حزب آلترناتیو برای آلمان «AFD» چیست و از کجا آمده است؟
رویداد ۲۴ | نیما ذاکر عاملی: حزب آلترناتیو برای آلمان «AfD» به عنوان حزبی علیه اتحادیه اروپا، محافظهکار و در ایدههای اقتصادی لیبرال معرفی شد تا بر خلاف احزاب راست افراطی و قدیمیتر دیگرنظیر حزب دموکرات ملی آلمان (NPD) بتواند در فضای سیاسی آلمان دوام آورد و با ورود به بوندستاگ (مجلس فدرال آلمان) در سیاست آلمان اثر بگذار. بنیانگذاران آلترناتیو برای آلمان با آن چیزی که احزاب راست آلمانی بعد از جنگ تا آن موقع از خود نشان میدادند کاملاً متفاوت بودند.
بسیاری از اساتید دانشگاه (از جمله یکی از سه بنیانگذار اصلی)، قضات و روزنامهنگاران و شخصیتهای به نسبت ردهبالای احزابی مانند حزب دموکرات مسیحی و و لیبرال دموکرات آلمان و حتی از اعضای حزب سوسیالدموکرات، پزشکان و صاحبان صنایع با گرایشهای راست موقعیت را مساعد دیدند تا با اقدامی استعاری و کنایی برای ایده همیشگی آنگلا مرکل در مورد «بیجایگزینی» ایدههای سیاسی او یک جایگزین مطرح کنند و خود را «راهچاره دیگر برای آلمان» (Alternativ für Deutschland) بنامند.
حزب آ. اف. د، که در بحبوحه بحثهای مربوط به ورود پناهجویان به آلمان در سال ۲۰۱۳ شکل گرفت، در سال ۲۰۱۴ تنها ۰.۲ درصد از ۵٪ سهم انتخاباتی برای ورود به بوندستاگ کم داشت و با به دست آوردن حدود ۱۳٪ از آرا در سال ۲۰۱۷ جامعهی مهاجر و مسلمان آلمان و تا حدی اروپا را در شوکی عمیق فرو برد. این، اما تازه اول ماجرای یکهتازی این حزب در آلمان بود.
در پارلمانهای ایالتی تورینگن، ساکسن و براندنبورگ در انتخاباتهای اخیرتا ۳۰٪ آرا به صندوق این حزب ریخته شد هر چند در انتخابات سال ۲۰۲۱ فدرال یک عقبگرد ۲ درصدی را تجربه کرد. تصمیم بهغایت مشکوک ولی انسانی و ضروری دولت مرکل در قبول بیش از یک میلیون پناهجوی افغانستانی و سوریهای که از طرق مختلف و با گذراندن مسیری دهشتناک به اروپا وارد شده بودند و مهمتر از آن امتناع کشورهای ثروتمند دیگر اروپای غربی مثل فرانسه و هلند و همچنین بریتانیا از پیگیری سیاستی مشابه مرکل و پروپاگاندای رسانههای راست در مورد این مسئله نفرت جامعه سفید آلمانی از جامعه مهاجر و بهخصوص مسلمان، که از قبل به نوعی در آن نهادینه شده بود، را پراکندهتر کرد.
اما این نفرت به ناگاه و از هیچ زاده نشد؛ بلکه خود محصول سیاستهای مهاجرهراسانه و اسلامستیزانه دولتهای آلمان تا همان لحظه بود. این آنگلا مرکل بود که چند سال پیش در مورد فرهنگ انحصاراً یهودی-مسیحی آلمانی و به تبع آن ناگفته حذف کردنِ بیش از ۶ درصد از جمعیت مسلمان آلمان از فضای فرهنگی سخن گفته بود.
درهمین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ بود که گردش به راست جامعه آلمانی کاملاً نمایان شد. ایدههای نوشته شده حزب آ. اف. د، واضح و صریح ازتلاش برای محدود کردن شدید مهاجرت و کنترل دوباره مرزهای آلمان با کشورهای اروپایی میگویند. بیورن هوکه، یکی از مهمترین اعضای حزب، حتی در کتاب خود علناً از لزوم «پاکسازی آلمان از مردمانی از فرهنگ دیگر» مینویسد.
در برنامهی اولیه این حزب به صراحت از «عدم تعلق اسلام به آلمان» و لزوم ممنوعیت مناره، پخش اذان و استخدام نیروهای باحجاب در ادارات دولتی سخن به میان میآید. طبعاً در شرایط فوران نفرت نژادپرستانه، دیگریستیز و اسلامهراس حزبی که تمام نیروی خود را به همین سه خصلت گره زده و چشم به تسخیر دولت دوخته، معرکهگردان ستیز سیاسی در آلمان خواهد بود.
حال با شروع دولت ترامپ و حمایت ایلان ماسک از حزب و مصاحبه با یکی از دبیران حزب، موتور تخریبگر سیاستهای فاشیستی به صدا درآمدهاند. در نظرسنجیها، آ. اف. د، با ۲۰٪ پس از اتحادیه مسیحی حزب دوم محبوب در آلمان است. آلیس وایدل رهبر حزب در گفتگویی با ایلان ماسک حزبش را حزبی محافظهکار-لیبرال معرفی کرد که بر خلاف ادعاها و مقایسهها مانند نازیها کمونیست نیستند.
زمستان تاریک اروپا در حال آمدن است. احزاب راست یکی پس از دیگری دولتها را تصاحب میکنند؛ موجی که از اوکراین و مجارستان شروع شد به ایتالیا رسید و پیشلرزههای آن در باقی غرب اروپا شروع شده است. هنگامی که احزاب محافظهکار و به اصطلاح میانه رو در روند عصرزرینشان بین فروپاشی شوروی و بحران مالی سال ۲۰۰۸ و پس از آن مدام گروههای سیاسی دگراندیش و خارج از میانهروی لیبرالیستی و یا سوسیالیستی را به عقب راندند، جامعه مسلمان مهاجر را متداوماً به تروریسم متهم و از اداره تصمیمگیری اجتماعی خارج کردند و به جای تمرکز بر نفرتی که روز به روز در اثر سیاستهای تفرقهانگیز و ضدانسانی آنها شدیدتر و عمیقتر میشد شروع به باج دادن سیاسی به جامعه سفید آلمانی و اروپایی کردند، زمینهای لازم برای احزابی فراهم آمد که بیدغدغه بر موج نژادپرستی و مسلمانهراسی جوامع آلمان و اروپا سوار شدند.
جامعه سفید آلمانی هم که تا آن زمان شرمی عملی در حمایت از احزاب راست پس از جنگ داشت به حزبی فاشیستی روی خوش نشان داد. محافظهکاری لیبرال اسمی بی خطر بود که آلیس وایدل به سیاستهای فاشیستی حزبش نهاد تا رأیدهندگان با خیالی راحت و وجدانی آسوده همانند ۱۹۳۳به آن رأی دهند. آمارها و نتیجه انتخاباتها به درستی نشان میدهند که قدرت احزاب راست با وجود محبوبیت روزافزونشان در غرب آلمان بیشتر در ایالتهای شرقی ریشه دارد، باوجود اینکه رهبران و اعضای بلندپایه احزاب راستی مثل آ. اف. د، اصولاً برآمده از ایالتهای غربیاند. در یادداشت آتی به همین مسئله خواهم پرداخت.
ناگفته نماند اقدامات تروریستی و فرهنگ و عقاید ارتجاعی بعضی از اسلامگرایان در اروپا و رفتارهای مشمئز کننده شان با قیافه های کریح و بی قانونی باعث دل چرکین شدن مردمان ناز پروده و قانون مدار اروپایی از انها شده! و باعث قدرت گرفتن راست ارتجاعی در اروپا گردیده!