رویداد۲۴ دلم به حال توای دوستدار ایران سوخت/ که چون تو شیر نری را در کنام کنند
تمام خلق خراسان به حیرت اندر/ که این مقاتله با تو را چه نام کنند
به چشم مردم این مملکت نباشد آب/ وگرنه گریه برایت علی الدوام کنند
خدا نخواست که این مملکت شود آباد/ وطن پرستان بیهوده اهتمام کنند
از این سپس همه مردان مملکت باید/ برای زادن شبه تو فکر مام کنند
سزد که هر چه به هرجا وطن پرست بود/ پس از تو تا به ابد جامه مشکفام کنند
(ایرج میرزا در رثای کلنل پسیان)
«آقایان محترم، وقت همت و جوانمردی است... من ایرانی و ایران را نه فقط دوست داشته بلکه پرستش میکنم... مرا اگر بکشند قطرات خونم کلمه ایران را ترسیم خواهد کرد و اگر بسوزانند خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد» محمد تقی پسیان
مازیار وکیلی: کلنل محمد تقی پسیان یکی از چهرههای مهم
تاریخ معاصر ایران است. او در دوره حساسی ظهور کرد که ایران در آستانه مدرن شدن و مبارزه با استبداد یکپارچه شده بود اما خطر استبداد نظامی پیش رو بود. بسیاری از مورخان کلنل پسیان را ناسیونالیستی پرشور و انقلابی میدانند که علیه دیکتاتوری شورید و تلاش کرد خراسان را به صورتی مدرن و مستقل اداره کند. نباید فراموش کرد در دوران ظهور کلنل پسیان و اقدامات او در خراسان ناسیونالیسم اصلیترین ایدئولوژی حاکم در ایران بود.
از یک سو ناسیونالیسم انقلابی و روشنفکرانه پسیان وجود داشت که میکوشید ایران را با تکیه بر میهنپرستی و آرمانهای مشروطه اداره کند و در سوی دیگر ناسیونالیسم ارتجاعی و باستانگرایانه
رضاشاه پهلوی که میکوشید با تکیه بر یک حکومت پادشاهی دیکتاتوری ایران را یکپارچه نگه دارد.
استفانی کرونین در کتاب «کلنل پسیان و ناسیونالیسم انقلابی ایران» درباره تفاوت نگاه کلنل پسیان و رضاشاه مینویسد: «تمایلات روشنفکرانه پسیان و آشنایی کامل او با اندیشه و فرهنگ غرب تمایز آشکار با فکر محدود رضاخان داشت. در عین حال، وفاداری دیرپا و فعالانه پسیان به آرمانهای مشروطه در تقابل کامل با فرصتطلبی و ماجراجویی رضاخان بود.»
فارغ از اینکه کلنل پسیان را آنگونه که هواداران او معرفی میکنند وطنپرستی مشروطهخواه بدانیم که به دنبال برانداختن دیکتاتوری در ایران بود یا آنگونه که مخالفان مینویسند فرصتطلبی بود که برای کسب قدرت به اهداف خود لباس ملیگرایی پوشاند، نباید فراموش کنیم که قیام او از نخستین قیامهایی که با ماهیت ناسیونالیسی و سکولار بود که در ایران شکل گرفت.
برخی از مورخان چنان شأن و جایگاهی برای کلنل پسیان قائل هستند که اعتقاد دارند اگر او مسئله خراسان را حل میکرد، میتوانست بدیل و جایگزین رضاخان برای پادشاهی سراسر ایران باشد. قیام پسیان و ناسیونالیسم انقلابی او شکست خورد تا رضاخان و ناسیونالیسم ارتجاعی و باستانگرا بر ایران حاکم شود و سرنوشت ایران به جای پیوند خوردن با آرمانهای مشروطهخواهانه چهرهای مانند پسیان با دیکتاتوری نظامی رضاخان پیوند بخورد.
کلنل پسیان و رضا خان هر دو نظامی بودند، اما بسیارمتفاوت از هم. کلنل پسیان ژاندارم بود که بر خلاف قزاقها -که رضا خان از آنها بود- تحصیل کرده بودند و تجربه آموزش آکادمیک در کشورهای پیشرفته را داشتند. همچنین خود را پایبند آرمانهای مشروطیت میدانستند.
استقانی کرونین دربارهاین افسران مشروطه خواه چنین مینویسد: «این افسران که سرشار از روحیه مشروطهخواهی بودند و به گرایش ناسیونالیستی شدید شهرت داشتند، درست نقطه مقابل دیویزیون قزاق به شمار میآمدند که از دیرباز نماینده ارتجاعیترین گرایشها در جامعه ایران بودند. رضاخان برای تثبیت برتری خود هم در ارتش و هم در رژیمی که بر گرد ارتش شکل میگرفت، ناچار بود از استقلال، جاذبه و اعتبار ژاندارمری بکاهد و این امر تا حد زیادی در طول سال ۱۳۰۰ به انجام رسید. البته کودتای اسفند ۱۲۹۹ نمونهای از همکاری محدود این دو نیرو بود.»
همچنین محمد تقی خان پسیان پسیان بر خلاف رضاشاه اقداماتش معطوف به منافع طبقات پایین جامعه بود و در خراسان به گواهی اسناد تاریخی دوره کوتاه زمامداری کلنل پسیان دوران کاهش قیمتها و افزایش رفاه طبقات پایین اجتماع بود.
بیشتر بخوانید:
رضا شاه پهلوی؛ موسس ایران نوین و بنیانگذار ورود نظامیان به اقتصاد
دوران کودکی و جوانی کلنل پسیان
به گزارش رویداد۲۴ کلنل محمد تقی خان پسیان در سال ۱۲۷۰ هجری شمسی به دنیا آمد. پدرش یاور [سرگرد] محمد باقر عنایت السلطنه و مادرش عزت الحاجیه بود. جد وی رستم بیگ، بعد از عهدنامه ترکمنچای که طی تعدادی از شهرهای ایران از آن جدا شد برای ادامه زندگی به تبریز مهاجرت کرد.
رستم بیگ و فرزندش یاور محمد باقر خان روابط بسیار نزدیک و صمیمی با بزرگان تبریز از جمله امیرکبیر و امیرنظام گروسی داشتند. دو تن از اعضای این خاندان سلطان غلامرضا خان پسیان و یاور علیقلی خان پسیان در جنگ جهانی اول کشته شدند.
اکثر اعضای خاندان پسیان از صاحبمنصبان نظامی بودند و غلامرضا خان و علیقلی خان در جنگ با انگلیسیها بود که کشته شدند. محمد تقی خان پسیان تحصیلات ابتدایی را در مدرسه لقمانیه تبریز پشت سر گذاشت و علوم و زبانهای خارجی را در این مدرسه آموخت.
در آستانه انقلاب مشروطه به ایران آمد و برای تکمیل تحصیلات خود راهی مدرسه نظامی تهران شد. با ورود به تهران در منزل حمزه خان پسیان که از آجودانهای مظفرالدین شاه بود سکونت کرد. محمدتقی پنج سال در این مدرسه ادامه تحصیل داد و در سال آخر تحصیل، از سوی وزارت جنگ با درجه نایب دومی [ستوان دومی] فارغالتحصیل شد و به خدمت ژاندارمری درآمد. پس از دوسال به درجه سلطانی [سروانی] ارتقا پیدا کرد و از طرف مدرسه نظام و با معرفی ژنرال کسترزیش به ژنرال یالمارسون به مدت شش ماه و به عنوان صاحب منصب داوطلب و به مدت شش ماه در سال ۱۲۹۱ با سمت معلم و مترجم در مدرسه ژاندارمری یوسفآباد به کار خود ادامه داد. در همین ایام بود که از طرف افسران سوئدی به عنوان آجودان مترجمی ریاست گروهان سراب مامور و عازم همدان شد. اولین جرقههای شایستگی نظامی و فعالیت سیاسی محمد تقی خان پسیان در همدان بود که زده شد.
اقدامات کلنل محمدتقی خان پسیان و مهاجرت به آلمان
پسیان به خاطر اقداماتش در همدان و به خاطر ایستادگی در برابر اشرار مدال شجاعت هم کسب کرد. سپس برای ادامه و تکمیل آموزش به تهران بازگشت. پسیان در حالی که ارتقا درجه هم گرفته بود این بار در مقام یک فرمانده گردان عازم همدان شد. در این دوران با وجود اعلام بیطرفی ایران خاک ایران به محلی برای حضور نیروهای روسیه و انگلستان تبدیل شد. این موضوع برای پسیان که گرایشهای ناسیونالیسم و میهنپرستانه بسیار شدیدی داشت گران آمد و او را واداشت که در اولین اقدام سیاسی و نظامی خود کودتایی را علیه نیروهای قزاق ترتیب دهد. کودتایی که نتیجه آن تسلیم قزاقها بود.
پس از پیروزی پسیان سخنرانی بسیار پرشور و میهنپرستانهای ایراد کرد که طی آن برخی از نیروهای قزاق به پسیان پیوستند. قوای ژاندارم تحت فرمان پسیان به منظور تجهیز و تقویت خود موجودی بانک شاهی را مصادره و دو کنسول روسیه و انگلستان را از شهر بیرون راندند.
در کتاب استفانی کرونین از قول کوئن سفیر بریتانیا درباره پسیان آمده است: «این استعداد را دارد که اعتماد دیگران را جلب کند، شجاعدی بیحد، توانایی فکری تردیدناپذیر که [..] به او امکان میدهد بدل به قهرمان ملی شود.»
ظاهراً دولت انگلستان چنان خطر پسیان را برای خود جدی میدانست که دستور داد تمام نیروهایی که در غرب کشور برای سرکوب ملیگرایان در غرب ایران جمع شده بودند روی پسیان متمرکز شوند. در همین ایام که دولت مهاجرین تشکیل شده بود پسیان به آنان پیوست و در سال ۱۲۹۵ شمسی در نبرد معروف مصلی ارتش روسیه را هم شکست داد و خلع سلاح کرد. اما پس از مدتی ارتش روسیه توانست بر پسیان و قوای تحت نظارت او چیره شود و نیروهای کلنل را وادار به عقبنشینی از کرمانشاه کند. با این شکست پسیان از خدمت کنارهگیری کرد و به بهانه درمان به آلمان رفت. در آلمان بود که خلبانی و هوانوردی آموخت و توانست با ثبت ۳۳ پرواز بدل به اولین ایرانی شود که خلبان میشود.
سیدعلی آذری با توصیفی اغراق آمیز در فصلی از کتابش با عنوان «اولین هوانورد ایرانی در آسمان آلمان» مینویسد: «در آن دورانی که از آثار و اختراعات حیرتانگیز و شگفتآور اروپا فقط معدودی اتومبیل در کشور ما راه یافته بود و در آن موقع که از تعمیرات جزئی آن هم عاجز بودیم، کلنل محمدتقی خان پسیان فرزند لایق ایران که نبوغ در سیمای آن پدیدار است، در صفوف لشکریان آلمان با طی ادوار صنوف مختلف، کار زمین را تا حد ممکن ساخت و با عظمت روحی به کار آسمان پرداخت. در تمام پروازهایش نگاهش را به سوی آسمان ایران معطوف ساخته و آرزو داشت مکانیسم هوانوردی را که خود طی کردهبود در کشور خود آموزش داده و هنر هواپیمابری را در آسمان کشور خویش نمایان سازد و جوانان وطن را در این کار آموزش و پرورش دهد.»
خود پسیان هم در نوشتهای درباره چگونگی هوانوردی خود مینویسد: «برای این که هیچ دخالتی در کارها نداشته باشم و ضمناً وقت خود را بیخود نگذرانده باشم، با اینکه ضعف اعصاب و چشم و کلیتا علت مزاج مانع از قبول در خدمت هوانوردی بود به تصور حصول مقصود داخل خدمت شدم (دهم شعبان ۱۳۳۶) لیکن پس از ختم شناسایی مکانیکی و ۳۳ مرتبه طیران، سخت مریض شده و نتوانستم تعقیب نمایم.»
پسیان بعد از مدتی و اخذ مدرک هوانوردی به ایران باز میگردد. پسیان در آلمان علاوه بر هوانوردی به فعالیتهای فکری و فرهنگی هم میپردازد و دو کتاب یکی کتاب بیوگرافی خودش تحت عنوان سرگذشت یک جوان وطندوست و کتابی درباره تجربیاتش در جنگ غرب کشور تحت عنوان جنگ مقدس، از بغداد تا ایران را به رشته تحریر درآورد.
پسیان که علاقه فراوانی هم به شعر داشت در آلمان دست به ترجمه چند شعر هم زد. شعرهایی که با روحیه و طبع رمانتیک و ناسیونالیست کلنل همخوانی داشت. او در آلمان اشعاری از آلفونس دلامارتین و رابیندرانات تاگور را ترجمه کرد و همزمان به فراگیری موسیقی غربی و به طور خاص پیانو پرداخت. برخی از اشعار ایرانی را به آلمانی ترجمه و نت نویسی کرد. در زمینه فعالیت سیاسی هم در آلمان با چهرههای رادیکالی مانند سید حسن تقیزاده که مجله کاوه را اداره میکرد ارتباط برقرار کرد و همکاری نمود. این ارتباط و همکاری بسیار در پیدا کردن یک مشی سیاسی رادیکال توسط پسیان تاثیرگذار بود.
بیشتر بخوانید:
میرزا کوچک خان جنگلی؛ شیعه شوریده و مساواتطلب
حضور در خراسان و قیام پسیان
در پی تغییر و تحولات جهانی خصوصاً انقلاب سوسیالیستی روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی و شکست آلمان در جنگ جهانی اول زمینه برای حضور مهاجران سیاسی در ایران فراهم شد. در همین ایام بود که پسیان مجدداً به ایران بازگشت و مجدداً به خدمت در ژاندارمری مشغول شد. بازگشت پسیان مصادف شد با ارتقا درجه وی به درجه کلنل [سرهنگ] و انتصابش به عنوان رئیس هنگ خراسان که اقدامی بیسابقه از سوی دولت مرکزی بود. چون خراسان (از سمت شمال) یکی از ولایتهای بزرگ ایران و به لحاظ ژئوپولوتیکی بسیار حساس بود. چرا که از یک سو با حکومت نوپای بلشویکی روسیه هم مرز بود و در شرق با افغانستان مرز مشترک داشت. خراسان را اقوام و ایلات قدرتمندی اداره میکردند که حکومت مرکزی هیچ تسلط محکمی بر روی آنها نداشت.
با توجه به سابقه رادیکال سیاسی کلنل به نظر نمیرسید او انتخاب حکومت مرکزی برای سامان دادن به اوضاع خراسان باشد. با همه این احوال خراسان هیچگاه ولایت رادیکالی نبود. در جنبش مشروطه نقش چندانی نداشت و با وجود تاسیس حزب دموکرات در سال ۱۲۹۸ ه.ش توسط محمد تقی بهار و حیدرخان عمو اغلی سوسیال دموکراتها نفوذ چندانی در آن نداشتند.
استفانی کرونین در کتاب خود درباره وضعیت سیاسی آن روزهای خراسان مینویسد: «اگرچه خراسان همچون آذربایجان مرزی طولانی با روسیه داشت و سیل مهاجرت کارگران ایرانی به ترکستان به راستی چشمگیر بود، نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک سوسیالدموکراتهای روس در اینجا بسیار ضعیف بود. اما در این میان جمعیتی از آذریها و قفقازیهای ساکن مشهد به گونهای استثنایی پذیرای گرایشهای سیاسی رادیکال بودند و همین عنصر شالوده حمایت محلی از قیام پسیان را فراهم کرد.»
تا پیش از ورود کلنل پسیان انتظام خراسان وضعیت خوبی نداشت و ژاندارمری آن ناحیه درگیر فساد بود. آنطور که در کتاب غلامحسین صالحزاده ذکر شده «رئیس ژاندارمری پیش از کلنل حوالههای حقوق زیردستان را شخصاً نقد میکرد و حقوق آنان را پرداخت نمیکرد.»
به گزارش رویداد۲۴ ورود کلنل به خراسان همزمان با زمامداری قدرتمندانه
احمد قوام السلطنه در خراسان بود که همه نهادهای این ولایت از جمله دادگستری را در ید قدرت خود داشت. روزنامههای روشنفکرانه آن دوران خراسان از جمله مخالفان صریح قوام بودند؛ که در اعتراض به قرارداد ۱۹۱۹ و دولت مرکزی (که قوام نماینده آن بود) مطلب مینوشتند. از طرف دیگر با ورود کلنل پسیان نظم و انتظام ولایت خراسان شرایط بهتری پیدا کرد.
کلنل دست به اصلاحات بنیادینی در خراسان زد. درآمدهای آستان قدس را اصلاح کرد و راه را بر منافع شخصی بست. تعلیم و تربیت و ساخت و ساز را رونق بخشید و به مرمت بناهای تاریخی پرداخت. مردم خراسان دوره کوتاه زمامداری کلنل را دوره شفافیت مالی و عدالت میدانستد. کلنل قوام را رقیب خود در اداره خراسان میدانست و با اینکه در ظاهر امر تابع اوامر حکومت مرکزی بود، اما با نزدیکی به کمیته ملی که تازه در خراسان تشکیل شده بود منتظر فرصتی بود که خودش کنترل اوضاع را در خراسان به دست بگیرد.
کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به کمک کلنل پسیان آمد. پسیان با دستور
سید ضیاء الدین طباطبایی احمد قوام را تحت الحفظ دستگیر و به تهران فرستاد و اینگونه میدان را از رقیب اصلی خود خالی کرد. کلنل به سید ضیا اعتماد کرد اما اعتماد او بیش از اندازه بود. کلنل نمیدانست که بسیاری از مشروطه خواهان توسط سید ضیا به حاشیه رانده شدهاند و زمانی که نسبت به این موضوع آگاه شد دولت سیدضیاء سقوط کرده بود و رقیب قدرتمند او یعنی احمد قوام بار دیگر به قدرت رسیده بود.
بیشتر بخوانید:
سیدجعفر پیشهوری؛ آرزوی ناکام جمهوری خلقها
کشمکشهای قوام و پسیان
تا پیش از سقوط دولت کودتای سیدضیاء و قدرت گرفتن قوام، کلنل پسیان مشکل چندانی با حکومت مرکزی نداشت و خودش مستقل و به شکل دلخواه در خراسان حکومت میکرد. اما با سقوط سیدضیاء و دولتش، خراسان دچار بحران شد. از منظر ناسیونالیستهای انقلابی و رادیکال مثل پسیان و هوادارانش سقوط دولت سیدضیاء نه به واسطه کودتای رضاخان که به واسطه ضد کودتای سرآمدان سنتی حکومت قاجار انجام شده بود.
استفانی کرونین درباره این موضوع در کتاب خود نوشته است: «در واقع همین ضد کودتا بود که پسیان حاضر به پذیرش آن نبود و او را برآن داشت که از پایگاه خود در مشهد به دفاع از برنامه اصلاحات همه جانبهای بپردازد که سیدضیاء زمانی کوتاه مهمترین نماینده آن شده بود.»، اما مهمترین انگیزه پسیان برای قیام خراسان انتخاب قوام السلطنه به نخست وزیری ایران بود. انتخابی که کلنل پسیان را بسیار پریشان و آشفته کرد.
هرچند احمد قوام در ابتدای امر قصد آزار و دستگیری کلنل پسیان را نداشت. در کتاب «کلنل در دامگه حادثه» نوشته مرتضی رسولیپور تلگرامی از قوام به صمصام السلطنه به چشم میخورد که نشان از تمایل احمد قوام برای همکاری با کلنل پسیان دارد: «اما اینکه میگویید کلنل از من خائف است تعجب دارم با اطمینان که دادهام چرا باید نگران باشد. جنابعالی به هر وسیله که موثر میدانید او را امیدوار و دلگرم نمائید و از طرف من قول و اطمینان بدهید که، چون او را مامور و معذور میدانستهام هیچوقت خیال انتقام نداشته و نخواهم داشت بلکه همه قسم محبت و مهربانی نسبت به کلنل خواهم کرد.» اما پسیان که بسیار ترسیده بود بر اقدامات خود و ایجاد حکومتی مستقل اصرار کرد.
استفانی کرونین در کتاب خود درباره اوضاع آن زمان کلنل چنین آورده است: «پسیان ظاهراً دو راه پیش پای خود میدید: یکی مقاومت در برابر تهران و دیگری ترک خراسان و رفتن به اروپا. البته این دعوی را هم بر زبان آورده بود که با دویست ژاندارم حکومت قوام در مشهد را ساقط کرده و حالا با چهار هزار نفری که زیر فرمان دارد میتواند ظرف سه ماه تهران را بگیرد.»
عدم اطمینان کلنل پسیان به حکومت مرکزی و ترس فراوانش از احمد قوام سبب شد که شروطی را برای حکومت مرکزی تعیین کند. ترفیع درجه افسران ژاندارمری، تحت تعقیب قرار نگرفتن ژاندارمهای خراسان به خاطر اقداماتشان، ادامه رسیدگی به حسابهای مالیاتی با حضور والی جدید، تصویب بودجه ژاندارمری خراسان، رفتار والی جدید خراسان و مقامات ژاندارمری طبق قوانین فعلی و زیرنظر کلنل، اجازه عظیمت کلنل به اروپا و دریافت مواجب یکسال و هزینه سفر و تامین امنیت کلنل تا مرز کشور.
شاه پنج شرط اول را قبول کرد، اما دو شرط آخر را به دلیل مغایرت با مصالح ملی نپذیرفت. حامیان کلنل در مشهد، معاون او ماژور اسماعیل خان بهادر و دوبوآ رئیس مالیه خراسان بودند. وقتی که قوام و دولت مرکزی رئیس مالیه خراسان را عوض کردند کلنل مرزهای خراسان را بست و اجازه ورود به رئیس مالیه جدید را نداد. این اقدام یک اقدام مشخص علیه حکومت مرکزی و اعلام تلاش کلنل پسیان برای استقلال خراسان بود. احمد قوام در این مقطع بود که متوجه شد گفتگو با کلنل پسیان فایدهای ندارد و با سران ایلات و قبایل وارد مذاکره شد و آنان را بر علیه کلنل پسیان تحریک کرد.
قوام حتی تا اواخر مرداد سال ۱۳۰۰ با کلنل پسیان مدارا کرد و به او پیشنهاد چهار مادهای ارائه کرد: یک) کلنل حقوق دو ساله خود را برداشته به اروپا مسافرت کند. دو) محاسبات را ظرف ۱۵ روز بسته و امور ایالت را به تولیت آستانه واگذار نماید. سه) به کلیه افسران ژاندارم و اهالی محل دولت تأمین دهد. چهار) از طرف دولت به قوای ایلیات توصیه خواهد شد که با کلنل مدارا کرده او را به سرحد برسانند.
کلنل اعتماد خود را به طور کامل به حکومت مرکزی از دست داده بود و پیشنهادها را رد کرد و قوام طی تلگرافهایی برای حاکمان و خوانین منطقه کلنل را یاغی و متمرد خواند و دستور شورش علیه او را صادر کرد. بدین ترتیب سردار معزز والی بجنورد، شجاعالملک رئیس ایل هزاره، شوکتالسلطنه و سید حیدر رؤسای طوایف سریری و سالارخان بلوچ جهت جنگ با کلنل محمدتقی خان پسیان بسیج شدند.
اولین حمله علیه نیروهای ژاندارمری در ۲۰ مرداد ۱۳۰۰ روی داد که شوکت المولک به تعدادی ژاندارم حمله و آنها را خلع سلاح کرد. نکته جالب توجه سکوت رضاخان در کشمکش میان احمد قوام و کلنل پسیان بود. استفانی کرونین علت این سکوت را در کتاب خود چنین میداند: «به راستی جای شگفتی است که رضاخان هر چند در آن ایام بر تهران مسلط بود، در کشاکش میان پسیان و حکومت نه تنها خودی نشان نداد، بلکه اصولاً از دیدهها پنهان ماند. کانون این مبارزه خصومت شخصی میان قوام و کلنل بود، هرچند واکنش حکومت، بی هیچ تردید، با نابودی رضاخان تایید میشد که نابودی پسیان و هرچه پسیان نمایندهاش بود پیش شرطی اساسی در افزایش و تحکیم قدرت او به شمار میرفت. یکی از دلایل انتصاب قوام به ریاست وزرا شاید همین بود که رضا خان میدانست قوام بیش از هر کس دیگر در مخالفت با پسیان تا پایان کار او ثابت قدم باقی خواهد ماند.»
بیشتر بخوانید:
شیخ خزعل؛ مردی با میراث مبهم: خیانت یا استقلال؟
به گزارش رویداد۲۴ در شهریور قدرت همچنان در دستان کمیته ملی به ریاست کلنل پسیان بود. پسیان در این مقطع تصمیم گرفت خودش را به شوروی نزدیک کند و حتی هیاتی را برای خرید مسلسل به تاشکند و عشق آباد فرستاد، اما در این کار موفق نشد. همزمان حکومت از طریق پریداکس سرکنسول انگلستان در مشهد تصمیم گرفت مذاکرات جدیدی را با پسیان آغاز کند، اما ترس پسیان از ائتلاف انگلستان و حکومت این مذاکرات و مذاکرات بعدی را بینتیجه گذاشت.
قوام سرانجام تصمیم گرفت ضربه کاری و نهایی را به کلنل پسیان وارد کند. در اوایل مهرماه کردهای شمال خراسان یعنی بجنورد، قوچان و شیروان به دستور احمد قوام و با رهبری سردار معزز بجنوری علیه کلنل پسیان دست به شورش زدند. به این شورش سایر رئسای قبایل مرزنشین مثل فرجالله خان هم کمک میکردند. شورشیان خیلی زود قوچان را تصرف کردند. پسیان از این شورش کاملاً غافلگیر شد. از طرفی تعداد شورشیان و نیروها و سلاحهای آنها با ژاندارمهای تحت فرمان کلنل پسیان قابل قیاس نبود. پسیان در جریان این شورش کشته شد و قیام او ناکام ماند.
فرستادگان کلنل برای آوردن مهمات نیز به او خیانت کرده و بازنگشتند. کلنل خود به تنهایی تا آخرین فشنگ جنگید و به دست کُردها کشته شد و سر از تن کلنل جدا کردند و مدتی بعد دوستانش او را در مشهد به خاک سپردند. عارف قزوینی از جمله کسانی بود که در مراسم دفن کلنل شرکت کرد و با دیدن سر بریده او چنین سرود:
این سر که نشان سرپرستی است/ امروز رها ز قید هستی است
با دیده عبرتش ببینید/ کاین عاقبت وطن پرستی است
ناسیونالیسم انقلابی پسیان شکست خورد و راه برای ظهور ناسیونالیسم ارتجاعی رضاخان هموار شد. حذف پسیان به رضاخان این قدرت را داد تا سایر چهرههای تاثیرگذار محلی مانند
شیخ خزعل را هم سرکوب کند و راه را برای تاسیس حکومت پهلوی هموار کند.
منابع:
کلنل پسیان و ناسیونالیسم انقلابی ایران/ استفانی کرونین/ترجمه عبدالله کوثری/ نشر ماهی
کلنل در دامگه حادثه/ مرتضی رسولیپور/ فصلنامه تاریخ معاصر ایران/ سال سوم/ شماره یازدهم
جنبش کلنل محمدتقی خان پسیان به گزارش کنسولگری انگلیس در مشهد/ غلامحسین صالح/ نشر تاریخ ایران
کلنل محمد تقی خان پسیان/ علی آذری/ موسسه مطبوعاتی صفی علیشاه
دولت و جامعه در ایران/ محمد علی همایون کاتوزیان/ ترجمه حسین افشار/ نشر مرکز