رویداد۲۴ میثم سعادت: سال ۱۳۹۸، اصلاح طلبان با چالشهای مهمی رو به رو هستند. چالشهایی که میتواند در سرنوشت آینده ایران اثرگذار باشد. در این گزارش به برخی از مهمترین چالشهای این جریان سیاسی در سال آینده پرداختهایم.
«تکرار میکنم، به تمامی افراد هر دو لیست» سه سال از پیام سید محمد خاتمی در انتخابات ۹۴ گذشت. یبا وجود همه فراز و فرودهایی که جریان اصلاحات در سالهای اخیر داشته، این جریان در سال ۹۴ به مرور توانست ساز و کاری طراحی کند که به تشکیل شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان منجر شود.
این ساز و کار سه قسمت داشت:
اول برای همه احزاب عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، حق رای در نظر گرفته شده بود.
دوم برای احزابی مثل جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب که منع فعالیت سیاسی داشتند نیز حق حضور در این شورا پیش بینی شده بود.
سوم اینکه برای برخی شخصیتهای برجسته جریان اصلاحات، با صلاحدید سید محمد خاتمی و احتما با نظر شورای مشاوران او، سهمیهای در نظر گرفته شده بود. این سهمیه به خصوص به محمدرضا عارف و اعضای ستاد انتخاباتی او در انتخابات ۹۴، نگاهی ویژه داشت.
تجربه موفق انتخابات سال ۹۴، باعث شد اصلاح طلبان برای سال ۹۶ نیز مسیر مشابهی را طی کنند. البته بعضی احزاب کوچکتر به رهبری رسول منتجب نیا و محسن رهامی قصد داشتند از شورای عالی خارج شوند، اما در نهایت کاری از پیش نبردند. نتیجه انتخابات سال ۹۶ شگفت انگیز بود.
به جز انتخابات ریاست جمهوری، اصلاح طلبان در اکثر کلانشهرها به پیروزی رسیدند. اصفهان، مشهد، کرمان، کرج، تبریز، اراک، یزد، شیراز و البته تهران، در دست نیروهای اصلاح طلب قرار گرفت. در شهرهایی مثل اهواز اصلاح طلبان به لیست اجماعی نرسیدند و در قم نیز همچنان اصولگرایان اکثریت خود را حفظ کردند.
چهار راه اصلاحات
با این حال جریان اصلاحات برای سال ۹۸، با سوالات و ابهامات زیادی مواجه است. پیش از این سعید حجاریان و مصطفی تاجزاده، در مقالههای تفصیلی قابل توجهی، به بررسی راهکارها و امیدهای اصلاح طلبان برای سال ۹۸ پرداخته اند. (هر دو نوشتار با نام چهار راه اصلاحات منتشر شده بودند) اصلاح طلبان در سال ۹۸ با سه سوال عمده مواجه هستند.
سوال اول این است: آیا اجماع فعلی برای انتخابات حفظ خواهد شد؟ بسیاری از گروههای کوچک جریان اصلاحات برای تقویت جایگاه خود در شورای عالی سیاستگذاری، اقدام به تاسیس حزب کردهاند.
جواد امام که بعد از انتشار لیست اصلاح طلبان، انتقادات تندی را متوجه شورای عالی سیاستگذاری کرده بود، در قامت دبیرکل مجمع ایثارگران اصلاح طلب، عضو شورای عالی سیاستگذاری خواهد شد و همفکران او نیز حزبی با نام راه ملت تاسیس کرده اند تا وزن او افزایش بیاید.
رسول منتجب نیا نیز که در اعتماد ملی منتقد شورای عالی بود، حزب جمهوریت را بنا گذاشته است. هر کدام از این احزاب میتوانند منتقد عملکرد شورای عالی سیاستگذاری باشند و رسیدن به هدف مشترک را به چالش بکشند. به جز این دو گروه، حزب پیشرو اصلاحات رقابتی تنگاتنگ با اعتماد ملی دارد تا خود را به عنوان ضلع سوم جریان اصلاحات معرفی کند.
تمام این گروه ها، در حالی قصد ورود به شورای عالی سیاستگذاری را دارند که خاتمی با دعوت از عماد بهاور، به شکلی نهضت آزادی را وارد شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان کرده است و از طرفی، ادوار تحکیم وحدت هم با حرف و حدیث زیاد، کنگره سالانه خود را برگزار کرده است و حضور احتمالی این دو مجموعه مدرن در شورای عالی، حتما به وزن اصلاح طلبان خواهد افزود.
سوال دوم این است که آیا شورای عالی سیاستگذاری، میتواند تبدیل به یک حزب فراگیر شود که احزاب فعلی نقش فراکسیونهای آن را بازی کنند؟ رویایی که سالهاست تحت عنوان پارلمان اصلاحات یا مجمع عمومی اصلاح طلبان، بین اصلاح طلبان به بحث و گفتگو گذاشته شده است. این مهمترین قدمی است که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان میتواند به سمت دموکراتیک شدن بردارد. با این حال این قدم، با مسائل فراوانی رو به رو خواهد شد. شفاف شدن روند تصمیمات در جریان اصلاح طلب، از یک طرف موقعیت را برای افرادی که در لابیهای سیاسی تعیین کننده بودند محدود خواهد کرد.
از طرفی جریانهای اثرگذاری مثل حامیان محمدرضا عارف به خاطر اینکه در حزب خاصی متمرکز نیستند، احتمالا در هر روشی برای انتخاب اعضای پارلمان یا مجمع اصلاحات، با ریزش موقعیت مواجه خواهند شد. مسئله بعدی حساسیت نیروهای امنیتی به برخی چهرههایی است که بعید نیست در صورت روند دموکراتیک در انتخاب اعضای پارلمان اصلاحات، در موقعیتهای حساس تری قرار بگیرند.
سوال سوم این است که آیا مردم همچنان به اصلاح طلبان اقبال خواهند داشت؟ این سوال در زمستان ۹۷، جواب امیدوارانهای به اصلاح طلبان نمیدهد. با این حال همچنان کورسوی امیدی در جریان اصلاحات روشن است. برخی چهرهها مثل خاتمی، ظریف و ... هنوز ظرفیتی بالا برای اصلاح طلبان دارند و برخی جریانها مثل نهضت آزادی نیز ممکن است بتوانند در احیای سرمایه اجتماعی جریان اصلاحات موثر باشند. از طرفی، نا امیدی که امروز جریان اصلاحات را تهدید میکند، جریان اصولگرا را نیز تهدید میکند و بعید نیست برای اولین بار، حتی در یک مشارکت کم، اصلاح طلبان در شهرهای بزرگ به پیروزی برسند.
با این شرایط بهترین شرایط برای اصلاح طلبان، شرایطی است که همچنان با یک لیست مشترک و با ساز و کاری شفاف و دموکراتیک در انتخابات مجلس دهم شرکت کنند و به پیروزی برسند. بدترین سناریوی ممکن هم این است که اختافات درونی، اصلاح طلبان را چند شقه کند و در نهایت شکستی سنگینتر از انتخابات شورای دوم، در انتظار این جریان باشند. حالات بینابینی نیز بین این دو حالت میتوان تصور کرد، اما واقعیت این است که جریان اصلاحات در موقعیت خاصی قرار گرفته است که صفتی جز صبر و انتظار برازنده آن نیست.