صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ - 2023 July 01
کد خبر: ۲۲۲۸۳۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۳ - ۲۹ تير ۱۳۹۹

تنها راه آمریکا برای ممانعت از قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین چیست؟

مطرح شدن قرارداد راهبردی ایران و چین نتیجه سیاست فشار حداکثری ترامپ است. این قرارداد ضمن بی اثر کردن سیاست فشار حداکثری، نفوذ چین در منطقه غرب آسیا را تثبیت خواهد کرد.

رویداد۲۴ از زمان رسانه‌ای شدن موضوع قرارداد 25 ساله ایران و چین مقامات و رسانه‌های ایالات متحده آمریکا این موضوع را مورد توجه قرار داده و انعقاد این قرارداد را تهدیدی علیه منافع راهبردی خود می‌خوانند.

ایالات متحده آمریکا این قرارداد ۲۵ ساله را به واسطه توسعه بیشتر حوزه نفوذ چین در منطقه غرب آسیا و اوراسیا و نیز بیرون آمدن ایران از زیر فشار تحریمی آمریکا به ضرر منافع ملی خود می‌بیند و علیه آن موضع‌گیری می‌کند.

مقامات آمریکایی علیه این توافق بلندمدت حرف می‌زنند و طنز تلخ اینکه: از موضع جانبداری از منافع ملی ایران با این قرارداد مخالفت می‌کنند.

ایران و چین در کنار روسیه ۳ کشوری هستند که ایالات متحده آمریکا، اتحاد و ائتلاف این ۳ کشور را به ضرر منافع راهبردی خود می‌داند و به روش‌های مختلف می‌کوشد از اهرم‌های در اختیار خود علیه این ۳ کشور به ویژه در حوزه اقتصادی استفاده کند. آمریکا هر ۳ کشور را تحت تحریم قرار داده و تحریم‌های اقتصادی که علیه ایران وضع کرده به گفته خود مقامات آمریکا: شدیدترین نظام تحریمی است که در روابط بین‌الملل از سوی یک کشور علیه کشوری دیگر به مورد اجرا گذاشته است.

دولت ترامپ ۲۶ ماه پیش به طور یکجانبه از برجام خارج شد و از آن زمان تحریم‌های شدیدی را علیه ایران وضع کرده است. روزی که ترامپ امضای خروج بر برجام زد قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد تهران زیر ۵ هزار تومان بود در حالی که در تابستان ۱۳۹۹ این رقم به نزدیک ۲۵ هزار تومان رسیده است؛ یعنی ارزش پول ایران در برابر دلار آمریکا ۵ برابر افت کرده است.

روسیه و چین به اقدام ترامپ در خروج از برجام انتقاد کردند و اعلام کردند همچنان به برجام پای‌بند می‌مانند. این ۲ کشور در کنار ۳ کشور اروپایی امضا کننده برجام خروج یکجانبه دولت ترامپ از برجام را نکوهش کردند و برجام را یک دستاورد در قالب دیپلماسی چندجانبه بین‌المللی توصیف کردند که کارایی داشته است و باید حفظ شود.

آمریکای ترامپ در کنار خروج از برجام ائتلافی از همسایه‌های عربی شامل عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین را در کنار اسراییل علیه ایران تشکیل داده است. طی ۲ سال گذشته دولت آمریکا از عملیات‌های پنهانی و خرابکارانه و حملات سایبری علیه ایران حمایت کرده و اعلام کرده بدون قید و شرط از دولت اسراییل در برابر تقابل با ایران حمایت می‌کند.

طبق اعلام نهادهای بین‌المللی نفتی، آمریکای ترامپ موفق شده طی این مدت صادرات نفت ایران را به پایین‌ترین رقم در تاریخ صدور نفت برساند و فشار حداکثری اقتصادی را به ایران تحمیل کند؛ چنان فشاری که ارزش پول ملی ایران به پایین‌ترین سطح تاریخی خود رسیده و تورم و فشار اقتصادی دمار از روزگار مردم ایران در آورده است.

تنها راه آمریکا برای ممانعت از پیمان ایران و چین

همه این فشارها و اقدامات تنبیهی و ... دستکم در عالم اعلام با هدف "آوردن ایران پای میز مذاکره برای انعقاد یک توافق بهتر با ایران" صورت گرفته است. دستکم ترامپ و دیگر مقامات منصوب او در دولت ایالات متحده آمریکا چنین ادعایی دارند؛ اما ایران در بیش از ۲ سال گذشته در برابر فشارها مقاومت کرده و با وجود همه مشکلات برنامه اداره کشور بدون نفت را به مورد اجرا گذاشته است؛ و اگر نبود بحران کرونا شاید می‌شد به جرات ادعا کرد که موفقیت ایران در مقاومت و ایستادگی در برابر فشارهای اقتصادی آمریکا یک دستاورد بزرگ برای منافع راهبردی تهران حاصل کرده است.

اما کرونا این معادله را به هم زد و فشارهای وارده به دولت ایران را به چند برابر خود رساند؛ ایران از سویی با تحریم‌های پیشرونده و افزایشی آمریکا دست به گریبان است و از سوی دیگر باید با یک ویروس چموش مبارزه کند که اقتصادهای برتر و بزرگ دنیا را زمین‌گیر کرده و تولید ناخالص داخلی اقتصادهای برتر دنیا را چند درصدی کاهش داده است.

در چنین شرایطی مطرح شدن قرارداد راهبردی بین چین و ایران نگاه‌ها را متوجه این موضوع کرده است.

حساسیت آمریکا در شرایط کنونی به این قرارداد از این زاویه قابل تامل است که از نظر دولتمردان واشنگتن این قرارداد مانعی جدی برای نتیجه‌بخشی استراتژی فشار حداکثری علیه ایران خواهد بود.

شاید مقامات ترامپ پس از بحران کرونا امیدوار شده بودند که کمر دولت ایران زیر فشار تحریم و کرونا خُرد شود و در نهایت با فروپاشی اقتصاد ایران مقامات تهران از موضع شکست "پارچه سفید تسلیم" را بلند کنند و در مذاکراتی نابرابر با آنها پشت میز مذاکره بنشینند و خواسته‌های آمریکا را بپذیرند و این گونه ترامپ در آستانه انتخابات آبان ماه ۱۳۹۹ یک دستاورد مهم در عرصه سیاست خارجی رو کند و به یکی از شعارهای انتخاباتی خود درباره انعقاد یک توافق بهتر با ایران دست یابد.

حالا طرف مزاحم چینی آمده و امیدهایی را به اقتصاد نیمه‌جان و در حال احتضار ایران تزریق کرده است. قرار است در قالب این قرارداد طی مدت ۲۵ سال ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری در زیرساخت‌های اقتصادی ایران انجام شود. چنین حجمی بزرگ از سرمایه‌گذاری در شرایط کنونی برای اقتصاد در حال احتضار ایران یک معجزه نجات محسوب می‌شود؛ حتی سخن گفتن و رویا پردازی درباره تزریق این حجم سرمایه‌گذاری در شرایط تحریمی کنونی به مصداق "وصف العیش نصف العیش" می‌تواند آب را از "لب و لوچه" خشکیده اقتصاد ایران سرازیر کند؛ چه برسد اگر روزی این قرارداد جامه عمل بپوشد.

به همین خاطر آمریکا با این قراداد مخالفت می‌کند؛ چون همه رشته‌های استراتژی فشار حداکثری را پنبه خواهد کرد و ترامپ از سوی استراتژیست‌های آمریکایی متهم به شکست خواهد شد.


بیشتر بخوانید: چین و هند بر سر چه چیزی با هم می‌جنگند؟ / آیا مساله قرارداد ۲۵ ساله پکن و تهران است؟


اشتباه ترامپ چه بود؟

ترامپ متهم خواهد شد که با استراتژی فشار حداکثری، ایران را نه به دام‌گَه آمریکا بلکه به دام و تله چین (از نظر استراتژیست‌های آمریکایی) کشانده است و صید پرواری چون ایران نصیب صیاد چینی شده است.

به بیان دیگر: ترامپ می‌خواست با فشار حداکثری و به حالتی قلدرمابانه ایران را تسلیم خود کند اما ایران نه تنها تسلیم نشد بلکه با مهم‌ترین رقیب بین‌المللی آمریکا به یک توافق بلندمدت و راهبردی دست می یابد که حوزه نفوذ چین را در منطقه غرب آسیا فراخ‌تر از گذشته کرده و دولت چین را بابت تامین بدون دردسر منابع کانی (نفتی و گازی) با قیمتی پایین طی ۲ دهه آتی آسوده خاطر خواهد کرد.

آیا ایران بدون فشار حداکثری ترامپ مایل به چنین قراردادی با چین می‌شد؟

پاسخ به این سوال کمی دشوار است اما می‌توان با توجه به علایق و سلایق ایران در دوره کوتاه پس از رفع تحریم‌ها (پس از برجام) این نتیجه گیری را داشت که در حالت عادی و بدون تحریم، علاقه اقتصاد و اجتماع ایران بیشتر به سمت غرب یعنی اروپا و آمریکاست؛ و ایرانی‌ها پس از جَستن از تله تحریمی به مدد برجام (در سال های ۹۵و ۹۶) نه به سمت چین و روسیه بلکه به سمت غرب رفتند و قراردادهای متنوعی با شرکت‌های اروپایی منعقد شد. همین موضوع نشان می‌دهد در حالت عادی و غیرتحریمی اقتصاد ایران بیشتر تمایل به سمت غرب دارد و وقتی با سیاست فشار حداکثری ترامپ، شرکت‌های غربی از بازار ایران عقب می‌کشند در واقع دولت ترامپ به طور غیرمستقیم و ناخواسته این فرصت خوب را در اختیار رقیب چینی خود قرار می‌دهد و ایران را به سمت چین سوق می‌دهد.

بنابراین در نتیجه‌گیری باید گفت: اگر دولت ترامپ واقعا از قرارداد راهبردی بین ایران و چین احساس خطر می‌کند؛ تنها راه جلوگیری از اجرایی شدن آن تجدیدنظر در سیاست فشار حداکثری است؛ سیاستی بی‌نتیجه که به جز ضربه به اقتصاد ایران وسخت‌تر کردن زندگی برای مردم ایران در عالم واقع هیچ دستاوردی جز تشدید خصومت و دشمنی با ایران در منطقه نداشته است.

نظرات شما