رویداد۲۴ نهضت آزادی ایران، از جمله احزاب موثر در پیروزی انقلاب اسلامی بود. در سالهای اول انقلاب با نخست وزیری بازرگان، نقش این حزب بسیار پررنگ بود اما رفته رفته بروز برخی اختلاف دیدگاهها باعث شد هم برخی اعضای حزب دستگیر شوند هم حزب غیرقانونی اعلام شود و به تبع آن، نقش نهضت آزادی کمرنگ شود. با اینحال نهضت آزادی همچنان خود را حزبی در دل نظام میخواند و از نگاهی اصلاح طلبانه از لزوم برخی تغییرات برای حفظ نظام سخن میگوید. محمد توسلی که حالا در سمت دبیرکلی نهضت آزادی نشسته است، با رویداد۲۴ درباره ماهیت انقلاب اسلامی و نقش نهضت آزادی در آن صحبت میکند.
چه اتفاقاتی منجر به خیزش و اعتراض و در نهایت انقلاب مردم در سال ۵۷ شد؟
برای بررسی زمینههای حضور و مشارکت مردم در انقلاب سال ۵۷، باید بستر تاریخی انقلاب را از انقلاب مشروطه مورد بررسی قرار داد. آنچه در راهپیماییهای گسترده مردمی در روزهای تاسوعا و عاشورا سال ۵۷ و سایر تجمعات بعدی مطرح میشد و در اسناد تاریخی آمده است، در اولویت اول شعار «مرگ بر شاه» و نفی استبداد بود. همین شعارها نشان میدهد خواسته اصلی مردم «آزادی» بوده است.
آزادیخواهی یکی از مطالبات اصلی مردم در راهپیماییهای سال ۵۷ بود. این مطالبه از انقلاب مشروطه آغاز شده و در نهضت ملی ایران در دهه ۳۰ ادامه داشته و سالهای ۳۹ تا ۴۲ که کمی فضای سیاسی ایران باز شده بود و جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران تاسیس شده بود بار دیگر این مطالبات تاریخی مطرح و پیگیری شد.
بررسی رویدادهای اوایل دهه ۴۰ نشان میدهد که شاه تصمیم گرفته بود برنامههای آمریکا را بجای دکتر امینی در ایران پیاده کند. برای این منظور حادثه اول بهمن ۱۳۴۰ یعنی یورش کماندوهای رژیم شاه در دانشگاه تهران انجام شد، که به همان بهانه دکتر امینی از نخست وزیری عزل شد.
بعد از محدودیتهای فعالیت جبهه ملی دوم و نهضت آزادی در آن زمان، شاه نهاد روحانیت را که در جامعه مذهبی ایران نفوذ داشت مزاحم اجرای برنامههای خود میدید برای حذف این نهاد، در شهریور سال ۴۱، بحث انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی را مطرح کرد که در آن موضوع آزادی شرکت زنان در انتخابات، اصلاحات ارضی و سوگند به کتاب آسمانی به جای قرآن مطرح شده بود.
مراجع بزرگ حوزه قم؛ آیتالله خمینی، آیتالله شریعتمداری و آیت الله گلپایگانی با صدور بیانیهای با این طرح به مخالفت برخاستند و طرفداران شاه این مخالفت را به عنوان ارتجاع سیاه در رسانهها مطرح کردند.
در آن زمان رهبران نهضت آزادی ایران این تحلیل را داشتند که سناریویی در حال انجام است و در دیدارهایی که با مراجع داشتند و بیانیههایی که صادر کردند با آگاهی بخشی نسبت به این برنامه رژیم اعتراض کردند.
همانطور که آقای سید حمید روحانی در جلد اول کتاب «نهضت امام خمینی»، آوردهاند، در پی اقدامات نهضت آزادی مراجع قم تغییر موضع دادند و مشکل اصلی را حکومت شاه و استبداد تشخیص دادند و آيت الله خمینی وارد عرصه سیاسی و مبارزه علیه استبداد شاه شدند و این مطالبات را دنبال کردند. در این جریان ماجرای حمله به فیضیه و رخداد ۱۵ خرداد سال ۴۲ و سپس اعتراض به کاپیتولاسیون و تبعید ایشان به ترکیه رخ داد.
بعد از تبعید امام اعتراضات به چه شکل منتهی به پیروزی انقلاب شد؟
بعد از ۱۵ خرداد ۴۲ فضای سیاسی بسته شد و با توجه به گفتمان جهانی آن روز برای تحول، اعتراضات مسلحانه در دهه پنجاه شکل گرفت و نهایتا در سال ۵۴ سرکوب شد. اما جنبش اجتماعی ایران در سال ۵۴ چنان ظرفیتی داشت که به رغم سرکوب مبارزه مسلحانه، در جامعه مدنی ادامه پیدا کرد از جمله نهادهایی مثل جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر توسط نیروهای ملی و مسلمان تشکیل میشود که نقش موثری در باز کردن فضای سیاسی و تقویت جنبش اجتماعی و نهایتا در پیروزی انقلاب دارد.
دیپلماسی انفلاب، اجتماعات مردمی از جمله برگزاری نماز عید فطر در سالهای ۵۶ و ۵۷ در تپههای قیطریه، هجرت آيت الله خمینی به فرانسه و بعد از آن برگزاری راهپیماییهای میلیونی مردم در روز تاسوعا (روز حقوق بشر) و سپس روز عاشورا که عملا رفراندم مردمی بود در نفی رژیم استبداد سلطنتی شاه و پذیرش رهبری آیت الله خمینی.
هجرت آيت الله خمینی از عراق به «نوفل لوشاتو» فرانسه با پیشنهاد و راهنمایی دکتر ابراهیم یزدی در اواخر مهر ماه ۵۷ رخداد مهمی در تقویت جنبش اجتماعی و پیروزی انقلاب بود. اسناد رویدادهای ۱۱۸ روزی که ایشان در نوفل لوشاتو بودند در جلد سوم خاطرات دکتر یزدی تنظیم شده و در دست چاپ است.
حضور آيت الله خمینی در کشور فرانسه فرصت مناسبی بود که ایشان ضمن سخنرانیها، مصاحبهها و بیانیههای خود در بام رسانههای جهانی، مطالبات تاریخی ملت ایران را مطرح کنند؛ چون آزادی و حاکمیت ملت، کرامت انسانی و حقوق بشر، عدالت اجتماعی و جمهوریت مثل فرانسه و این که آزادی برای فعالیت و اظهار نظر دگراندیشان، چون مارکسیستها فراهم خواهد شد.
این چشم اندازی که ایشان برای آینده انقلاب ایران ارایه دادند و در ایران بطور وسیع پخش میشد موجب تقویت جنبش اجتماعی ایران میشد. از طرفی بحران استبداد سیاسی و فرهنگی و انسداد سیاسی دیرین باعث شد انسجام اجتماعی و مطالبات مشترک به وجود بیاید و ملت ایران مطالبات تاریخی خود را بر شعار «مرگ بر شاه» که نماد استبداد سیاسی بود و آزادیخواهی متمرکز سازد.
مهندس بازرگان در مصاحبه با خبرنگار تلویزیون بلژیک در اردیبهشت ۵۷ نیز گفته بود ملت ایران باید بین شاه و آزادی یکی را انتخاب کند و چارهای نیست جز اینکه شاه برود. در شهریور ۵۷ نیز نهضت آزادی به صراحت بیانیه میدهد که شاه باید برود.
در جریان انقلاب همه احزاب و گروههای اجتماعی و قاطبه ملت ایران در صحنه حضور داشتند و بستر تعامل و انسجام ملی را فراهم ساختند تا نظام استبداد سلطنتی سرنگون شود و مردم با آزادی بر کشور خود حاکمیت داشته باشند. اما تعامل و نقش دو جریان نهضت آزادی و نیروهای ملی که بیشتر نقش بسیج روشنفکران و روحانیت مبارز که بیشتر نقش بسیج تودهها را داشتند، در این فرایند برجسته بود.
واقعیت این است بدون حضور روحانیت و بسیج تودهها و همچنین بدون حضور روشنفکران دینی، چون بازرگان که نقش مدیریت و جلب اعتماد روشنفکران را داشتند؛ هرگز تحولی برای کنده شدن ریشه استبداد سیاسی امکان پذیر نبود.
در دوازده فروردین ۵۸ نیز که بحث رفراندوم مطرح میشود، مردم به استناد همان چشم اندازی که آيت الله خمینی مطرح کرده بودند در راستای مطالبات تاریخی خود به «جمهوری اسلامی» رای دادند تا بر سرنوشت خود حاکم شوند و کشور در مسیر توسعه قرار بگیرد.
امروز نسل جوانی که به آرمانهای شما باور دارد، آیا از عملکرد شما در سال ۵۷ رضایت دارند؟
بله، همه ملت ایران و به ویژه نسل جوان امروز این سوالها را مطرح میکنند: چرا مطالبات تاریخی ملت ایران بعد چهار دهه محقق نشده است؟ چه عواملی موجب بروز بحرانهای جاری بودهاند؟ و ... نهایتا راهکار خروج از این شرایط چیست؟
ما قبل از انقلاب فقط دو بحران داشتیم. بحران سیاسی و بحران فرهنگی. اما امروز بعد از چهار دهه با بحرانهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مواجه شدیم. در کنار آن، بحران آب و بحرانهای زیست محیطی در کشور محسوس است. حال این سوال مطرح است چرا اینچنین شده است؟ طبیعی است نسل جوان از شرایطی که امروز پیش آمده است، راضی نباشد.
یعنی جوانان به دنبال تغییر دیگری هستند؟
دست کم میتوان اطمینان داشت جوانان دیگر آن نگاه مثبت را به انقلاب ندارند. ارزیابی ما بر اساس واقعیتهای موجود این است که در این چهار دهه مشکلاتی پیش آمده و نسل جوان متاثر از این رویدادها است، اما جامعه ما از جمله نسل جوان عموما از رشد و بلوغی برخوردار شده که میتواند شرایط جامعه را تحلیل کند و آن راهکاری که سال ۵۷ پیش روی ما بود را امروز نمیبیند.
گروههایی هم این تحلیل را دارند که باید با براندازی به این اهداف دست یافت؟
بله، جریانهایی که از ابتدای انقلاب به دنبال براندازی بودند و مدام شعار سه ماه دیگر و شش ماه دیگر میدادند امروز در کنار قدرتهای جهانی مثل آمریکا و اسرائیل و برخی کشورهای منطقه با استفاده از رسانههای گسترده خود به دنبال تبلیغ براندازی هستند. اما مردم آگاه جامعه ما توجه دارند که پیامد چنین روندی فقط سقوط نظام نیست، بلکه فروپاشی کشور و تمامیت ارضی ایران خواهد بود؛ از این رو مردم آگاه ما که تمامیت ارضی و حفظ ایران برایشان مهم است با چنین برنامهای موافق نیستند، در حالی که رسانههای بیگانه تلاش دارند جامعه ایران را متاثر کنند، اما شاخصهای عینی نشان میدهد مردم ایران عموما به این راهکار رضایت ندارند و هماهنگی خود را نشان نمیدهند.
ما میدانیم که ریشه مشکلات و انحرافی که پیش آمده مربوط به امروز و ساده نیست. اشخاصی، چون مهندس بازرگان از ابتدای انقلاب به ریشههای این انحراف در آثار خودشان پرداختهاند و ضمن آگاهی بخشی راه عبور از این شرایط را نشان دادهاند و تاکید داشتهاند که حل مشکلات جاری کشور نیاز به زمان و طی فرایندی طولانی اصلاحات از طریق اقدامات آگاهی بخش در جامعه مدنی است.
راهبرد شما برای حل این انحرافات چه بوده است؟
همانطور که در مصوبات کنگره نهضت آزادی ایران در تیر ماه سال ۵۹ آمده است، راهبرد تاکید بر اصلاحات جامعه محور از طریق مبارزه قانونی، علنی و مسالمتآمیز بوده است. در این راستا، بعد از رخداد خرداد ۶۰ و انسداد سیاسی حاکم در کشور عملا تنها گروهی که توانست در داخل کشور بماند و ایستادگی کند و از مطالبات مردم ایران و آرمانهای انقلاب به اعتبار رهبران آن که از مدیران انقلاب، چون بازرگان، سحابی، صدر حاج سید جوادی، ابراهیم یزدی، رضا صدر و... دفاع کند، نهضت آزادی بود. در چنین فرایندی زمینههای تقویت جنبش اجتماعی فراهم شد.
در این فرایند از جمله مهندس بازرگان در سال ۶۱ کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» را مینویسد که خلاصه پیام آن این است که اگر انقلاب پیروز شد شعار ما «همه با هم» بود، اما در مرحله بعد که انحراف پیش آمد شعار تبدیل به «همه با من» شد.
مهندس بازرگان سال ۶۲ در اثر دیگری به نام «گمراهان»، سرگذشت و سرنوشت روحانیت مسیحیت و کلیسا را در طی قرون وسطا شرح میدهد و توضیح میدهد اروپا با چه هزینههایی در این دوران طولانی مواجه شد و نهایتا زمینههای توسعه انسانی و پیشرفت فراهم میشود.
همینطور به تدریج در آثار دیگری به مسائل و ریشههای مشکلات پس از انقلاب پرداختند از جمله در آثار «ناگفتههای بعثت» و «آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء» که بروز این گونه تلاشهای آگاهی بخش منجر به تقویت جنبش اجتماعی ایران میشود که دوم خرداد ۷۶ را رقم میزند و به بازداشتهای دهه هشتاد اعضای نهضت آزادی منتهی میشود، اما باز هم مردم در اعتراض به این برخوردها هم رای بالایی به آقای خاتمی دادند.
با وجود ضربه سنگینی که جنبش اجتماعی در دو دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد متحمل میشود در سال ۹۲ با رأی اعتراض خود آقای حسن روحانی انتخاب میشود و این روند در سال ۹۴ و ۹۶ نیز تکرار مي شود. تداوم راهبرد اصلاحات جامعه محور میتواند زمینههای ارتقاء آگاهی مردم و تقویت بیش از پیش جنبش اجتماعی ایران را فراهم سازد و به تدریج مطالبات بر حق مردم تحقق پیدا کند.