مگان او سالیوان، از دانشگاه هاروارد این هفته نوشت که اثرات همهگیری بر قیمت جهانی نفت در یک تنظیم مجدد ژئوپلیتیک خود را نشان خواهد داد. اوسالیوان یک مقام سابق دولت بوش است که در ماجراهای عراق و افغانستان هم دست داشته است. او با اشاره به تاثیر اقتصادی و سیاسی سقوط قیمت نفت درباره بی ثباتی جهانی هشدار میدهد، مگر اینکه آمریکا عملی جسورانه از خودش نشان دهد.
بیشتر بخوانید: سقوط آزاد بن سلمان / وقتی قیمت نفت صفر میشود، چه اتفاقی برای عربستان میافتد؟
ظهور آمریکا به عنوان صادرکننده اصلی نفت فرصتهایی را برای تغییر شکل اقتصاد جهانی از سوختهای فسیلی فراهم میکند. اوسالیوان اظهار داشت که با اشاره به توافق اوپک پلاس برای قطع تولید در ۱۲ آوریل، همکاری با تولیدکنندگان نفتی مانند مکزیک، عربستان سعودی و روسیه امکان پذیر است. تلاش برای هدایت تولید جهانی نفت میتواند به عنوان مبنایی برای تنشزدایی با دشمنانی مانند روسیه و متحدینی مانند عربستان سعودی، دو کشور بزرگ تولیدکننده نفت غیر آمریکایی باشد.
اوسالیوان همچنین خواستار مداخلات نظامی بیش از آنچه در سوریه انجام شده، است. مشارکت نظامی محدود نقش جدید و تأیید آمیزی برای آمریکا در مناطقی که به واسطه نوسانات نفت بی ثبات شدهاند، تعریف میکند. وی معتقد است، چنین مداخلاتی در مدیریت سیاسی ناشی از سقوط قیمت نفت بسیار مهم است.
درخواست اوسالیوان برای تعامل بیشتر دیپلماتیک با تولیدکنندگان نفت ستودنی است. در اظهارات او چیزهای زیادی وجود دارد که نشان دهنده قدردانی از نقش آمریکا در سیستم جهانی و همچنین واقعیت جدید تولید نفت و گاز این کشور است.
اما توصیههای وی آمریکا را به وابستگی فزاینده به نفت و همچنین استفاده از چرخه جدید مداخلات خارج از کشور متقاعد سوق میدهد تا دوباره سیستم منسوخ هژمونی آمریکا را تقویت کند.
به عنوان مثال، یکی از توصیههای او الگو برداری از مداخلات آمریکا در سوریه برای حفظ بازار نفت است. با درک این واقعیت که این سیاست در دستیابی به اهداف اعلام شده خود ناکام بوده، توصیه اوسالیوان واقعیت برتری نظامی آمریکا در مناطق نفت خیز جهان را در نظر نمیگیرد.
هم اکنون ۱۶۵ هزار سرباز آمریکایی در تقریبا ۸۰۰ پایگاه از ۱۵۰ کشور جهان حضور دارند. از سال ۱۹۸۰، آمریکا متعهد شد که حضور نظامی دائمی در خلیج فارس، مرکز تولید جهانی نفت را به عنوان بخشی از دکترین رئیسجمهور وقت کارتر، تضمین کند. قصد واشنگتن تامین امنیت منطقه در مقابل کشورهایی بود که جریان آزاد نفت را تهدید میکردند.
با وجود شک و تردید آشکار پرزیدنت ترامپ در اجرای این سیاست، آمریکا اصول اساسی دکترین کارتر را تغییر نداده است. امروز ۶۰ هزار سرباز در منطقه خلیج فارس و اطراف آن وجود دارند که برنامههایی برای استقرار ۱۲۰ هزار تا دیگر در صورت درگیری با ایران وجود دارد. تعهد آمریکا به خلیج فارس چندین دهه است که وجود داشته و ادامهدار خواهد بود.
اوسالیوان با اشاره به افزایش خشم داخلی نسبت به اقدامات عربستان سعودی معتقد است که برای برطرف کردن آن باید اقدامات قاطعانهتری صورت بگیرد. او معتقد است که کنگره نباید از سیاستهای نفتی که ترامپ میتواند از طریق همکاری بیشتر با اوپک پلاس ترسیم کند، حمایت کند. پیش فرض اساسی ترامپ در روابط آمریکا و عربستان سعودی، تامین امنیت ریاض در ازای تضمین دسترسی به نفت است. همانطور که الن والد اظهار داشته، آمریکا اهرم بزرگی در مورد پادشاهی سعودی، که با چالشهای مالی عظیم روبرو است، در اختیار دارد. با پیوستن سعودیها به اوپک پلاس، عربستان در واقع یکی از اهرمهای واشنگتن را سلب میکند.
عربستان سعودی به یک متحد مشکل ساز برای آمریکا تبدیل شده، ریاض تبدیل به کشوری تحت رهبری مردانی لجوج و جنگ طلب شده است. کمک به عربستان سعودی در تلاش برای تثبیت اقتصاد جهانی نفت، دقیقاً در لحظهای که آمریکا باید از ریاض فاصله بگیرد میتواند روابط دو کشور را نزدیک کند.
علاوه بر این، اوسالیوان نقش آمریکا را در توافق کاهش تولید آوریل ۲۰۲۰ بیش از حد بزرگ میداند. درست است که رئیس جمهور ترامپ درگیر مذاکرات پیرامون تصمیم اوپک مبنی بر کاهش ۹.۷ میلیون بشکه در روز از بازار جهانی است، اما ترامپ در واقعیت اقدامات چندانی برای کاهش تولید نفت آمریکا انجام نداد. به نظر میرسد عدم تلاش او در این زمینه به دلیل نگرانی از فروپاشی تقاضا و شرایط خطرناک اقتصادی بسیاری از شرکتهای نفتی شیل آمریکا بوده باشد.
در حالی که آمریکا تولید نفت و گاز خود را افزایش داده، همچنان بقای اقتصادی خود به آن صنعت وابسته نیست. قیمت پایین بنزین هنوز برای مصرف کنندگان آمریکایی مناسب است. آمریکا به جای اینکه پول بیشتری به نفت وارد کند، باید سرمایه گذاری در فناوریهای ایمنتر حوزه انرژی را افزایش دهد.
پیوستن به اوپک و شروع مداخلات نظامی جدید برای تثبیت قیمت نفت ایدهای است که احتمالا با استقبال چندانی رو به رو نشود. اوسلیوان از دشواری پذیرش چنین سیاستی برای آمریکاییها به ویژه در زمان عدم اطمینان اقتصادی فعلی آگاه است. او البته تلاش بیشتری برای جدا کردن این گونه مداخلات از مفهوم مضر جنگ برای همیشه میکند.
سیاستگذاران آمریکا و همچنین صنعت سوختهای فسیلی و موسسات مالی پیشرو به جای گسترش حضور نظامی در اطراف میادین نفتی جهان، این کشور باید سیاستهایی را اعمال کنند که مانع از سقوط بلند مدت قیمت نفت شود. بی ثباتی بازار جهانی نفت یک واقعیت این روزهای زندگی است که نمیتوان از آن فرار کرد، مهم نیست که چند تولیدکننده از کاهش تولید سعودی و روسیه عقب بیفتند، اگر آمریکا به چنین تلاشهایی بپیوندد، حرکت خودش را به سمت تبدیل به دولت پتروشیمی تسریع میکند. واشنگتن با این روش در واقع خودش را به صادرات سوخت فسیلی وابسته میکند، آن هم در شرایطی که اثرات زیان بار محیطی آن رو به افزایش است.
درست است که سقوط قیمت نفت لحظهای بزرگ از تغییرات ژئوپلیتیک را نشان میدهد، اما آمریکا باید از این فرصت برای ارزیابی مجدد نقش آینده خود در حوزه انرژی و همچنین تمایل مداوم برای تضمین امنیت کشورهای نفتی استفاده کند.