رویداد۲۴ احمد صدری استاد جامعه شناسی و رییس بخش مطالعات اسلامی جهان در لیک فارست کالج در یادداشتی در الجزیره چرایی دروغ گفتن ایران به مدت سه روز درباره حادثه هواپیمای اوکراینی را توضیح داده است.
متن یادداشت صدری به شرح زیر است: ابری از دروغ
حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی ۷۵۲ را برای مدت سه روز در بر گرفته بود. اما از آنجایی که این اشتباه نمیتوانست تحت نظارتهای بین المللی تا ابد باقی بماند نهایت ماجرا روشن شد. آنها با خودشان چه فکر میکردند؟
بعضی جنبههای پنهان کردن واقعیت و عدم بیان آمار در جمهوری اسلامی منحصر به فرد است. اما بگذارید با علل جهانیتر فریبهای دولتی آغاز کنیم
. به عنوان یک قاعده، دولتهای مدرت همگی تمایل به پنهانکاری دارند. طبقه بندی کردن دنیویترین اطلاعات تحت عنوان اطلاعات محرمانه، دومین ویژگی دولتهای بروکراتیک امروزی است.
دروغهای دولتها و فریبهای آنها همگی با یک هدف بالاتر توجیه میشوند: منافع ملی
به گزارش رویداد۲۴ در بخش دیگر این یادداشت آمده است: استفاده موقعیتی از اطلاعات غلط توسط دولتها تاریخی دیرینه دارد. در ۱۲۱۹ مغولها نامههایی از فرماندهان نزدیک به «ترکانخاتون» جعل کردند و مدعی شدند آنها میخواهند تحت فرماندهی چنگیز خان مغول خدمت کنند. این نامهها قدرت علاالدین محمد پسر ملکه را تضعیف کرد و او نتوانست در برابر حمله مغولها تاب بیاورد.
در سال ۱۸۹۸ زمانی که روزنامه نگاری زرد تازه متولد شده بود، ویلیام رندال هرست ناشر روزنامه نیویورک انفجار تصادفی یک هواپیمای جنگی آمریکایی را خیانت اسپانیی نامید و پیشنهاد ۵۰ هزار دلار جایزه برای اطلاعات عملی در این زمینه را مطرح کرد. جنگ اسپانیا و آمریکا در سال ۱۸۹۸ با این جرقه آغاز شد. ۶۶ سال بعد حمله وحشیانه دیگری به یک کشتی آمریکایی در خلیج تونکین انجام شد که شعلههای جنگ ویتنام را روشن کرد. همین اخیرا نیز نو محافظه کاران دولت بوش با استفاده از گزارشهای مخدوشی درباره وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق، در سال ۲۰۰۳ به این کشور حمله کردند.
عموم مردم قادر نیستند صحت ادعای نخبگان جامعه را ثابت کنند، اما سیستمهای دموکراتیکتر با اتخاذ سیستمهایی سطح شفافیت را بالا برده و احتمال فساد را کاهش دادهاند. اینکه نخبگان حاکم تن به تفکیک قوا دادند، دموکراسیهای سلامتتری برای کنترل فریب عمومی ایجاد شد. علاوه بر این مطبوعات آزاد نیز نگهبان قدرت نخبگان شدند.
به گزارش رویداد۲۴ در بخش دیگر این یادداشت آمده است: قانون اساسی ایران البته به شکل دیگری عمل میکند. دموکراسی ایران نوع خاصی از دموکراسی دینی است. با پوشش مقدسی که به سیستم داده شده، سیتم بیشتر یکپارچه شده تا تفکیک. قانون اساسی ایران نوع عجیبی از تفکیک قوا را ایجاد کرده است.
همه کارمندان دولت از عالیترین سطح تا پایینترین انها موظف به حفظ آبروی نظام هستند. منتقدان جرم انگاری میشوند و به آنها اتهام تبلیغ علیه نظام زده میشود. در این شرایط فقدان رسانه آزاد به طور فجیعی توانایی پنهان کاری را بالا برده است بنابراین هیچ راهی وجود ندارد که حقیقت افشا شود. تنها راه افشاگری یک انفجار گسترده است. اتفاقی که در حادثه شلیک به هواپیمای اکراینی رخ داد.
بیشتر بخوانید:
ابهامهایی درباره نشست خبری سردار حاجی زاده/ فرمانده همه واقعیت را گفت؟
قبلا این افشا گری در سال ۱۹۸۵ رخ داده بود. در آن زمان آمریکا و ایران هر دو علیه هم دست به افشاگری زدند. در شرایطی که یکی دیگری را عامل ناآمنی و دیگری آن را شیطان بزرگ مینامید، معلوم شد یک معامله گروگان در برابر سلاح در جریان است. (
ماجرای مک فارلین)
در آمریکا شخصی که مغز متفکر ماجرا بود به طرز شرمآوری اخراج شد، اما در مقابل اتفاقی برای طرفهای ایرانی این عملیات نیفتاد. اگرچه قانون اساسی ایران در ماده ۷۷ خود هرگونه دیپلماسی مخفی را ممنوع کرده است. تنها کسی که در ایران محکوم شد کسی بود که خبر را منتشر کرده بود. به همین دلیل است که شروع مشکل برای چنین نظامهایی با یک جرقه آغاز میشود: شفافیت.
دو روز بعد از سرنگونی هواپیمای اوکراینی، دولت ایران و سخنگوی آن هنوز شلیک به هواپیما را انکار میکرد. صبح روز ۱۱ ژانویه بیانیه تازهای توط رییس جمهور صادر شد که در آن گفته شده: با تاسف و اندوه، چند ساعت قبل متوجه شدیم...»
او مدعی شده به عنوان رییس جمهور کشور سه روز در تاریکی مطلق بوده و هیچ اطلاعی نداشته است. این بهانه خوبی نیست.