اشکانیان با همراهی دیگر اقوام و ملل ایران زمین توانسته بودند سلسله سلوکیان را از مرزهای قدیمی ایران بیرون کنند، پس مجلسی تشکیل دادند تا بتواند شاه را انتخاب و در مواردی عزل کند.
رویداد۲۴ نزدیک به دو قرن از پایان کار بزرگترین حکومت جهان یعنی هخامنشیان میگذشت و ایران به دست سلوکیان وارثان اسکندر اداره میشد. اشکانیان، زنگ خاتمه این سلسله شدند؛ حکومتی که از خراسان برخاست و اتحادی با اقوام و قبایل ساکن در مرزهای قدیمی ایران ایجاد کرد و سلوکیان را از سرزمینهایی که زمانی متعلق به هخامنشیان بود دور کرد. همین اتحاد، باعث شد تا اشکانیان مجلسی از اعیان و بزرگان تشکیل دهند تا انتخاب شاه به تأئید همگان برسد. ما این مجلس را بهنام «مَهستان» میشناسیم.
«ژوستن» مورخ رومی میگوید «تیرداد اول» این مجلس را بنیان گذاشته؛ یعنی دومین شاه اشکانی که نسب او را به اردشیر دوم هخامنشی رساندهاند. اما «جرج راولینسون» تاریخنگار انگلیسی «مهرداد اول» ششمین شاه اشکانی را بانی تشکیل این مجلس میداند؛ هم او که اشکانیان را از دولتی کوچک به یک شاهنشاهی جهانی از هند تا عراق امروز رساند و شد رقیب جدی امپراتوری بزرگ روم.
مهستان از ترکیب دو مجلس مشورتی شکل میگرفت؛ مجلسی متشکل از مردان جوان خانواده سلطنتی و مجلسی دیگر که سران روحانی و بزرگان قبایل و اقوام اعضایش بودند. کار این مجلس مشخص بود؛ وقتی قرار بود جانشینی برای پادشاه تعیین شود یا عزل یک پادشاه را به مشورت و رأی بگذارند. مهستان، بازوی اتحاد در سلسله اشکانیان بود و به پادشاه برای حکمرانی بر این قلمروی وسیع مشروعیت میداد. مجلسی که نقشی مهم در دوام اشکانیان داشت؛ آنها در مواردی که وارث سلطنت مشخص نبود، شاه را تعیین میکردند و قدرتشان در عزل پادشاه هم واقعی بود و چندباری شاه ایران را از حکومت ساقط کردند. «پلوتارک» مورخ یونانی میگوید وقتی «مهرداد سوم» در بیرحمی و سفاکی افراط کرد و با کمک، همین مجلس او را عزل و «اُرُد» را به شاهی انتخاب کرد. البته عزل یک شاه به این آسانی هم نبود و در آخر شمشیر حرف اصلی را میزد. مثلا گرچه تلاشهای «مهرداد سوم» برای رسیدن دوباره به قدرت نتیجه نداد، اما وقتی مجلس مهستان «اردوان سوم» را به دلیل شکست از رومیها عزل کرد، او در گرگان سپاهی جمع کرده دوباره خود را به قدرت رساند.
مجلس مهستان وظیفه داشت تا فرزند ارشد پادشاه را برای سلطنت برگزیند و اگر پادشاه پسری نداشت یا در مواردی این مجلس آن فرزند را لایق سلطنت نمیدانست، برادر او به شاهی انتخاب میشد. همانند «اُرُد اول» که سلطنت را از برادر رانده شده خود «مهرداد سوم» گرفت.
مجلس مهستان در روزگار خودش راهکار خوبی برای ادامه یک پادشاهی مشروع و راضی ماندن همه اقوام و ملل تابعه از حکومت وقت بود، اما این مجلس تنها به طبقه اشرافی خود پایبند بود نه عموم مردم. «دیاکونف» پژوهشگر برجسته روسی توضیح میدهد که چگونه انحصاری کردن قدرت و ثروت در میان طبقه حاکم اشکانی، باعث شد تا مردم از یک رفاه نسبی هم برخوردار نباشند. اقتصاد ایران در دوره اشکانی راکد بود و پیشرفتی نداشت، پس به مرور سکههایش از ارزش و اعتبار افتادند. با از بین رفتن ارزش پول، کشاورزی، دامپروری و صنعتگری ضربه خورد و به این ترتیب اوضاع حکمرانی نابسامان شد. از طرفی سالها جنگ با روم هم مردم را فقیرتر کرده بود. در اواخر دوره اشکانیان، شورشها و طغیانهای بسیاری در سرزمینهای تحت تسلط آنان رخ داد که پادشاهانی، چون «بلاش پنجم» را تا سه سال به خود مشغول کرد.
مجلس مهستان در این اوضاع و احوال تنها به تمرکز قدرت در میان طبقه حاکم اهمیت میداد و خبر نداشت که اوضاع کمکم از دست میرود و مردم امیدشان را به جای دیگری دوختهاند؛ به «اردشیر بابکان» حاکم ایالت فارس که اشکانیان را برانداخت.