رویداد۲۴ نوید عابدین پور: «من خودم را بارها مقصر دانستم. منِ اردشیر زاهدی مقصرم. ما بدکردیم. ما مردم را نفهمیدیم. اینها را صراحتاً میگویم. اعلیحضرت میگفت تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. اینها هست، اما اصل کار حسادت و خودخواهی کشورهای خارجی است که میخواهند ما را بِمکند.» بخشی از مصاحبه اردشیر زاهدی با عصر اندیشه
اردشیر زاهدی از چهرههای شناخته شده دوران حکومت پهلوی است. او مدتی وزیر خارجه ایران و آخرین سفیر ایران در ایالات متحده آمریکا بوده است که روز پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ در منزل شخصی خودش در سوئیس درگذشت. او فرزند فضل الله زاهدی فرمانده کودتای ۲۸ مرداد است.
برخی تاریخنگاران زاهدی را چهرهای معمولی در تاریخ ایران میدانند که صرفا به خاطر ارتباطات پدرش (فضل الله زاهدی) اهمیت یافته است. یکی از مهمترین کتابهای تحلیل تاریخ معاصر ایران، کتاب «ایران بین دو انقلاب» نوشته یرواند آبراهامیان است که حتی یکبار از اردشیر زاهدی در آن نام برده نشده است. برخی دیگر برای زاهدی نقش ویژهای در سیاست ایران قائل هستند و معتقدند او نقش پررنگی را را در حکومت پهلوی بر عهده داشت و مهمترین چهره در ارتباط دوستانه بین ایران و آمریکا شناخته میشود.
زاهدی پس از پیروزی انقلاب از سیاست کنارهگیری و به نقد حکومت پهلوی پرداخت. او در سالهای اخیر بر خلاف انتظارها از بعضی سیاستهای جمهوری اسلامی از جمله سیاست برنامه هستهای ایران نیز دفاع کرد.
اردشیر زاهدی فرزند فضل الله زاهدی در مهرماه سال ۱۳۰۷ در تهران به دنیا آمد. او دوره تحصیلات خود را در بیروت گذارند و پس از آن برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد. پس از سه سال تحصیل، از کالج کشاورزی ایالت «یوتا» گواهینامه کشاورزی اخذ کرد که در بازگشت به کشور به سختی و با استفاده از نفوذ پدرش، وزارت فرهنگ وقت این مدرک را معادل لیسانس ارزیابی کرد.
از آنجایی که او علاقه بسیاری برای ارتباط با آمریکا داشت، در سال ۱۳۳۱ به معاونت و نیز خزانهداری کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای بهبود امور روستایی (اصل چهار ترومن) منصوب شد. مسعود بهنود در کتاب «از سید ضیاء تا بختیار» مینویسد: «خلیل طالقانی در اداره اصل چهار که زیر نظر ویلیام وارن شخصیت معروف آمریکایی بود، عدهای از جوانان را برای مدیریت آینده ایران تربیت میکرد که مهمترین آنها اردشیر زاهدی، جمشید آموزگار، ایرج وحیدی و عبدالرضا انصاری بودند.»
اردشیر زاهدی در همین سالها، مدتها مترجم ویلیام وارن بود و با آمریکاییها ارتباط گستردهای برقرار کرد. زاهدی بعدها در مذاکرات پدرش (فضل الله زاهدی) با کرومیت روزولت نیز نقش مترجم را ایفا کرده بود.
اردشیر زاهدی در سال ۱۳۳۶ با فرزند محمدرضا شاه «شهناز پهلوی» ازدواج کرد؛ ازدواجی که به نوعی جایگاه او را در دربار پهلوی ارتقا داد.
او در سال ۱۳۳۸ به عنوان نماینده شاه و سرپرست دانشجویان خارج از کشور انتخاب شد و به اروپا رفت و در همان سال سفیر شاه در ایالات متحده آمریکا شد و به مدت دو سال از اسفند ۱۳۳۸ تا اسفند ۱۳۴۰ در این سمت باقی ماند.
زاهدی پس از برکناری از سفیر کبیر ایران در آمریکا به درخواست احمد آرام وزیر امور خارجه دولت اسدالله اعلم به سمت سفیر کبیر دولت بریتانیا رسید. او تا سال ۱۳۴۵ در این سمت باقی ماند و پس از آن در دولت امیرعباس هویدا به سمت وزیر امور خارجه رسید.
سال ۱۳۴۵ اردشیر زاهدی یکی از انتخابها برای تصدی نخت وزیری ایران نیز بوده است. شاه میان زاهدی و هویدا و جمشید آموزگار مردد بود و در نهایت هویدا به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. آموزگار هم اقبال این را یافت که در دوره به نخست وزیری ایران برسد؛ این شانس هیچگاه به اردشیر زاهدی نرسید. با این حال از قدرت زاهدی کاسته نشد.
زاهدی در دولت هویدا وزیر امور خارجه بود و مقامات بلندپایه آمریکا به دعوت او به ایران آمد و رفت بسیاری داشتند. رابرت مک نامارا وزیر دفاع آمریکا، ژنرال وستمورلند فرمانده نیروهای آمریکایی در ویتنام، ژنرال ارل رید رییس ستاد ارتش آمریکا، ویلیام وارن رییس ستاد اصل چهار ترومن در ایران و ویلیام راجرز مشاور و دست راست هنری کسینجر از جمله افرادی بودند که با دعوت زاهدی به ایران آمده بودند.
محمد رضا شاه پهلوی در همین دوران، سه بار به آمریکا سفر کرد و پانزده رهبر جهان در تهران به دیدار او آمدند. در این دوران ایران یکی از بالاترین درآمدهای نفتی را داشت.
به گزارش رویداد۲۴ زاهدی تا سال ۱۳۵۰ در سمت وزیر امور خارجه باقی ماند، اما از سمت خود برکنار شد. علت آن رنجش هویدا از او بود. زاهدی که ظاهرا مورد توجه شاه بود و در زمینه سیاست خارجی با او مشورت میکرد و این امر باعث کدورت بین شاه و هویدا شد.
مشهور است که محمدرضا شاه پهلوی، تحلیل شرایط آمریکا و تحولات آن را از اردشیر زاهدی دریافت میکرده است. برخی تاریخنگاران نوشتهاند تحلیلهای زاهدی بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، برای تسکین شاه بوده است و از این جهت چهرههایی همچون علم، اقبال، جعفر شریف امامی و اردشیر زاهدی به «حاجب» و «معیر» و «خوانسالار» تشبیه شدند که اطراف ناصرالدین شاه را گرفته بودند.
پس از برکناری از سمت وزارت امور خارجه، بار دیگر زاهدی به سمت سفیر کبیر ایالات متحده منصوب میشود. او در این سمت نقش فعالی را بازی میکند و تلاش داشت در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بین جمهوری خواهان و دموکراتها از نامزد جمهوری خواهان حمایت کند و حتی شاه را ترغیب کرده بود در این زمینه هزینه هنگفتی را پرداخت کند که در نهایت موفق نشد و نامزد دموکراتها یعنی جیمی کارتر رئیس جمهور شد.
در اسناد ساواک آمده است: «در محافل مختلف سیاسی شهرت یافته است که در جریان مبارزات انتخاباتی آمریکا، اردشیر زاهدی حدود ۱۲ میلیون دلار صرف فعالیت تبلیغاتی به نفع کاندیداتوری جرالد فورد کرده است.»
در دوره دیگر نیز اردشیر زاهدی مامور بود بخشی از هزینههای ستاد انتخاباتی نیکسون را به ترتیبی تامین کند که با قوانین آمریکا در تضاد نباشد.
منابع مالی دخالت ایران در انتخابات آمریکا از طریق کارخانههای بزرگ به دست میآمد. در دولت علم بخش عمدهای از سهام کارخانهها به اسم شاه و بخش دیگری به نام اردشیر زاهدی شده بود. در دورهای دیگر حسین دانشور بازیگری که به برجسازی روی آورده بود، به عنوان نزدیکترین دوست اردشیر زاهدی و نماینده شاه و زاهدی بنیاد نخستین کارخانه مونتاژ اتومبیل در ایران را گذاشت. در این کارخانه موتورهای هیلمن بر اتاق پیکان نصب میشد.
الیزابت تیلور در کنار اردشیر زاهدی
فعالیت اردشیر زاهدی در سفارت ایران در آمریکا بسیار گسترش یافته بود. سفارت ایران کانون روابط عمومی پر کار شاه در آمریکا بود و مهمانیهایی در آن برگزار میشد که اکثر بازیگران و هنرپیشگان معروف جهان از سوفیا لورن گرفته تا الیزابت تایلور و باربارا استرایسند در آن حضور داشتند.
نمایندگان کنگره، ژنرالها، روزنامهنگاران بزرگ و .. همگی علاوه بر شرکت در مهمانیهای معروف به «هزار یک شبی در پناه شمع» از مواهب دوستی با شاه و زاهدی استفاده میکردند. بسیاری از آنها علاوه بر دریافت هدایای گرانقیمت از زاهدی، دعوتی برای بازدید از ایران و ملاقات با شاه نیز هدیه میگرفتند.
در آن دوره در دیگر سفارتخانههای ایران وضعیت مشابه بود. خرید خانه برای پسر حبیب بورقیبا در تونس یا هدیه کردن یک مزرعه مجهز به پسر ملک حسین پادشاه مراکش از معمولیترین کارهای سفارتخانههای خارجی ایران بود.
به گزارش رویداد۲۴ در بحبوحه انقلاب ایران اردشیر زاهدی با برژینسکی مشاور امور امنیتی رییس جمهوری آمریکا در تماس بود و برای بقای رژیم شاه تلاش میکرد و در این زمینه با کارتر دیدار و گفتگو کرد. او سپس به ایران میآید و سیاست منطقهای آمریکا در خاورمیانه را با شاه در میان گذاشت.
وضعیت داخلی ایران در این برهه کمی بر هم ریخته بود. به دستور شاه هزاران تن ماهی و میوه در بازارها ریختند و عیدی و پاداشهای گشادهدستانه به کارمندان دولت و کارگران دادند. با اشاره حکومت، مطبوعات و رادیو و تلویزیون از «خرید عید مردم» نوشتند و این موضوع را القا میکردند که مردم از وضعیت راضی هستند، با این حال واقعیت چیزی دیگری نشان میداد و مردم به زبان غیر علمی میگفتند «برکت از پولهایشان رفته است.» سخنرانی نوروزی همیشگی و گفتن از «آینده بهتر» هم فایدهای نداشت.
در این دوران البته حساب و کتابهای زاهدی و دیگر نزدیکان شاه درست از اب در نیامده بود. زاهدی معتقد بود بر اساس سنت دویست ساله آمریکا، جرالد فورد باید رییس جمهور شود و کارتر شانسی برای پیروزی ندارد. حساب و کتابها دقیق نبود و کارتر با ادعای «حقوق بشر» بر سر کار آمد. در این دوره ایران بیشترین زندانی سیاسی را داشت که البته این موضوع یکی از شانسهای محمد رضا شاه پهلوی بود؛ زمانی که کارتر از شاه به خاطر نقض حقوق بشر ایراد میگرفت، شاه به او فهماند که بخش عمده زندانیان، کمونیستها و چریکهای مارکسیست هستند بنابراین آزادی آنها دردسری برای آمریکا خواهد شد. با این وصف عجیب نیست اگر کارتر پس از دیدار با محمد رضا شاه پهلوی، به یکی از حامیان او تبدیل شد؛ این رابطه آنقدر صمیمانه شد که کارتر به ایران سفر کرد و حتی شب سال نو میلادی را در تهران گذراند و برای نخستین بار در تاریخ، رییس جمهور آمریکا شب سال نو را بیرون از آمریکا بود. این حمایت البته فایدهای برای شاه نداشت و ایران در آستانه انقلاب بود.
زاهدی معتقد بود شاه باید قاطعانه دگرگونی بنیادی و سریع در ایران ایجاد کند. ویلیام سولیوان در جریان انقلاب ایران، گزارشی تحلیلی نوشت که در آن تاکید شد رفتار مردم طبیعی است و آنها از خفقان و استبداد به تنگ آمدهاند.این گزارش تلاش برژینیسکی و زاهدی برای مقابله تندتر با معترضان را بیاثر کرد و کارتر نیز در واکنشی غیررسمی بر لزوم فضای باز سیاسی پافشاری کرد.
وقتی اعتراضات مردمی در جریان انقلاب بیشتر شد، فرح و اردشیر زاهدی تلاش میکردند بر دو دلیهای شاه فائق آیند. زاهدی در این دوران به واشنگتن رفت و ربا برژینسکی دیدار کرد. حاصل این دیدار، نامهای بود که با امضای کارتر برای شاه فرستاده شد و در آن بر حمایت ایالات متحده از شاه تاکید شد. در پایان نامه برژینسکی، جملهای تملق آمیز نسبت به شاه گنجانده بود که با پیشنهاد ژنرال کاری سیگ معاون برژینسکی حذف شد. سیگ معتقد بود در این جمله قدرت رو به ازدیاد جناحهای مذهبی نادیده گرفته شده است.
اردشیر زاهدی و فرح پهلوی
زمانی که آیت الله خمینی در فرانسه بود، مهندس بازرگان راهی پاریس شده بود. کریم سنجابی به همراه حاج مانیان و حاج مهدیان راهی پاریس شده بودند. در همان زمان زاهدی به فرانسه رفت و روزنامهها برای آنکه بگویند میان حامیان آیت الله خمینی و حکومت شاه مذاکرات در حال انجام است، سفر زاهدی به فرانسه را تیتر کردند و نوشتند مذاکرات مهمی در پیش است.
آبانماه سال پنجاه و هفت برژینسکی، اردشیر زاهدی را به کاخ سفید برد تا با کارتر دیدار کند. این آخرین دیدار رسمی و حضوری مقامات حکومت پهلوی با رییس جمهور آمریکا بود.
پس از خروج شاه از ایران احمد میرفندرسکی وزیر امور خارجه شاپور بختیار در تلگرافی به اردشیر زاهدی او را از کار برکنار میکند. اما زاهدی با این استدلال که وزیر امور خارجه همچین حقی ندارد پیام او را نادیده میگرد و دوزاده نفر از کارکنان سفارت که با او به مخافت پرداخته بودند را از آنجا بیرون میکند.
زاهدی در آخرین روزهای حضور خود در ایران مشغول فراهم کردن زمینه اقامت شاه در یکی از کشورها بود که موفق شد دولت مصر را قانع کند. خود زاهدی چند روز پس از پایان کار رژیم پهلوی از تهران خارج شد و البته قبل از آن در اعتراض به خروج شاه، از سفارت استعفا کرد و در ۲۲ بهمن با پیروزی انقلاب و پایان یافتن رژیم پهلوی و برکناری بختیار، اردشیر زاهدی نیز سفارت ایران را در واشنگتن ترک کرد و از آن پس مدتی در آمریکا ماند و از فعالیتهای سیاسی کنارهگیری کرد، سپس به ویلای پدرش در سوییس رفت.
او در طول این چهار دهه کمتر به دفاع از رژیم شاه پرداخته و در مصاحبههایی به انتقاد از محدرضاه شاه و سیاستهای او پرداخت و در موارد متعددی هم به دفاع از سیاست جمهوری اسلامی از جمله سیاست هستهای برآمد. او همچنین کتاب خاطرات خود را نیز منتشر کرد و به شرح زندگانی خود پرداخت.
به گزارش رویداد۲۴ زندگی سیاسی اردشیر زاهدی با کودتای ۲۸ مرداد شروع میشود او در جریان کودتا پا به پای پدرش فضلالله زاهدی به مبارزه با دولت دکتر محمد مصدق پرداخت. او از رهگذر ارتباطات وسیع خود با آمریکاییها نقش مهمی در جلب حمایت سازمان سیا از پدرش، برای اجرای کودتای ۲۸ مرداد ایفا کرد. پس از کودتا نیز ضمن دریافت نشان درجه یک رستاخیز مشاور ویژه و در واقع همه کاره نخست وزیر شد و در آبان ۱۳۳۲ به سمت آجودان کشوری شاه منصوب شد.
رابطه خوب زاهدی با آمریکا باعث شد او در سال ۱۳۵۲ دکترای افتخاری از دانشگاه کامرس آمریکا بگیرد. او همچنین از سوی شاه نشان درجه اول تاج دریافت کرد. زاهدی رابطه خوبی با اسرائیل نیز داشت و جایزه بشر دوستی از انجمن بین المللی یهودیان گرفت.
اردشیر زاهدی زمانی که بار اول به عنوان سفیر ایران در آمریکا بود در جلسهای که با دانشجویان معترض داشت، سخنانی را مطرح میکند که جنبه توهین به دانشجویان مقیم آمریکا را داشته است، به همین مناسبت از طرف دانشجویان مضروب میشود. او به ایران باز میگردد و در این ماموریت موفق نمیشود. او، اما در اسفند سال ۱۳۴۰ به ایران فرا خوانده میشود و از کار برکنار میشود. دو دلیل عمده باعث برکناری او میشود. یکی آن که حساسیت شدید دانشجویان ایران و واکنش آنها علیه حرکات زننده زاهدی و دوم نارضایتی دکتر علی امینی نخست وزیر وقت که از توطئههای زاهدی در واشنگتن علیه خودش داشت.
زاهدی پس از آن وزیر امور خارجه دولت هویدا میشود. با این که او در این سمت خدمات قابل توجهی داشته است، اما در سال ۱۳۵۰ باز از کار برکنار میشود. علت اصلی این کار دلخوری هویدا از او بوده است.
زاهدی ظاهرا مورد توجه شاه بود و در زمینه سیاست خارجی با او مشورت میکرد اما این امر باعث کدورت بین شاه و هویدا شد. هویدا معتقد بوده زاهدی عضو کابینه اوست و باید از طریق وی به شاه گزارش دهد و این کار سبب شد که زاهدی اعلام کند که شاه باید بین او و هویدا یکی را انتخاب کند. هویدا پیروز شد و زاهدی گفت تا زمانی که هویدا بر سر کار است، من در تهران نخواهم ماند.
زاهدی مجددا بعد از برکناری از سمت وزیر امور خارجه سفیر کبیر ایران در آمریکا شد. او این بار نفش فعالتری را بازی میکند. او در این دوره تلاش دارد روابط ایران و آمریکا را بیش از پیش گسترش دهدو به همین منظور پیش از سفر جیمی کارتر و همسرش به ایران در جشنی موسوم به شب ایران طی سخنرانی بین دیپلماتهای کشورهای مختلف رابطه ایران با آمریکا را ممتاز قلمداد کرد و آرزو میکند این روابط در دوران ریاست جمهوری کارتر نیز تدوام داشته باشد.
ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در ایران درباره زاهدی مینویسد: «من زاهدی را سیاستمداری جدی و وزین نیافتم، هر چند او زیرکیهای خاص خود را داشت و در جهت منافع کشور خود یا شخص شاه با مهارت زیاد دوستانی در میان شخصیتهای با نفوذ آمریکایی برای خود به دست آورده بود»
ازدیگر اقدامات اردشیر زاهدی در دوران حضور در سفارت ایران در آمریکا تلاش برای گسترش قراردادهای نظامی بین این دو کشور نیز بود. اغلب قراردهای اقتصادی و نظامی مهم در سالهای بین ایران و آمریکا با دخالت و وساطت اردشیر زاهدی صورت میگرفت که میتوان به واقعه ورشکستگی شرکت هواپیمایی پانآمریکن اشاره کرد. زاهدی با ترغیب شاه به خرید سهم این شرکت مانع از ورشکستگی آن در سال ۱۳۵۴ شد.
از کارهای دیگر زاهدی که بیارتباط با افزایش ناگهانی قیمت نفت در این دوره نبود، زاهدی کمکهای اقتصادی زیادی حتی به کشورهای توسعه یافته صنعتی غرب از جمله کمک اقتصادی قابل توجهی به مبلغ ۲۰۰ میلیون دلار به بانک جهانی و کمک ۵۸۰ میلیون دلاری به صندوق بین الملل پول و کشورهای نظیر فرانسه کرد.
در روزهایی که ایران درگیر و دار انقلاب بود زاهدی تلاشهای مستمری را برای نگه داشتن حکومت شاه داشت و امیدوار بود بتواند با اقدامات خود و سازماندهی نظامیان و افسران طرفدار شاه و برخی از بازرگانان و دست اندرکاران امور اقتصادی و دیگر صاحب منصبان کشوری دست به کارهایی بزند تا شاه بتواند بر امور مسلط و امور کشور را مجددا تحت کنترل درآورد و تا حدی هم توانسته بود، نظرات خود را به شاه القا کند. اما این تلاشهای بی نتیجه ماند و سرانجام انقلاب ایران به رژیم شاه پایان داد.
زاهدی بعدها در مصاحبهای به این نکته اشاره کرده که حکومت پهلوی و آمریکا تحلیل درستی از حرکات انقلاب مردم نداشتند. زاهدی تا روزهای پایانی حکومت پهلوی در سفارت ایران در آمریکا باقی ماند و بعد از ۲۲ بهمن و پیروزی انقلاب به کار سیاسی خود پایان داد و لقب آخرین سفیر ایران در آمریکا در حکومت پهلوی را به خود اختصاص داد.
اردشیر زاهدی پس از کناره گیری از سیاست با مصاحبههای خود تلاش دارد حکومت پهلوی را به نقد بکشاند او در اظهارنظری در مورد جدایی بحرین از ایران میگوید: «اگر خیانتی در این جریان رخ داده است من هم در آن دخیل هستم. چون من صحبت کردم، من مذاکره کردم و من قرارداد بستم»
زاهدی امروز از سیاستهای ایران در حوزههای بین الملل، علوم، دفاعی، کشاورزی و آموزشی دفاع میکند و برای اینکه اعتراض خود را به زورگوییهای کشورهایی، چون آمریکا نشان دهد، با هزینه خود مقاله نوشته و در روزنامههای بینالمللی به چاپ میرساند.
او همچنین در مصاحبهای هم از برنامه هسته ایران دفاع کرده و گفته صادرات نفت ایران روزی به پایان خواهد رسید و ایران باید به دنبال انرژیهای جایگزین باشد به همین منظور باید فعالیتهای هستهای خود را دنبال کند و باید در برابر زورگوییهای آمریکا ایستادگی گند.
زاهدی سیاست ترامپ در قبال ایران را مورد انتقاد قرار میدهد و آن را قلدرمابانه و بدون شناخت درست از تاریخ چندین هزار ساله کشور ایران دانسته است. او در همین راستا سیاست تغییر رژیم ایران که دولت ترامپ آن را پیگری میکند را آماج حملات خود قرار میدهد و در این باره میگوید: «شما چه کاره هستید؟ هنوز آمریکاییها پولهایی که حق ایران است را ندادهاند. اینها به ایران میخواهند ظلم کنند، قحطی بیاورند. مردم ایران زجر بکشند که شاید به قول خودشان انقلابی شود. اگر با پول آنها این بشود هم ایران دیگر آن ایران نیست. اینها میخواهند ایران را تکه تکه کنند». او در آخرین اظهارنظر نیز در مورد قاسم سلیمانی سخن گفت و او را سرباز وطن پرست خطاب کرد.
به گزارش رویداد۲۴ اردشیر زاهدی را به سختی بتوان پیرو مکتب سیاسی خاصی دانست. ولی میتوان او را در چارچوب گفتمان حکومت پهلوی مورد نقد قرار داد. او همانند خیلی از سیاستمداران وابسته به رژیم شاه رمز توسعه و پیشرفت ایران را در گرو ارتباط گسترده با غرب میدانستند.
زاهدی در دورانی که سفیر بود همانطور که گفته شد قراردادهای تجاری و نظامی بسیاری را با آمریکا به امضا رساند. به نظر میرسد با افزایش درآمدهای نفتی ایران در دهه پنجاه شمسی، به جای صرف این هزینه برای توسعه ایران در بخش تولید و رونق اقتصادی معطوف شد به خریدهای نظامی از آمریکا و اروپا و کمک به کشورهای دیگر اتفاقی که در نهایت با افزایش شکاف طبقاتی زمینههای اجتماعی انقلاب ایران شکل میگیرد.
ارتباط و دوستی با آمریکا برای زاهدی ابزاری برای فشار برای مخالفان خود و شاه نیز بود. حسین فردوست در کتاب ظهور و سقوط پهلوی مینویسد: «ظاهراً در این زمان ۴۰ ـ ۱۳۳۹ محمدرضا پهلوی با هدایت شاپور جی و عَلَم قصد داشت که از ارتباطات اردشیر زاهدی با سازمان سیا در جهت تحکیم موقعیت خود سود جوید. اردشیر در دوران دولت امینی سفیر ایران در آمریکا بود و از طریق دوستان آمریکائی خود در جهت حذف امینی به نفع شاه تلاش میکرد»
واقعیت این است که زاهدی سیاستمدار نبود درست است که او سالها دیپلمات شناخته شدهای بود، ولی در سیاست موفقیت چندانی به دست نیاروده بود و با دولتمردان همواره اختلاف داشت. او دریافته بود که برای پیشبرد اهداف خود نه با نخست وزیران و کابینه بلکه باید با خود شاه وارد گفتگو شود. به همین دلیل ازدواج با شهناز فرزند شاه و همچنین به دلیل نفوذ پدرش، او را به دربار پهلوی نزدیک کرده بود.
هنگامی هم که او در سفارت ایران در آمریکا بود برای تصمیمگیریهای مهم با شاه در اتباط بود نه با دولت. او سفارت ایران در واشنگتن را مهمترین مرکز فعالیتهای تبلیغاتی رژیم کرده بود. در مدت سفارت اردشیر زاهدی، بین سالهای ۱۹۷۳ ـ ۱۹۷۹ تعداد کارکنان سفارت دو برابر و نیم شد. زاهدی در دوران تصدی سفارت ایران درباره امور سیاسی و تصمیمگیریهای مهم، با شاه ارتباط مستقیم داشت و از او دستور میگرفت و به نخست وزیر هویدا و وزرای خارجه اعتنا نمیکرد و با بسیاری از مقامات سیاسی آمریکا دوستی و مراوده داشت.
زاهدی تلاش کرده بود توجه شاه را به خود جلب کند و توصیه و پیشنهادهای خود را به او القا کند. او تلاش داشت تا همچون پدرش با کمک آمریکاییها کودتایی دیگر را راه اندازی کند و حتی تلاش کرد نیروهای نظامی را برای این کار بسیج کند که موفق نشد. این ناکامی او صدای شاه را در خارج از ایران درآورده بود و پس از ترک ایران زاهدی را همواره مورد سرزنش قرار میداد. زیرا وی بخشی از نافرجامیهای گذشته را ناشی از توصیهها و اعمال او میدانست. زاهدی بعد از فروپاشی رژیم شاه تلاش کرد با انتقاد از حکومت پهلوی، چهرهای تطهیر شده از خود به جای بگذارد.
اردشیر زاهدی نماینده پهلوی در سازمان ملل صبح روز روز پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ در منزل شخصی خود در مونتروی سوئیس درگذشت. زاهدی از ۴ سال قبل دچار شکستگی لگن شده بود و فعالیتهای فیزیکیاش به شدت کاهش یافته بود. او در دو سال گذشته دو بار به کرونا مبتلا شد و چند ماهی را در بیمارستان بستری بود. آثار ابتلاء به کرونا و کهولت سن را از دلایل درگذشت اردشیر زاهدی اعلام کردهاند.
منابع:
خاطرات اردشیر زاهدی/ انتشارات کتاب سرا
از سید ضیاء تا بختیار/ مسعود بهنور/ انتشارات جاویدان
سایت مطالعات و پژوهشهای سیاسی
ظهور و سقوط پهلوی خاطرات تیمسار حسین فردوست/ عبدالله شهبازی/ مؤسسهٔ اطلاعات و مؤسسهٔ مطالعات و پژوهشهای سیاسی
سایت تاریخ ایرانی