در این ماه خبرهایی منتشر شد مبنی بر این که چین و ایران در آستانه امضای توافقنامه ۲۵ ساله مشارکت تجاری و نظامی قرار دارند. این موضوع مانند یک طوفان ژئوپلیتیکی در واشنگتن بود، زیرا نشان دهنده همکاری یک رقیب رو به رشد آمریکا در آسیا یعنی چین و دشمن دیرینه واشنگتن در خاورمیانه یعنی ایران برای تهدید موقعیت غالب ایالات متحده در خاورمیانه است. این توافق نامه به طرز جنجالیای وعده میدهد که در ازای عرضه منظم نفت ایران به چین، حضور عظیم چینیها را در روند توسعه اقتصادی ایران شاهد خواهیم بود.
بیشتر بخوانید: چرا اسرائیل نگران سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین است؟ / اسرائیل هایوم: تصمیم چین برای آغاز رویارویی با آمریکا بر سر تهران یک قمار بزرگ است
در ایران و چین، واکنشهای منفی به این توافق نامه مطرح شد. منتقدان حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، این موافقت نامه را معاهده جدید ترکمانچای نامیدند، توافق نامهی مشهوری که در سال ۱۸۲۸ امضا شد. در قالب این موافقت نامه، ایران تضعیف شده بخش اعظم قفقاز جنوبی را به امپراتوری روسیه واگذار کرد. در پکن، سخنگوی دولت که به جای پرداختن به انتقادهای واشنگتن در مورد بودجهی این موافقت نامه صحبت میکرد، اصرار داشت که ایران فقط یکی از کشورهایی است که چین با آنها روابط دوستانه عادی را توسعه میدهد. وی ادعا کرد که اطلاعات بیشتری درباره این توافق گزارش نشده است.
دمدمی مزاجی تهران و پکن در روابطشان نشان میدهد که این دو با آغوش باز روابط با طرف مقابل را نپذیرفته اند. در عوض، این موضوع معضلاتی را که چین و ایران برای برقراری روابط نزدیکتر با آن روبرو هستند، آشکار میکند. مهم اینکه، مقامات واشنگتن میتوانند از این معضلات به نفع آمریکا استفاده کنند.
در سالهای اخیر، در حالی که ایالات متحده درگیر منازعات غیرقابل کنترل در خاورمیانه شده بود، چین بی سر و صدا فعالیتهای اقتصادی، دیپلماتیک و حتی نظامی خود را در منطقه گسترش داد. انگیزههای پکن ساده، اما متنوع است: چین به دنبال پیشبرد منافع خود، مانند رفع نیاز مبرم به واردات انرژی و پیدا کردن مقصدی برای سرمایههای اضافی و نیروی کارش است. در عمل، شی جین پینگ، رئیس جمهور این کشور سعی در پیشبرد ابتکار عمل کمربند و جاده دارد که با هدف تغییر شکل توپوگرافیهای اقتصادی منطقهای به نفع چین صورت میگیرد. از سوی دیگر، مقامات پکن قصد دارند با تلاش آمریکا برای مهار این طرح مقابله کنند. به طور خلاصه، چین در تلاش است تا خود را در نگاه جهانیان و مردم خود به عنوان یک قدرت بزرگ نشان دهد که قادر به رقابت با ایالات متحده است.
با این حال، رهبران چینی میدانند که تعداد کمی از قدرتهای بزرگ از ماجراهای خاورمیانه صدمه دیده اند و بقیه همچنان قدرتمند در صحنه حضور دارند. همچنین مقامات پکن اطلاع دارند که برای پیشبرد اهدافشان با مجموعهای از موانع قابل توجه روبرو هستند. به طور مثال، شکافهای عمیق سیاسی منطقه، اجتناب از مشارکت در بسیاری از درگیریها را برای خارجیها دشوار میکند. این موضوع یک خطر برای چین در بر دارد، زیرا پکن قصد دارد که از دوستی با همهی طرفها در منطقه از جمله ایران، اسرائیل و کشورهای عربی به طور یکسان بهره ببرد تا ضمن به حداقل رساندن تعهدات خود از مزایای تعامل منطقهای اش حداکثر استفاده را بکند. اما در واقعیت، اعمال این طرح از سوی پکن آسان نخواهد بود.
به یاد داشته باشید که توافق چین و ایران تقریبا همزمان با مجمع همکاری چین و اعراب منعقد شد. مجمع همکاری مورد بحث اوایل این ماه برگزار شد و صدور اعلامیههای بیشماری از دوستی چین با رقبای عرب ایران را به دنبال داشت.
موضوع حیرت انگیز تر، نقش برجستهای است که ایالات متحده در منطقه ایفا میکند. اتفاقی که طی آن چین از منافع سرمایه گذاریهای اقتصادی اش سود میبرد. بدون اینکه واشنگتن بتواند امنیت کافی برای سرمایه خود و شهروندان مستقر در منطقه فراهم کند. همچنین پکن بر اساس دیپلماسی "گرگ مبارز" به نبردهای خود با واشنگتن ادامه میدهد. در همین راستا تا کنون چین تصمیم گرفته است که در خاورمیانه به اقدامات تحریک آمیز دست نزند. به طور مثال اقدامات دیپلماتیک انگشت شماری را در راستای حمایت از ایران در مقابل تحریمهای ثانویه آمریکا سامان داده است.
بنابراین، در حالی که چین به دنبال دستیابی به منافع استراتژیک در خاورمیانه است، این کار را بی سر و صدا انجام میدهد. نقش خود را در منطقه تقویت میکند و بدون هیاهو واشنگتن را به چالش میکشد.
ایران، اصلیترین شریک منطقهای چین با مشکلات خاص خود روبرو است. تهران از "فشار حداکثری" آمریکا رنج میبرد و هم اکنون به دوست نیاز دارد، به هر دوستی که بتواند آن را بیابد. چین، کشوری است که ثروت و قدرت کافی برای حمایت از ایران دارد. از سوی دیگر، پکن به تجدید نظرطلبی ایران برای به چالش کشیدن نقش ایالات متحده در نظم بین المللی تمایل دارد. بنابراین، به نظر میرسد، پکن و تهران میتوانند بهترین همکاری را با یکدیگر داشته باشند.
با این حال، تاریخ ایران، مردمانش را نسبت به قدرتهای خارجی مشکوک کرده است. به این ترتیب، خرید نفت ایران توسط چین و ایجاد مشکل برای تولیدکنندگان داخلی ایرانی به واسطهی واردات کم هزینه از چین، باعث شده است که موانعی بر سر گسترش روابط دو کشور شاهد باشیم.
موانعی که بر سر راه گسترش روابط چین و ایران وجود دارد، فرصتی برای آمریکا به شمار میرود که نگران مشارکت بین پکن و تهران است. ایالات متحده باید در هر فرصتی به تشدید معضلات پیش روی دو کشور بپردازد. به عنوان مثال، باید تأکید کرد که وابستگی ایران به چین علاوه بر اینکه هزینه بر است، یک انتخاب سیاسی است و اگر تهران مایل به سازش در مورد جاه طلبیهای هستهای و سیاستهای منطقهای اش باشد، درهای جامعه بین المللی به رویش باز است. همچنین، واشنگتن باید به گسترش روابط با شرکای منطقهای بپردازد، کشورهایی که ممکن است در صورت غفلت آمریکا به سمت گسترش روابط با پکن گام بردارند و آمریکا را در مقابله با چین تنها بگذارند. به ویژه آمریکا به کمک آنها برای مهار چین وقتی که به ایران سلاح میفروشد و یا در آن سرمایه گذاری میکند، نیاز دارد.
اشتباه نکنید، روابط چین و ایران از دیرباز برای هر دو کشور مهم بوده است. به عنوان مثال پکن در پیشرفتهای هستهای و موشکی ایران نقش داشته است. چه در قالب توافق نامههای مشارکت رسمی و چه به سادگی و بر اثر همکاریهای موقت. به احتمال زیاد در سالهای آینده روابط چین و ایران بیشتر هم میشود، زیرا پکن سعی دارد که قدرت را از غربیها بگیرد و خودش در عرصهی بین الملل عرض اندام کند. ایران نیز در تلاش است تا خود را در مقابل اثرات ناتوان کننده قدرت آمریکا مصون و تقویت کند. بنابراین، شرایط به نحوی است که افزایش همکاریهای ایران و چین قابل پیش بینی است. اما اگرچه تعمیق روابط ایران و چین ممکن است اجتناب ناپذیر باشد، ایالات متحده نباید اجازه دهد این کار برای تهران یا پکن به آسانی انجام شود.