر را بهعنوان یک کشور مستقل و پیشرو در جهان عرب تثبیت نمود. با این حال، شکست جنگ ۱۹۶۷ و اشغال بخش بزرگی از سینا توسط اسرائیل، ضربهای جدی به اقتدار مصر وارد کرد و انتقادهای گسترده داخلی و خارجی را به همراه داشت.
آغاز زمامداری سادات
پس از مرگ ناصر در سال ۱۹۷۰، سادات توانست با وجود برخی مخالفتها، سکان رهبری را به دست بگیرد. او در ابتدا سعی کرد خود را ادامهدهنده راه ناصر نشان دهد، اما به تدریج مسیر متمایزی را در سیاست داخلی و خارجی مصر برگزید. یکی از نخستین اقدامهای مهم او قطع روابط نزدیک با اتحاد جماهیر شوروی و تمایل بیشتر به ایالات متحده بود. این تغییر جهت، هم امیدهایی برای کمک اقتصادی غرب برانگیخت و هم انتقادهایی از سوی حامیان ایدئولوژی ناصری و چپگرایان در پی داشت.
جنگ اکتبر ۱۹۷۳ (جنگ رمضان)
سادات در کنار حافظ اسد، رئیسجمهور وقت سوریه، جنگ اکتبر ۱۹۷۳ را علیه اسرائیل آغاز کرد که در مصر به نام "جنگ رمضان" و در جهان عرب بهطور گسترده به نام "جنگ اکتبر" شناخته میشود. هدف اصلی این عملیات، بازپسگیری بخشهایی از صحرای سینا بود که از جنگ ۱۹۶۷ در اشغال اسرائیل باقی مانده بود. اگرچه این جنگ در نهایت به یک پیروزی قاطع برای هیچیک از طرفین منجر نشد، اما برای افکار عمومی مصر و جهان عرب، نوعی موفقیت سمبلیک و روانی محسوب شد. ارتش مصر توانست از کانال سوئز عبور کند و پیشروی محدودی داشته باشد و این موضوع باعث افزایش اعتبار سادات در داخل کشور گردید. به همین دلیل، بسیاری این جنگ را نقطه عطفی دانستند که نگاه بینالمللی به توازن نظامی در خاورمیانه را تغییر داد.
بیشتر بخوانید: حافظ اسد و دیپلماسی مثانهای!
صلح با اسرائیل: اقدامی جنجالی
با وجود موفقیت نسبی در جنگ ۱۹۷۳، سادات به تدریج به سمت مذاکرات صلح با اسرائیل حرکت کرد. او در یک تصمیم کمسابقه، در نوامبر ۱۹۷۷ به اسرائیل سفر کرد و در کنست (پارلمان اسرائیل) سخنرانی نمود. این اقدام، هم در میان کشورهای عربی و هم در میان بخشی از افکار عمومی مصر، واکنشهای تند و شوکهکنندهای به همراه داشت. توافقات کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ و در نهایت امضای پیمان صلح مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۹ با میانجیگری جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، نقطه عطف دیگری در تاریخ منطقه شد.
از دیدگاه مدافعان سادات، این پیمان منجر به خروج نیروهای اسرائیلی از بخش بزرگی از سینا و کاهش تنش در منطقه گردید؛ اما منتقدان، او را به خیانت به آرمانهای عربی و فلسطینی متهم کردند. با امضای این پیمان، روابط مصر با بسیاری از کشورهای عربی تیره شد و این کشور را مدتی از اتحادیه عرب کنار گذاشتند. در همین حال، ایالات متحده کمکهای اقتصادی و نظامی چشمگیری به مصر ارائه داد، امری که هم میتوانست گرهگشای چالشهای اقتصادی مصر باشد و هم به گمان برخی، نوعی وابستگی جدید برای این کشور محسوب میشد.
برخورد با جریانهای اسلامی در مصر
سادات در عرصه داخلی سیاستی پیچیده را در پیش گرفت. او در سالهای نخست حکومت، به دلیل رقابت با نیروهای چپ و ناسیونالیستهای باقیمانده از دوره ناصر، راه را برای فعالیت برخی گروههای اسلامی مانند اخوانالمسلمین هموار کرد. هدف اولیه این بود که با استفاده از نفوذ اسلامگرایان در میان جوانان و طبقات مذهبی، فضای سیاسی را به نفع خود تنظیم کند. با این حال، قدرتگیری اسلامگرایان بهویژه جناحهای تندرو، رفتهرفته تبدیل به تهدیدی جدی علیه دولت شد. افزایش مطالبات ایدئولوژیک، نقد تصمیمات سادات و مخالفت صریح با پیمان صلح، زمینه را برای نزاع بین دولت و جریانهای اسلامگرا فراهم کرد.
ترور سادات و وقایع پس از آن
اوج این تنش در ششم اکتبر ۱۹۸۱، در جریان رژه نظامی سالگرد جنگ اکتبر، خود را نشان داد. گروهی از افسران ارتش مرتبط با جریانهای افراطی اسلامی، در حین مراسم، سادات را هدف قرار دادند و او را به ضرب گلوله کشتند. بنا بر اعترافات بعدی، افرادی مانند عبود الزمور در تهیه مهمات برای ترور دست داشتند و قصد داشتند پس از ترور سادات، برای قبضه کردن قدرت دست به اقداماتی گستردهتر بزنند. این اتفاق مصر را در شوک فرو برد و بسیاری از مردم و تحلیلگران سیاسی، این حادثه را به عنوان نمونهای از تبعات درگیری دولت با گروههای افراطی اسلامی قلمداد کردند.
دستگیریهای وسیعی پس از این ترور انجام شد. افرادی مانند ایمن الظواهری ـ که بعدها به رهبر القاعده تبدیل شد ـ پس از مدتی حبس، به دلیل نبود شواهد کافی آزاد شدند. به این ترتیب، ریشههای یک موج جدید از فعالیتهای تندروانه اسلامی شکل گرفت که در سالهای بعد، در سطح منطقه و حتی جهان آثار خود را نشان داد.
نقد و بررسی دستاوردها و پیامدهای صلح
با گذشت دههها از ترور سادات، ارزیابی میراث او همچنان دستخوش بحثها و انتقادهای فراوان است. از یک سو، حامیان صلح با اسرائیل استدلال میکنند که این توافق به کاهش تنش و خونریزی بین دو کشور انجامید و بخش وسیعی از سینا به مصر بازگردانده شد. همچنین کمکهای اقتصادی و نظامی آمریکا به مصر افزایش یافت و این کشور، هرچند به بهای تیرگی روابط با برخی از کشورهای عربی، توانست موقعیت نسبتاً باثباتتری در نظام بینالملل کسب کند.
از سوی دیگر، گروهی از منتقدان، صلح با اسرائیل را عاملی برای به حاشیه راندن روند همبستگی عربی و تضعیف جایگاه فلسطینیها میدانند. آنها معتقدند خروج مصر از صف نخست مبارزه با اسرائیل، باعث شد تلآویو در سایر جبههها ابتکار عمل بیشتری داشته باشد؛ از جمله حمله به جنوب لبنان در ۱۹۸۲ و استمرار شهرکسازی در اراضی فلسطینی. افزون بر این، برخی سیاستهای سادات در داخل مصر، بهویژه در زمینه محدود کردن آزادی بیان و سرکوب گروههای چپ و ناسیونالیست، انتقادهایی را متوجه او میکند.
محیط داخلی مصر در دوران سادات
تغییرات اقتصادی و اجتماعی دوران سادات، هم امیدها و هم سرخوردگیهایی را به همراه داشت. سیاستهای موسوم به "انفتاح" (گشایش اقتصادی) و جذب سرمایهگذاری خارجی، در ابتدا برای کاهش فشارهای اقتصادی و ارتقای سطح زندگی مردم به کار گرفته شد، اما به باور برخی اقتصاددانان، به رانتخواری، افزایش فاصله طبقاتی و شکلگیری طبقهای جدید از ثروتمندان فرصتطلب انجامید. در مقابل، طبقات پایین و کارگران با مشکلات معیشتی متعددی مواجه شدند که در مواردی، منجر به اعتراضات خیابانی و تنشهای اجتماعی شد.
ارزیابی شخصیت سیاسی سادات
سادات را میتوان شخصیتی با تصمیمات جسورانه دانست که گاه بیمقدمه و بدون آمادهسازی جامعه انجام میگرفت. سفر او به اسرائیل و تغییرات ناگهانی در سیاست خارجی، همگی نشان از شخصیتی داشت که تمایل داشت خود را "متمایز" از رهبران پیشین نشان دهد. بسیاری او را فردی واقعگرا و عملگرا میدانند که با نگاه به شرایط بینالمللی، ضرورتی برای صلح با اسرائیل تشخیص داد. در برابر، برخی دیگر اعتقاد دارند تصمیمات او نه از سر دوراندیشی، بلکه به دلیل عدم محاسبه کامل پیامدها گرفته شد و این بیتوجهی به واکنشهای منطقهای و داخلی، نهایتاً باعث شد او در دایرهای از مخالفان سرسخت گرفتار آید که یکی از نمودهای بارز آن، ترور او بود.
جایگاه سادات در خاطره جمعی مصریان
اکنون، دههها پس از درگذشت سادات، خاطره او در بین مصریان به شکلی دوگانه باقی مانده است. برخی او را منجی مصر از جنگهای بیپایان و معمار اصلی بازپسگیری سینا میدانند؛ برخی دیگر، او را به ترک آرمانهای عربی و امتیاز دادن به اسرائیل در قبال منافع کوتاهمدت متهم میکنند. با این حال، در میان دیدگاههای متنوع، ناظران سیاسی بر این باورند که دستکم از نظر تاریخی، اقدامات او موجب تحولات مهمی در ساختار قدرت منطقه شد؛ از جمله اینکه مصر از حلقه اصلی جنگ علیه اسرائیل کنار رفت و میدان برای دیگر بازیگران منطقهای بازتر شد.
گروههای افراطی و گذر زمان
ترور سادات تنها بخشی از برنامه بزرگتر برخی جریانهای تندرو برای به دست گرفتن قدرت در مصر بود. گرایشهای افراطی در دهههای بعدی نه تنها در مصر بلکه در سراسر خاورمیانه بسط و گسترش یافت. نقش افرادی مانند عبود الزمور یا ایمن الظواهری در شکلگیری هستههای جهادی و همینطور تحولات بعدی در افغانستان، اثبات میکند که تنش میان دولتهای مرکزی و اسلامگرایان افراطی، صرفاً به یک برهه کوتاه تاریخی محدود نماند. این تقابل در سالهای پس از سادات نیز ادامه یافت و دورههای پرحادثهای را برای سیاست داخلی مصر و امنیت منطقه رقم زد.
از شکست تا موفقیت یا از موفقیت تا شکست؟
سادات را نمیتوان صرفاً در قامت یک قهرمان یا یک خیانتکار تاریخی خلاصه کرد. همانگونه که برخی از صاحبنظران اشاره کردهاند، عملکرد او در رهبری مصر، تلفیقی از پیروزیهای نمادین و چالشهای عمیقی بود که جامعه مصر و جهان عرب را زیر تأثیر قرار داد. توافق صلح با اسرائیل برای مصر، به معنای بازیابی سینا و کاهش هزینههای نظامی بود؛ اما برای بسیاری از عربها، نشانهای از عقبنشینی بزرگترین قدرت عربی از مبارزه مشترک با اسرائیل تلقی شد. تصمیمات اقتصادی او، هم درهای جدیدی به روی سرمایهگذاری باز کرد و هم زمینهساز نارضایتیهای اجتماعی شد. رویکردش در قبال اسلامگرایان، ابتدا به نفع او بود، اما در نهایت، تبدیل به تهدیدی جدی گردید که به ترور او انجامید.
انور سادات، با تمام فرازونشیبهایی که در دوران زمامداریاش تجربه کرد، بیشک یکی از چهرههای تأثیرگذار در تاریخ خاورمیانه و جهان عرب است. او را میتوان سیاستمداری دانست که بین ضرورتهای نظامی، فشارهای داخلی و معادلات پیچیده بینالمللی در نوسان بود. پیمان صلح مصر و اسرائیل، دستاوردی بزرگ در سطح بینالمللی ارزیابی میشود که همزمان پیامدهای ژرفی در روابط عربی-اسرائیلی و آینده فلسطین بر جای گذاشت. ترور او نشان داد که همواره در جوامع ناآرام و چندپاره، اقداماتی که از سوی برخی اقشار افراطی به "خیانت" تعبیر میشود، میتواند به بالاترین سطح خشونت منجر گردد.
از نگاه امروزی، میتوان گفت سادات با تصمیمات خود زمینهساز تغییرات مهمی شد که آثارش تا کنون باقی مانده است. برخی از این تغییرات، موجب گشایش اقتصادی و سیاسی برای مصر شد و برخی دیگر، راه را برای تنشهای عمیق درونی و منطقهای باز کرد. اکنون، ارزیابی نهایی درباره او به گرایشهای فکری و سیاسی مفسران بستگی دارد: برای گروهی، او یک دولتمرد عملگرا بود که کوشید مصر را از بنبست جنگهای پیاپی بیرون آورد؛ برای دیگران، او مردی بود که با شتاب فراوان وارد معامله صلح شد و توجه کافی به پیامدهای داخلی و منطقهای آن نکرد. در هر صورت، نام انور سادات در تاریخ خاورمیانه باقی خواهد ماند، چه به عنوان معمار صلحی بحثبرانگیز و چه به عنوان رهبری که در متن شدیدترین کشمکشها، بهشکلی تراژیک جان خود را از دست داد.