سردار اسعد بختیاری؛ در خدمت و خیانت مشروطه
رویداد۲۴ نوید عابدین پور: علی قلیخان سردار اسعد معروف به سردار اسعد بختیاری از مهمترین رجال انقلاب مشروطه و از فاتحان شهر تهران است. او چند سالی را در پاریس و دیگر شهرهای اروپایی زندگی کرد و بعد از بازگشت به ایران به مجامع آزادیخواهی پیوست؛ مجمعی که هسته اصلی انقلاب مشروطه بود.
سردار اسعد بعد از به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه قاجار با سپاهی از ایل بختیاری راهی تهران شد و به همراه دیگر مشروطه خواهان تهران را فتح کرد.
او در دولت احمد شاه قاجار به سمت وزارت جنگ و سپس به وزرات داخله منصوب شد. در سالهای آخر عمر پس از یکی دوره بیماری نابینا شد و از سیاست کناره گیری کرد و در سال ۱۲۹۶ از دنیا رفت.
زندگینامه سردار اسعد بختیاری
علیقلی خان پسر چهارم حسینقلی خان ایلخانی (از رجال قاجار و خوانین ایل بختیاری) بود که در سال ۱۲۳۶ در گرمسیر بختیاری به دنیا آمد. حسین قلیخان پدر او از قدرتمندین خانهای ایل بختیاری بود و سی سال قدرت را در این ایل در اخیتار داشت. همین موقیعت ویژه خانوادگی به علیقلی خان کمک کرد که از سنین کودکی به آموزش دیدن روی آورد. ابتدا زبان عربی را آموخت و سپس زبان فرانسه و زبان عربی را آموخت.
سردار اسعد در سن نوزده سالگی با دختر یکی از بزرگان ایل بختیاری ازدواج کرد که حاصل اینازدواج، پسری به نام او جعفرقلی خان از سیاستمداران عهد احمد شاه و عصر پهلوی بود.
اقامت سردار اسعد در تهران
به گزارش رویداد۲۴ علی قلی حان در سال ۱۲۵۹ به همراه پدر و برادر بزرگش اسفدیار خان به تهران احضار میشوند و به دیدار ناصر الدین شاه میروند. در این ملاقات تصمیماتی اتخاذ شد که این دو برادر به همراه صد سوار بخیتاری عضو کشیکخانه سلطنتی بشند. اقامت آنها در تهران طولانی شد و بنا به درخواست ظلالسلطان حاکم اصفهان، شاه موافقت کرد که این دو برادر به این شهر بروند.
ظلالسلطان از قدرت ایل بختیاری وحشت داشت به همین منظور وقتی به تهران احضار شده بود. توانست فرمان قتل حسینعلی خان را را بگیرد و به اصفهان برود. به همین منظور در خرداد سال ۱۲۶۱ ظل السطلان حسین قلی خان و دو فرزندش را به یک رژه نظامی در چهل ستون دعوت میکند و طی همین مراسم در فنجان قهوه حسین قلیخان سم میریزد و حسین قلیخان از دنیا میرود و حسین علیخان و اسفندیار خان پسران او نیز راهی زندان میشود.
این دو برادر یک سال را در زندان سپری میکنند و خانواده آنها نیز در انزوا به سر برد اما پس از به قدرت رسیدن اتابک، سردار اسعد بار دیگر فرمانده سواران بختیاری در تهران شد. ولی به نظر میرسد، چون شاه از طغیان سران ایلخانی وحشت داشت علی قلیخان را در تهران به گروگان گرفته بود. ولی علی قلی خان نیز از این فرصت به دست آمده استفاده میکند و با بزرگان و چهرهای سرشناس و برخی ماموران سیاسی آشنا میشود و در سال ۱۲۷۲ از طرف شاه قاجار به درجه امیرتومانی که معادل سرلشگری امروز نائل میشود.
پس از ترور ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی، سردار اسعد مامور نظم در تهران میشود. در زمان مظفرالدین شاه با حفظ همان درجه امیرتومانی فرمانده سپاه بختیاریها میشود. در سال ۱۲۷۵ از طرف شاه مقری هزار تومانی برای او تعیین میشود و از طرف شاه به ایلخانی بختیاری میرسد. اما از آنجا که او بر سر این مقام با برادر بزرگش نجف قلیخان رقابت شدید داشت، مشکلاتی پیش آمد. چون نجف قلیخان از طرف بزرگان بختیاری به این مقام نائل شده بود، سردار اسعد ترجیح داد از ایلخانی کنارهگیری کند.
پس از روی کارآمدن مظفرالدین شاه، اتابک توانست امتیاز راهسازی بین اصفهان تا اهواز را برعهده بگیرد و طی قرارداد لینچ امتیاز این راهسازی به مدت ۶۰ سال به اسفندیار خان، محمدحسن خان سپهسالار و علیقلی خان واگذار شد. سردار اسعد بعد از عزل اتابک و قرارداد لینچ، ترجیح داد دیگر به گارد سلطنتی باز نگردد.
حمایت سردار اسعد بختیاری از مشروطه خواهان
زمینههای تغییر در اندیشههای سردار اسعد بختیاری هنگام برخورد با فرهنگ غرب و جهان مدرن شکل گرفت. او در سال ۱۲۷۹ از ایران مهاجرت کرد. ابتدا به هندوستان رفت و پس از ترک آنجا راهی مصر شد. پس از چند هفته اقامت در مصر عازم مکه و سپس رهسپار پاریس شد و دو سال در اروپا ماند و زمینههای تغیر اندیشههای سیاسی و اجتماعی او در همین برهه شکل گرفت. او مدتی بعد به ایران بازگشت اما پس از افتتاح مجلس اول شورای ملی در ۱۴ مهر ماه ۱۲۸۵ برای معالجهً چشم خود راهی اروپا شد.
در زمان حمله و به توپ بستن مجلس او همچنان در پاریس بود، اما بعد از آگاهی از این خبر رهسپار لندن شد و به سبب روابطی که با لندن داشت محرمانه با دوست قدمی خود وزیر مختار سابق انگلیس در تهران «سر هاردینگ» دیدار کرد و بعد از آگاهی از تصمیم انگلیس راهی ایران شد و به جرگه مشروطهچیان پیوست.
ملک زاده درباره حضور او در پاریس و تصمیم برای رفتن به ایران مینویسد: «ایرانیان مهاجر مقیم اروپا، سردار اسعد را تشویق به رفتن ایران و قیام علیه محمدعلی شاه کردند. چند نفر از آنها، منجمله شکراللهخان معتمد خاقان که بعدهاً لقب قوامالدوله یافت، به اتفاق سردار اسعد به ایران مراجعت کرد و به اصفهان رفت و در سفر جنگی از اصفهان به تهران، با او همراه بود.»
مخبرالسلطنه در این باره نیز مینویسد «از او خواستهاست تا به ایران رفته، رهبری نهضت را به عهده بگیرد. اما او گله میکند، که تنها است!» مخبرالسلطنه میگوید «کار را یک نفر میکند. این تشویقهای ایرانیان، باعث حرکت سردار اسعد میشود.»
تشویقها و تغییراتی در اندیشه سیاسی سردار اسعد، سبب میشود راهی ایران شود و در صف مشروطه خواهان به جنگ استبداد برود که به فتح تهران و پایان دادن به حکومت محمدعلی شاه منجر میشود، تصمیمی که در نهایت به یکی از نقاط عطف در انقلاب مشروطه و تاریخ معاصر ایران تبدیل میشود.
فتح تهران به دست سردار اسعد بختیاری
به گزارش رویداد۲۴ سردار اسعد در اردیبشت سال ۱۲۸۸ وارد ایران میشود. ابتدا وارد منطقه بختیاری شد و متعاقب آن با خوانین قشقایی و شیخ خزعل (به نمایندگی از اعراب خوزستان) سوگندنامهای را امضاء کرد.
او برای پیشبرد اهداف خود برای فتح تهران نیار داشت که با سران قبایل به توافق رسیده باشد بنابراین سردار اسعد به اتحاد خانوادگی در ایل بختیاری دست زد و برادران خود را برای حمله به تهران متحد ساخت. او به همراه خوانین بختیاری با هفتصد سوار راهی تهران شد.
قبل از حرکت، طی نامهای به شیخ السفرا وزیر مختار اتریش، هدف از حرکت خود را تشریح کرد و از دولتهای قدرتمند خواست از مداخله نظامی در ایران خودداری کنند. پس از حرکت سردار اسعد، جعفرقلیخان سردار بهادر و غلامحسین خان سالار محتشم نیز با سپاهی مختصر برای پیوستن به سردار اسعد راهی تهران شدند.
از سوی دیگر سلطان محمد خان سردار اشجع با سردار ظفر به رسم ایلی همپیمان شدند. شاه با گرو گذاشتن جواهرات سلطنتی، مبلغ پنجاه هزار تومان از بانک استقراضی روس وام گرفت و قسمتی از حقوق معوقه سربازان را پرداخت.
قوای نظامی دو طرف آماده جنگ شدند، ولی سعدالدوله در تلاش برای مذاکره و حل و فصل مسالمتآمیز موضوع بود لذا از سردار اسعد و سپهدار تنکابنی خواست نمایندگانی برای مذاکره نزد او بفرستند ولی مسیر حوادث بهگونهای بود که تدابیر سعدالدوله به نتیجه نرسید و یاراناو از کار کنارهگیری کردند.
پس از درگیریهای پراکنده، شهر به تصرف مجاهدین درآمد و در روز جمعه ۲۵ تیر ۱۲۸۸ داستان جنگ پایان یافت و در ساعت ۸:۳۰ صبح، شاه با پانصد تن از سربازان، بستگان، سران و مرتجعین، به سفارت روس در زرگنده پناهنده شد.
پس از پنج روز درگیری بالاخره قوای مشروطه توانستند کنترل کامل تهران را به دست بگیرند. در این میان سران این قوا در عمارت بهارستان ساکن شدند و زمام امور تهران را بهدست گرفتند. پس از متحصن شدن محمدعلی شاه در سفارت روسیه؛ نمایندگان روسیه و انگلستان در عمارت بهارستان با دو زعیم مشروطه، دیدار کردند.
در نهایت بعد از گفتگوهای سیاسی، محمدعلی شاه از سلطنت خلع شد و شاه جدید (احمد شاه) به تخت نشست و عضدالملک نایبالسلطنه گردید. تمام این تغییرات، تحت لوای هیأتی به نام «مجلس عالی» که اعضای آن قریب به ۳۰ نفر بوده و از معتمدین سردار اسعد و سپهدار اعظم شناخته میشدند، صورت گرفت.
مناصب سیاسی سردار اسعد
در تاریخ ۲۵ تیر ۱۲۸۸ ساعت چهار بعدازظهر در بهارستان مجلس مهمی بهنام «مجلس فوقالعاده عالی»، با حضور رؤسای دوره اول مجلس شورای ملی و سرداران قشون ملی و عدهای از تُجار، وزراء و شاهزادگان، تشکیل شد. در همین مجلس، به اتفاق آراء سردار اسعد به سمت وزیر داخله منصوب شد.
در کابینهای که در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۲۸۹ تشکیل شد، علیقلی خان سردار اسعد، به مقام وزارت جنگ منصوب شد؛ که با استعفای سپهدار تنکابنی، مستوفی الممالک رئیسالوزراء شد و سرانجام دوره اول زمامداری سپهدار تنکابنی که از فتح تهران در ۲۵ تیرماه ۱۲۸۸ آغاز شده بود، پس از گذشت یک سال، به پایان رسید.
در ایامی که سردار در پاریس اقامت داشت، تلگرافهای متعددی از طرف مجلس شورای ملی و ناصرالملک نایبالسلطنه به او رسید. سردار اسعد قریب یک سال در اروپا بود، مجلس مکرراً او را برای بازگشت به ایران دعوت کرده بود، ولی او تا تیر ماه ۱۲۹۱ در اروپا ماند.
در این هنگام ناصرالملک تصمیم مسافرت خود به اروپا را به اطلاع سردار اسعد رساند و او را برای نظارت در امر حکومت به طهران دعوت کرد. سپس وی به طهران بازگشت و ناصرالملک راه اروپا را در پیش گرفت.
سردار اسعد، نیابت سلطنت را چندی زیر نظر داشت و خانهاش محل مراجعات مردم بود و تلاش کرد افراد مسلح بختیاری را به نظم وادار کند و صمصام السلطنه را در کارهای کشورداری راهنمایی کند.
بسیاری بر این باورند که تزلزل قاجاریه در بلوای مشروطیت و لشکرکشی سردار اسعد بختیاری به تهران در سودای سلطنت بوده و بسیاری از مخالفتها با او از به خاطر جلوگیری از سلطنت او بوده است. اگر او با چنین غرضی راهی تهران شده باشد یا نه با مرگ عضدالدوله، نایب السلطنه، نیابت سلطنت به او پیشنهاد شد ولی سردار اسعد با این استدلال که رسیدن او به این مقام، دیگر خوانین بختیاری را در این سودا خواهد انداخت، از پذیرش آن سرباز زد و به بهانه مداوای چشم به اروپا سفر کرد.
ماجرای پارک اتابک و درگیری سران مشروطه با سردار اسعد
به گزارش رویداد۲۴ در روز یکشنبه ۲۵ تیر ۱۲۸۹ سید عبدالله بهبهانی از روحانیون مشروطه خواه در منزل خود به دست سه نفر کشته شد اما هیچ گروهی مسئولیت این سوء قصد را به عهده نگرفت، ولی از طرف اعتدالیون این سوء قصد به دموکراتها و گروه حیدرخان عمو اوغلی و علی محمد تربیت نسبت داده شد.
احمد کسروی تاریخدان، قاتل او را از دسته حیدرخان عمو اوغلی میداند که «به دستور حسن تقیزاده» این کار را کرد. در پی آن در راستای برقراری امنیت، مقابله با بی نظمی و هرج و مرج، طرح «خلع سلاح» از سوی مشروطه خواهان مطرح شد.
در همین هنگام بود که ستار خان و باقر خان به همراه سوارانشان از تحویل سلاحهای خود به مشروطه خواهان سر باز زدند. سردار اسعد به ستارخان پیام داد: «به سوگندی که در مجلس برای خلع سلاح یاد کردهاید، وفادار باشید و از عواقب وخیم عدم خلع سلاح بپرهیزید.»
ساعتی بعد از این امتناع ستار خان و باقر خان از خلع سلاح، هزار سوار بختیاری به فرماندهی جعفرقلی خان پسر سردار اسعد سردار محتشم و یپرم خان ارمنی در پارک اتابک با نیروهای ستارخان و باقرخان درگیر میشوند و در نهایت به دستور یپرم خان پارک آتش زده میشود و نیروهای بختیاری وارد پارک میشوند و کنترل پارک را برعهده میگیرند. در این واقعه پای ستارخان تیر میخورد که شدت جراحت وارده باعث میشود تا پای او قطع شود.
فتح تهران یکی از مهمترین رویدادهای مشروطه و شاید از یکی از تاثیرگذارترین رخدادهای سیاسی تایخ معاصر ایران است. درگیری نیروهای مبارزان مشروطه و تلاش برای در دست گرفتن قدرت و تضعیف طرف مقابل در نهایت خلاء قدرتی را در ایران به وجود آورد که در نهایت با به همریختگی اوضاع سیاسی در زمان جنگجهانی اول منجر به این شد که رضا خان با یک کودتای نطامی قدرت را در دست بگیرد و بار دیگر تمامی آروزهای مشروطه خواهان برای برپایی حکومت قانون به یغما رفت.
در این میان به نظر میرسد که نقش سردار اسعد بختیاری بسیاری تعیین کننده بوده است. او که فرمانده اصلی فتح تهران بوده، بعد ازفتح و با بروز اختلاف بین جریان اعتدالیون مشروطهخواه که حامی اصلاحات بلند مدت برای برپایی احکام اسلامی بودند و از طرف دیگر دموکراتها به رهبری حیدر خان عمواوغلی خان و سید حسن تقی زاده که به حرکات رادیکالی انتقاد داشتند.
سردار سعد جانب دموکراتها را میگیرد و به اعتقاد منتقدان او در مسیر دلخواه انگلیس گام برمیدارد و با توجه به این که سردار اسعد در کابینه مشروطه حضور پیدا میکند، انتقادهای دیگر به او آغاز میشود. منتقدان گفتند او تلاش دارد خود به تنهایی قدرت را در دست بگیرد.
تشدید اختلاف بین جناحهای سیاسی، زمینه ساز کدورت و اختلاف بین دو سردار فاتح تهران یعنی «سپهدار» و «سردار اسعد» نیز شد. با سقوط کابینه سپهدار، کابینه مستوفی الممالک با پیشنهاد عضد الملک و دخالت سردار اسعد که اختلافش با سپهدار عمیقتر شده بود، روی کار آمد.
در این کابینه او از مناصب دولتی کناره گرفت و نماینده مجلس شد. در مجلس هم درگیری بین اعتدالیون و دموکراتها بالا گرفته بود و سرار اسعد هم به دموکراتها نزدیک شد. به زودی بحران دیگری که زمینه را برای نقشآفرینی سردار اسعد فراهم کرد که برخاسته از اختلافات قدیمی بود و در قالب اولتیماتوم روسیه مبنی بر برکناری مستشار آمریکایی بروز کرد.
سردار اسعد که در زمان اولتیماتوم روسها در سفر اروپا به سر میبرد، به ایران بازگشت و کفه موافقان اولتیماتوم، یعنی نایب السلطنه، رئیس الوزرا و نظمیه را سنگینتر کرد.
او در این راه از تقیزاده که خود خارج از ایران بود برای آرام کردن دموکراتها کمک گرفت و با تشکیل کمیسیون پنج نفره اولتیماتوم که خودش برجستهترین چهره آن بود، اقدام به پذیرش اولتیماتوم و انحلال مجلس کرد. با انحلال مجلس عمر فعالیت سیاسی سردار اسعد پایان یافت و او دیگر هیچ منصبی را نپذیرفت.
تاثیر سردار اسعد بختیاری بر جنبش مشروطه
سردار اسعد بختیاری به دلیل پیشینه نطامی خود در فعالیتهای سیاسی خود هم قدرتمندانه رفتار میکرد، ولی به نظر میرسد او اهل مذاکره بود و جدا از جنگاوری که از ریشهی خانوادگی او برخاسته بود در عمل سیاسی هم نیز بسیار قدرتمند عمل میکرد.
سردار اسعد بعد از بازگشت به ایران و در همراه کردن ایل بختیاری با خود موفق عمل کرد. او همچنین سایر ایلها و خانها را نیز با خود متحد کرد که برای فتح تهران خیالی راحت داشته باشد. پس از فتح تهران هم نیز سعی کرد بین دو نیروی عمده این جریان یعنی اعتدالیون و دموکراتها رابطه دوستی برقرار کند ولی بعد از ماجرای پارک اتابک و ادامه درگیریها بین این دو جریان ترجیح داد کنار دموکراتها بایستاد که همین سبب شد برخیها او را به خیانت به ستارخان و باقر خان معرفی معرفی کنند.
یکی از نقدها به سردار اسعد آن است که او در جریان فتح تهران بیش از اندازه به ایل بختیاری تکیه کرده بود. اگرچه خود درک درستی از مشروطه و اوضاع ایران داشت، ولی ارتشی که او از ایل بختیاری تشکیل داده بود درک درستی از مشروطه نداشتند و در بسیاری از موارد تنها مطیع خان خود بودند و تصمیمی غیر از خان نمیگرفتند. برای همین بود که پس از فتخ تهران و تا فاصله دولتهای مشروطه تا روی کار آمدن رضا شاه نقش سران بختیاری در سرکوب شورشها و مخالفین مشروطه یا شورشهای دیگر بسیاری مشهود است. آنها عملا قدرت را در ایران در دست گرفته بودند و عموما در هر کابینهای حضور پررنگی داشتند و از درآمد خوبی برخوردار بودند.
بی گمان سردار اسعد بختیاری یکی از مهمترین و شاید تاثیرگذارترین چهرهی سیاسی تاریخ مشروطه است. اگر او در راه فتح تهران تردید میکرد و حصر چند ماهه تبریز مدتی دیگر ادامه داشت معلوم نبود چه بر سر مشروطه میآمد.
سردار اسعد مانند هر چهره سیاسی و تاریخی وجوه رفتاری مختلفی دارد. بسیاری هنوز او را همدست انگلیس، خیانت کار به مجاهدان مشروطه تبریز میدانند. اما هر آنچه که هست نمیتوان نقش او را در انقلاب مشروطیت نادیده گرفت.
منابع:
پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران
سایت پژوهه
روزنامه سازندگی
سایت تاریخ ایرانی
ویکی پدیای فارسی
کتاب ایران بین دو انقلاب یرواند آبراهامیان
کتاب انقلاب مشروطه ایران ژانت آفاری
دیگر چه دلیلی برای حمله و تجهیز نیروهای ستار و باقر خان وجود داشته ؟؟؟؟؟؟چیزی که واضح است ستار خان و باقر خان دنبال سهم خواهی بودند و میخواستند ازین نمد کلاهی برای خودشان درست کنند. و به گونه ای خیانت کرده اند.
سردار اسعد آنچنان بلند نظر بوده که خیلی از مناصبی رو که بهش میدادند قبول نکرد. حتی میتوانست شاه بشود اما باز هم مشروطه را مقدم دانست.وی حتی مقرری ماهانه ۵۰۰ تومانی خود را نیز برای گسترش معارف و تاسیس مدرسه بخشید .
گویی وارونه جلوه دادن تاریخ برای برخی افتخار است.
پس شیخ فضل الله را به عنوان سردار مشروطیت معرفی کنید
خانواده بزرگ سردار اسعد و به ویژه پدر(حسین قلی خان ایلخانی)، دختر(بی بی مریم)، پسران(اسفندیار خان سردار اسعد اول، علی قلی خان سردار اسعد دوم، سردار ظفر، صمصام السلطنه، عموزادگان و دیگر نزدیکان) و خواهر زادگانی مانند شهید شیرعلی مردان خان بختیاری نقش ویژه ای در موفقیت های مردم ایران داشته اند که سبب توسعه فرهنگی-سیاسی کشور و استقرار نظام مردم سالارانه شد. این کار بدون نقش آفرینی بختیاری ها امکان پذیر نبود. سردار اسعد پیشگام مدرسه سازی و حتی ساخت نمازخانه مدارس در چهارمحال و بختیاری است. عقیده او در باره تشیع علوی و استفاده از نمادهای شیعه گری در فتح اصفهان و تهران و پرهیز از مقام طلبی او نشانه ای ازوارستگی سیاسی اوست. حاج علی قلی خان سردار اسعد دوم، چهره ای محبوب، وطن دوست، مومن، بیگانه ستیز، دانش پژوه و خواهان پیشرفت ایران است. او مترجم، مولف و رهبری خدمتگزار و روشنگر بود و چگونه است که و حق بزرگ او را در انقلاب مشروطه با این شبهه افکنی ها نادیده می گیرید؟
سریال سرزمین کهن با توهین به این شخصیّت ملی به وحدت و انسجام ملی و آرامش و امنیت کشور زیان رساند. چپونه است که شما درس نگرفتید؟
شما خودتان برای چه گروه و یا تریبونی فعالیت می کنید؟
آیا به امنیت و آرامش ملی می اندیشید؟
آیا به سخنان ارزنده رهبرمعظم انقلاب در باره این خانواده و نقش استبداد ستیزشان توج کرده اید؟
تاریخ را تحریف می کنید یا تخلیل؟
به نویسنده و مسوولان سایت تذکر و هشدار می دهیم که مواظب نفوذی ها باشید که به امنیت و آرامش ملی در این دوران سخت، ضربه نطنند و جایگاه حرفه ای این رسانه را خدشه دار نکنند.
مواظب باشید که در قالب مقاله به ظاهر تحقیقی، توهین به افراد و چهره های محبوب را در دستور کار خود قرار ندهید.
اگر مشی مدیران آژانس این است، به صراحت بفرمایید و اجازه مناظره علمی بدهید تا از شخصیّت وطن دوست و خدمتگزار سردار اسعد دفاع کنیم و شما یک طرفه به قاضی نروید!!!
سردار اسعد بختیاری نه خائن ؛ بلکه یک قهرمان واقعی و بی بدیل تاریخ ایران است. انجمن فرهنگ بانان بختیاری این اقدام موهن را شدیدا محکوم میکند و خواستار پاسخ و عذرخواهی رسمی سایت خبری رویداد 24 می باشد.
محمدمهدی ارجمندی (عضو انجمن فرهنگ بانان بختیاری)
بیست و چهارم بهمن نود و هشت
اگر ایران نداشتی بختیاری چه کس می کرد در تو مرز داری
اگر ایران نداشت 4 لنگ و 7 لنگ چه کس با دست خالی می کند جنگ
اگر ایران نداشت این شیرها را به کتف انداختند 5 تیرها را
چه کس می کرد در تو مرز داری اگر در خود نداشتی بختیاری
اگر سردارهای بختیاری نمی بردند لشکر ز آسماری
کجا مشروطیت برپا شدستی کجا بیرون می رفت بت پرستی
ابولقاسم کجا رفت دادهایش که لرزد پهلوی از رادهایش
کجا مهراب خان بختیاروند
که هست نامش بلند همچون دماوند
کجا بیرق کش آن ایل 4 لنگ علیمردان زند شمشیر بر سنگ
کجا در دشت شیر با دست خالی بیاوردند 1000 برنو به لالی
اگر بختیاری نبود هوشیار ز ایران در آورد دشمن دمار
نخورد بختیاری ز میدان شکست که یزدان پرستند نه خسرو پرست
نبردند فرمان یونان و طور همه دشمنان را سپردند به گور
کجا آن بزرگان مجلس نشین کجا آن کج کلاهان سنگر نشین
نشستن به کوهای ایران زمین که دشمن به میهن نگیرد کمین
اگر یونان به هکتورها بنازد بدان سردار اسعد بختیاریست
اگر یونان و بابل قلعه دارند بنای پارس و ماش از بختیاریست
اگر آتن به یونان حکم فرماست
بدان بام وطن ازبختیاریست
هیچ فردی این همه گنده نمیشه مگر بوسیله نوکران انگلیس، ببینید هر گاه دیدید یک فرد فرو مایه ای مثل اسعد که نه بختیاری بود و نه فرد با عرضه ای، دارن براش اسم در میکنن و میخوان براش یه شخصیت مثبت درست کنند بدانید اینها خودشان یک مشت جاهل و برخی از اونها هم در خدمت دولت های بیگانه هستند
در زمان مسئولیتهای اسعد، چه قبل از مشروطیت و چه بعد از آن ظلم بسیاری در ایران بر سر مردم، علما و مجاهدین بختیاری مثل ابراهیم خان ضرغام السلطنه و مجاهدین ترک مثل ستار خان مبارز صورت گرفت
خب این اسعد یا موافق این ظلم ها بوده یا مخالف
اگر مخالف بوده چرا در عین داشتن مسئولیت هیچ کار مثبتی نکرده و هیچ دفاعی از مظلوم نکرده
اما بهتر بگیم این فرد دستش به این جنایتها آغشته است چرا که مسئولیت داشته آنهم مسئولیت مستقیم و این همه ظلم صورت گرفته
نتیجه ؛ جای خائنی مثل قلی اسعد را با مجاهدانی مثل ابراهیم خان ضرغام السلطنه بختیاری و ستارخان عوض نکنید
سرزمین شما بارها توسط روسها و عثمانی تصرف شد ولی بختیاری هرگز پس چیزهایی که لایق خودته به سردار اسعد نسبت نده.
کسانی که وطن فروش و جدایی طلب هستند با سربازان وطن و خادمان وطن دشمن هستند و تنها را مانع کارهای کثیفشان میدانند و برای همین سردار اسعد را مورد توهین قرار میدن .در حالی که با یک مطالعه سطحی از تاریخ شخصیتها مشخص می شود
سرداران واقعی مشروطه و آزادی خواهی و وطن پرست
ستارخان سردار ملی
باقر خان سالار ملی
ابراهیم خان ضرغام السلطنه بختیاری
هر سه با علما و مجتهدین هماهنگ و همراه بودند و بشدت مذهبی و مردمی بودند.
عادل ترین حکومت ایران در پانصد سال اخیر حکومت لرها بود
که به دست کریم خان زند
بنا نهاده شد
سردارانی همچون
بی بی مریم خواهر سردار اسعد که به مقابله با انگلیسیها پرداخت
پسر بی بی مریم
سردار شهید علی مردان خان
که به مقابله با رضا شاه پرداخت
و سردار محسن رضایی که فرماندهی جنگ هشت ساله را بر عهده داشت و نگذاشت خواک کشور به یغما برود
ودرآخز هم باید گفت اگر بختیاری ها و عملاً سردار اسعد می خواست خیانت کند یا حکومت کند وبر تخت بنشیند می توانست با تکیه بر خود خوانین لر این کار را بکند
وی غیر موجه وبدثن استدلال حرف نزنید
یقینم که از بخت یاری نداشت
درود به شرف سردار اسعد
مجاهدین و روحانیون دنبال محدود کردن آزادی گروه ها در چارچوب اسلام بودن که با مشروطه تناقض داشت و ستارخان هم از روحانیان پیروی میکرد
بدترین ضربه به مشروطه رو روحیانیون با استفاده از اسلام وارد کردن
پاک نژاد ایرانی نیست ژنیتیک ما فقط و فقط به ایران میخوره،تو که حتی اسم ۲تو از سلسله های ایرانی رو نمیدونی صحبت نکن، از زمان کوروش کبیر و آریو برزن سردار لر تا نوجوون ۱۳ ساله بهنام محمدی جونشون رو برای ایران دادن بفهمید بفهمید بی اصل و نسب ها
یک ایرانپرست واقعی بود
مشروطه اول توسط تبریزی ها محقق شد که شاه ایران مظفرالدین شاه را وادار به امضای مشروطه در ایران کردند. در زمان محمد علی شاه خودکامه که مجلس را به توپ بست، نیروهای بختیاری و نیروهای گیلانی توانستند مشروطه را احیا و بعد از فتح تهران شاه ظالم را از سلطنت خلع کنند. زنده یاد ستارخان و باقر خان هیچ نقشی در فتح تهران نداشتند و نقش آنها مربوطه به مشروطه اول هست.
قوم ترک و قوم لر دو تا از قوم های سلحشور کشور بوده اند و در پاسداری از کشور همیشه پیش قدم بوده اند.
#سردار اسعد بختیاری
#سردار تنکابنی
#ستار خان
#باقرخان
ملومه برای تفرقع و بی نام نشان کردن این گفتی اطلاعات کذب از مطالب جمع کن
بااین کارها نمیشع ارج بختیاری را پایین اورد بختیاری اگه نبود ایران نبود بااصالت ترازهمه قوم ها درایران
ساز و نقاره را از ایل قشقایی کپی کردند
دستمال گرفتن در رقص عروسی را از قشقایی کپی برداری کردند
حتی لباس زنان بختیاری کپی شده از لباس زیبای زنان ایل قشقایی
تفنگ برنو متعلق به همه عشایر نه فقط ایل بختیاری
همه اقوام ایرانی هستند و این عده ای بختیاری هستند که نژادپرستی میکنند و به اقوام دیگر مثل کرد و ترک و بلوچ توهین میکنند
از کی تا حالا صاحب خونه از مهاجر مغولی تاثیر میپذیره
مزاح،،خنده
قدرتو گذاشتن برای فرزندان اغوزخان که بریین تو پایتخت
شما اوشگولا خجالت میکشید ید بگید ما ترکیم.خالا داخل ادم کی راهتون داد.هنوز همان غلامهای دولت عباسیانید
لعنت به دو شاه پالانیا و تو که نوکر انهایی
همه کار مشروطه بر دوش علمای مشروطه خواه و ازادخواهان آزربایحانی بود نه شما
خواهشاً برای ایل و تبارهای همدیگر در سراسر ایران ارزش و احترام قائل باشید و همه ایرانی هستیم و تفرقه افکنی نکنید.
هر کی الان خودش خوب باشد و قابل احترام مطمئن باشید که از بزرگ زادگان است و هر کسی هم به اراجیف بپردازد از اجداد نامردان است.
سعی کنید که انسان واقعی باشید، مرد وگر نه نر که زیاده
کمی تامل کنید
هر کسی از گذشتگان درایران کارهای خوب و بدی انجام داده گذشته و تمام شده .
شماها که ادعای با سوادی و روشنفکری می کنید الآن باید متحد باشین تا ولیعهد شیطان صفت عربستان ، سران کثیف و قاتل انگلیسی ، انگلیسی های حرام زاده و امریکاییهای اسرائیل پرست ..منتظر همین اختلافها هستند تا ایران رو تیکه پاره کنند....
اصلا مردمی که دشمنانی دارند که برای رفتن به بهشت باید ۵ نفر از اونها رو سر ببرند با هم اینطوری صحبت میکنند ....
به عنوان یک ایرانی معتقدم که لر و ترک ۲ پسرعمو به نامهای "تاته زا " و "عمو اوقلی" هستند که پایه های اقتدار ایرانند و هر کس بخواهد بین این دو اختلاف بیاندازد یا احمق هست یا دشمن ایران ..
پس زنده باد ایران عزیز
دست بدست هم دهیم به مهر،،،،،،،،میهن خویش را کنیم آباد
زنده باد وطن،وزند باد اقولم وفا دار وطن
شمابه جای توهین به هم مطالعه کنید.
اینکه چرابختیاری ها باانگلیسی ها ارتباط داشتند!!!! طبیعی است. درمنطقه نفت خیز کشور،، محل سکنای بختیاری ها،، ارتباط اقتصادی وفرهنگی
با انگلیسی ها و دیگرببگانگان،، عادی بود. بالاخره منافع متقابل بود.درسرکوب مشروطه خواهان،، یپیرم خان ارمنی وسرداراسعدو.... درپارک اتابک(پارک شهرکنونی تهران) بنابه اسنادنقش داشتند.متأسفانه سرداران بزرگی چون ستارخان وباقرخان به سفارش دول عثمانی،، روس وانگلیس،، وزیاده خواهی مشروطه خواهان،، به شهادت رسیدند.بی بی مریم نه تنها مشروطه خواه نبود بلکه دراصفهان مشروطه خواهان را نابود کرد. به کتابهای پیرامون مشروطه مانند مشروطه بنابه اسناد انگلیس،، عثمانی،، فرانسه و... مراجعه نمایید. بی بی مریم
خودرا مدافع آلمانی ها در ایران می دانست وحتی از رایش مدال گرفت. به کتاب خاطرات ویلهلم وآلمانی هادر ایران و... مراجعه کنید. اما گذشته گذشت. من افتخارم این است که درایران،، شهدایی چون داریوش شهی خواجه،، باکری و.... دارم.افتخارم به اینهایی است که شهیدشدند وجزسایه پرچم ایران را بالای سرخود ندیدند. حالاباید حواسمان جمع باشد که بیگانگان دوباره همه جا را پارک شهر نکنندو ستارخان وباقرخان راشهید نکنند.همه مایرانی هستیم. مواظب تفرقه افکنی بیگانه درجهت منافع خودباشید. ارادتمند همه شماهستم.