رویداد۲۴ محسن میردامادی در سومین نشست کمیسیون آموزش مجمع زنان اصلاح طلب سخنان خود را با تاکید بر بایدها و نبایدهای تحزب آغاز کرد و گفت: بحث تحزب در دو دهه اخیر از سال ۷۶ و حتی قبل از آن، رونق بیشتری پیدا کرده که شامل مباحث تحزب و فعالیت احزاب است. افرادی که در این مورد صاحب نظر هستند متاسفانه از روند فعالیت تحزب راضی نیستند و نیاز به فعالیت بیشتر و حرکت سریعتر وجود دارد افرادی که در حوزه سیاسی فعالیت دارند چه اصولگرا و چه اصلاح طلب از روند سیاسی وضعیت موجود رضایت ندارند.
وی افزود لازم است این سوال مطرح شود که این وضعیتی که در آن قرار داریم، حتما باید به همین نقطه میرسیدیم یا میشد یک سیر دیگری را پس از انقلاب طی میکنیم؛ و اینکه ما نتوانستیم به یک نظام حزبی و احزاب فعال و موثری در عرصه سیاسی دست پیدا کنیم؟ آیا فقط حاکمیت نقش داشته یا خود ما به عنوان بازیگران حزبی و کسانی که در احزاب فعالیت میکردیم در آن نقش داشتیم.
میردامادی گفت: در بحث حزب یک اصل پذیرفته شده است که دموکراسی و تحزب همراه هم هستند نمیشود خواهان حزب بود، اما خواهان دموکراسی نبود و یا بالعکس، حزب جزو ملزومات دموکراسی است، از سویی دیگر دموکراسی با قدرت مطلقه سازگار نیست نمیشود در نظامی هم قدرت مطلقه وجود داشته باشد هم نظام دموکراتیک باشد. احزاب حول شکافهای اجتماعی شکل میگیرند، شکافهای کلاسیکی که از اروپا و از تحولات اروپا و احزاب درون آن شکل گرفتند و تا به امروز ادامه دارند. شکافهای کلاسیک عبارتند از: شکاف دولت و کلیسا، شکاف مرکز و حاشیه، شکاف شهر و روستا، شکاف صنعت و کشاورزی.
به گزارش رویداد۲۴ میردامادی گفت: احزابی که امروز در کشورهای توسعه یافته سیاسی هستند به عنوان احزاب چپ و راست بیشتر شناخته میشوند یا احزاب سوسیال و لیبرال یا در انگلیس حزب کارگر و حزب محافظه کار این موارد نیز بیان کننده شکاف اقتصادی هستند که یکی بیشتر گرایش به حمایت از منافع فرودستان دارد و دیگری حمایت از منافع فرادستان. در واقع احزاب در جوامعی میتوانند رشد کنند که فرهنگ سیاسی جامعه (نخبگان، مردم) به سطح حزبپذیر رسیده باشند نخبگان که سردمداران این فعالیت هستند وظیفه دارند مردم را به سمت پذیرش حزب رهنمود کنند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید کرد جوامعی که تحولات خود را با انقلاب طی کردند پذیرش آنها نسبت به جوامع دیگر کمتر است، در جوامع انقلابی آرمان خواهی بر واقع نگری غلبه دارد این مورد در انقلاب امریکا و انقلاب فرانسه به چشم میخورد اکثر بزرگان امریکا با حزب مخالف بودند و از دیدگاه آنان حزب دستهای بود که مردم را دچار تفرقه میکرد و موجب نابودی انسجام ملت میشد. در تاریخ فرانسه اولین احزاب اوایل قرن بیستم به وجود آمده اند. در تاریخ انگلیس تاریخ احزاب مربوط به قرن هفدهم است.
اگر قدرت مطلقه وجود داشت خاتمی و روحانی رئیس جمهور نمیشدند
میردامادی افزود در نظام ایران کسی ادعای قدرت مطلقه را ندارد. به نظر بنده قدرت مطلقه یعنی هیچ تحولی بدون دستور او صورت نگیرد، وجود ندارد. اگر قدرت مطلقه واقعا وجود داشت هیچ گاه جناب آقایان خاتمی و روحانی به ریاستجمهوری نمیرسیدند و همینطور مجلس ششم و مجلس فعلی شکل نمیگرفت. با توجه به محدودیتهایی که نسبت به سایر کشورهای دموکراتیک وجود دارد اینگونه نیست که امکان فعالیت در جهت دموکراسی و تقویت روندهای دموکراتیک را نداشته باشیم و اگر نتوانستیم به پیشرفت در این زمینه برسیم بیشتر به ضعف عملکرد خود ما باز میگردد.
به گزارش رویداد۲۴ او با طرح این پرسش که آیا پذیرش تحزب در جامعه ما وجود دارد یا خیر؟ گفت: به نظر بنده همه سیاسیون جامعه به این نظر رسیدهاند که دموکراسی بدون حزب امکان پذیر نیست البته متاسفانه صاحب نظران پس از اینکه از قدرت کناره گیری میکنند طرفدارت حزب میشوند. فقط در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی بود که ایشان تلاش داشتند احزاب رشد بیشتری داشته باشند، دولت آقای احمدی نژاد مخالف احزاب بود و دولت آقای روحانی نسبت به احزاب بی تفاوت است و اگر احزاب توانایی داشته باشند میتوانند در این دوره رشد کندد.
دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی گفت: جامعه ما از لحاظ تاریخ سیاسی مشابه جامعه فرانسه است که از طریق انقلاب درصدد حل مشکلات بودند با توجه به روحیه انقلابی که منظور بنده از روحیه انقلابی روحیهای است که خواهان تحولات سریع است، احزاب نتوانستند جایگاه خود را بیابند. حزب حلقه اتصال بین جامعه و حاکمیت است نهادی است که خاستگاه مردم را پالایش میکند و این خاستگاه به شورای شهر، مجلس و... میرود و از آنجا جنبه عملی پیدا میکند که این یکی از مهمترین نقشهای احزاب است. در اوایل انقلاب مساجد نقش حزب را ایفا میکردند با توجه به تجربیات کسب شده این نظر موجود دارد که چنانچه بخواهیم به سمت جامعه دموکراتیک سوق پیدا کنیم بدون وجود احزاب امکان پذیر نیست.
وی گفت: در بحث مروری بر تحولات سیاسی از مشروطه تاکنون مهمترین دلایلی که موجب عدم موفقیت در اصلاح طلبی شده است فقدان نظام حزبی است که بتواند تحول را مدیریت کند. غنیترین تجربه حزبی در دوران آقای خاتمی است که متاسفانه کافی نبود و نیاز به یک حزب واحد و منسجم بود تا حرف اصلی اصلاح طلبان را مطرح کند و این موجب شد اصلاحطلبان در سال ۸۴ نتوانند یک کاندیدا معرفی کنند و رای واحد بین چهار کاندیدای اصلاح طلب پخش شد و موجب شد کاندیدای رقیب رای آورد.
میردامادی تاکید کرد از نظر آقای کاتوزیان ساز و کارهای جامعه ایران ساز و کار موقتی و کوتاه مدت است و انباشت تجربه وجود دارد و مدام در یک سیکل تکراری در گذر هستیم. اگر در مجموعه اصلاحات یک ساز و کار فراگیری که اکثریت اصلاحطلبان جامعه را تحت پوشش خود قرار دهد تا به وسیله آن یک سازمان سیاسی مدیریت شود به وجود نیاید تحول مثبتی در آینده نخواهیم داشت و نباید متکی به افراد بود بلکه نیازمند یک حزب فراگیر وجود دارد. تعدد احزاب آفت بزرگی است برای تشکیل یک حزب فراگیر. در جامعه ایران حدود دویست و چهل حزب به ثبت رسیده است که تقریبا نیمی از آن اصلاح طلب هستند. این امر در واقع موجب تعطیلی فعالیت حزبی میشود. تعریف حزب مجموعهای از نیروهایی که تا حدی اشتراکات فکری دارند که بتوانند با هم همکاری کنند و هدف مشترکی را دنبال نمایند.
او گفت: متاسفانه ما به این جایگاه نرسیدهایم که هدف مشترکمان آنقدر تقویت شده باشد که اختلافات خود را کنار بگذاریم و تا به یک نظام حزبی نرسیم نمیتوانیم تاثیرگذار باشیم و به سمت یک جامعه دمکراتیک پیش رویم و باید از بزنگاههای تاریخی و تجربیات گذشته استفاده کنیم. بزنگاههای تاریخی شرایطی است که میشود با توجه به این شرایط به پیشرفت قابل توجهی رسید و تصمیمات خوبی را اتخاذ کرد. هر زمان پتانسیل اجتماعی جمع شود، منجر به بزنگاه تاریخی میگردد. خواستههای صد در صدی و نگاه مطلق گرایی موجب میشود به هدف نهایی نرسیم در سیر دموکراسی خواهی باید مسیری طی شود که صاحبان قدرت نیز احساس کنند منافعشان حفظ میشود یا عدم همراهی شان منجر به هزینه بالایی برای آنان میشود.