رویداد۲۴ قاسم سلیمانی این روزها مورد انتقاد جناحهای داخلی است. منتقدانش به خاطر
دعوت او از یک نیروی شبه نظامی خارجی به کشور گلایه دارند و این سوال را طرح کردهاند که او چه سمت تصمیمگیرندهای دارد که از حشدالشعبی برای حضور در ایران دعوت کرده است. موافقانش اما گفتهاند حشد الشعبی همچون دیگر کمکهای کشورهای خارجی است و حضور آنها ارتباطی به مسائلی نظامی ندارد.
در حالیکه اعتراضها و البته حمایتها نسبت به فرمانده سپاه قدس بالا گرفته، چندی پیش استنلی مک کریستال فرمانده سابق نیروهای عملیات ویژه آمریکا مطلبی درباره قاسم سلیمانی نوشت و بسیار از او تمجید کرد.
چندی پیش هم رایان کروکر درباره قاسم سلیمانی مطلبی نوشت و توانایی بالای او را ستوده بود بود. به گزارش رویداد۲۴ کروکر در مطلب خود به دیدارهایی که در افغانستان انجام شده اشاره کرد و نوشته بود: ژنرال سلیمانی نقشهای را آورد و جبهههایی که طالبان در آن در افغانستان میجنگید را نشان داد. او همزمان این توصیه را مطرح کرد که ما اول به اهداف حمله میکنیم. من از او پرسیدم که میتوانم نوت (یادداشت) بردارم؟ او نقشه را به من داد و گفت پیش خودت نگه دار. این توانایی سلیمانی بود که همه چیز را با سرعت انجام میداد.
در مطلب اخیری که به قلم استنلی مک کریستال فرمانده بازنشسته نیروهای عملیات ویژه آمریکا بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ و فرمانده آمریکا در نیروهای ناتو در افغانستان بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰ در فارین پالسی منتشر شده آمده است: تصمیم به اینکه کاری نکنیم معمولا یکی از سختترین تصمیمات است و همیشه هم درست نیست. در سال ۲۰۰۷ ما شاهد حرکت یک سری وسیله نقلیه از ایران به سمت شمال عراق بودیم. من در آن زمان برای مدت چهار سال فرمانده نیروهای نظامی عملیات ویژه آمریکا در عراق بودیم و وظیفه اتخاذ تصمیمات سخت بر عهده من بود.
در آن شب ماه ژانویه، گزینههای پیش روی من بسیار دشوار بود: یا باید به کاروانی که قاسم سلیمانی در آن بود حمله میکردیم یا نمیکردیم. قاسم سلیمانی فرمانده سازمانی است که میتوان گفت به لحاظ توانایی ترکیبی از سازمان سیا و نیروهای عملیات ویژه ارتش در آمریکاست.
دلایل خوبی در آن زمان برای حذف قاسم سلیمانی وجود داشت. در آن زمان ایران بمبهایی را با فرماندهی سلیمانی در جادهها جاسازی کرده بودند که جان نیروهای آمریکایی در سراسر عراق را گرفته بود. اما برای جلوگیری از درگیریهای بعدی که احتمالا در صورت حمله به این کاروان ایجاد میشد، من تصمیم گرفتم این کاروان را رصد کنم و حملهای صورت نگرفت.
در آن زمان کاروان به اربیل رسید و سلیمانی از آن زمان در تاریکی فرو رفت. او امروز هم به دور از نور نورافکنها به کارش ادامه میدهد. کسی که قبلا هم فرمانده بوده، امروز بی سر و صدا مامور تقویت نفوذ بین المللی ایران است.
نبوغ، تاثیر گذاری و تعهد او به کشورش مورد تصدیق متحدان و منتقدانش است. چیزی که همه قبول دارند این است که این فرمانده متواضع، سیاست خارجی ایران را چندین دهه است که هدایت میکند و هیچکس پیروزیهای او در میدان نبرد را رد نمیکند. سلیمانی قطعا قویترین بازیگر امروز خاورمیانه است.
به گزارش رویداد۲۴ در ادامه یادداشت مک کریستال در فارین پالیسی آمده است: مقامات دفاعی آمریکا گزارش دادهاند که سلیمانی جنگ داخلی سوریه را از طریق نیروهای نیابتی ایران به تنهایی هدایت کرده است.
راحتی و سادگی کلام سلیمانی ناشی از ریشههای اوست. او در منطقه فقیرنشین کوهستانهای شرق ایران به دنیا آمده و سختیهای زیادی را در سالهای اولیه زندگی خود تحمل کرده است. زمانی که پدرش قادر به پرداخت بدهیهایش نبود او در ۱۳ سالگی کار کرد تا بدهیهای پدرش را بپردازد.
سلیمانی زمان آزاد خود را به تمرین وزنهبرداری و حضور در منبرهای آیت الله خامنهای میگذرانده است. او شیفته انقلاب اسلامی است. با این حال او فرزند جنگ ایران و عراق است. او در این جنگ خونین به یک قهرمان و فرمانده با اعتماد به نفس در ماموریتهایی در مرزهای عراق تبدیل شد.
سلیمانی دیگر یک سرباز ساده نبود. او به یک استراتژیست عملگرا و حسابگر تبدیل شده بود. هیچ کس به اندازه او در همبسته کردن و قدرتمند کردن شیعیان در منطقه شام پیروزی کسب نکرده است. دقاع او از بشار اسد هر گونه پیشروی داعش و دیگر گروههای شورشی را مسدود کرد و در عین حال باقی ماندن اسد در قدرت و تبدیل او به متحد اصلی ایران را تضمین کرد.
شاید از همه اینها مهمتر این باشد که در دوران فرماندهی سلیمانی، سپاه قدس ظرفیتهایش را توسعه بخشید. او این واحد را به یک واحد مالی، اطلاعاتی و سیاسی مهم در آن سوی مرزهای ایران تبدیل کرد.
اگر پیروزیهای سلیمانی را بدون در نظر گرفتن کانتکس ژئوپلتیک منطقه تحلیل کنید، کار عاقلانهای نکردهاید. او یک رهبر منحصر به فرد ایران و محصول رویکردهایی است که ایران پس از انقلاب دنبال میکند. مقاومت ایران در برابر دخالتهای آمریکا در خاورمیانه، نتیجه مستقیم دخالتهای آمریکا در جنگ ایرانو عراق است.
از همه اینها مهم تر، سلیمانی نتیجه ناسیونالیسم ایرانی است و دستاوردهای او باید با توجه به سیاست خارجی بلندمدت ایران مورد تحلیل قرار بگیرد. در حالی که آمریکا در واکنشهای بین المللیاش، دائما در نوسان بوده، ایران همواره اهداف و اقدامات ثابتی را در نظر داشته است.
دوران طولانی فرماندهی قاسم سلیمانی بر سپاه قدس نیز یکی دیگر از فاکتورهای مهم است. این رویه نیز نتیجه فضای سیاسی پیچیده ایران است. سلیمانی از آزادی عمل خود در این زمان طولانی فرماندهی که حسادت بسیاری از نظامیها و اطلاعاتیهای آمریکایی را به همراه داشته، نهایت استفاده را کرده است.
پیروزیهای سلیمانی ناشی از استعداد و استمرار حضور او در قدرت است. چنین رهبری، به راحتی در آمریکای امروز پیدا نمیشود. آمریکاییها چنین فرماندهان نظامیای را قبول نمیکنند.
مک کریستال در مطلب خود نوشته با وجود حسادت اولیه من به آزادی عمل سلیمانی برای به دست آوردن سریع اهدافش، به محدودیتهایی که سیستم سیاسی آمریکا اعمال میکند باور دارم. افراد عملگرا و ماجراجو، اگر تحت نظر نباشند، در صورتی که به دنبال منافع و ارزشهای غلط بروند، نتایج وخیمی به همراه خواهند داشت. از این جهت سلیمانی یک شخصیت خطرناک است زیرا او به تنهایی آینده خاورمیانه را صورت بندی میکند.