فیاض زاهد:
یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: روحانی از آنجا که تلاش دارد آینده سیاسی خود را به نوعی تضمین کند، از آنجا که سرنوشت سیاسی آقایان هاشمی، خاتمی و حتی احمدینژاد را دیده، تصمیم گرفته که دست به عصاتر حرکت کند. حال آنکه پیگیری بحث رفع حصر نیاز به رویارویی جدیتر با بخشهایی از حاکمیت و پرداختن هزینه سیاسی جدی بود.
رویداد۲۴ فیاض زاهد، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب درباره رویکرد بخشهای مختلف جریان اصلاحات نسبت به مطالبات این جریان و عملکرد دولت بیان کرد: برخی اصلاحطلبان ظاهرا امروز دیگر به این باور رسیدهاند که آقای روحانی اساسا نمیخواست با بخشی از حاکمیت درگیر شود و عامدانه از پیگیری این مسائل سر باز زد. تحلیل این طیف بدبین از این قرار است که اگر آقای روحانی تلاش میکرد بهواقع میانجی اصلاحطلبان و حاکمیت باشد، جایگاه خود را در خطر میدید و به باور این دوستان، افزایش آزادی فعالیت سیاسی و مشخصا رفع حصر حتی کارکرد خود دولت را هم مخدوش کرده و با ورود دوباره اصلاحطلبان به عرصه، جایگاه دولتیها در فضای سیاسی کشور تضعیف میشد. مشروح ایم گفتگو را در ادامه بخوانید:
از ابتدای دولت یازدهم و پیروزی آقای روحانی در انتخابات ۹۲ که با حمایت اصلاحطلبان رقم خورد، بحث از لزوم رفع شکافهای سیاسی و اجتماعی به عنوان مطالبه جدی حامیان دولت مطرح بود و در ادامه تعابیری، چون «آشتی ملی»، «گفتوگوی ملی» و... برای حل آنچه افزایش بیاعتمادی عمومی و کاهش و ترمیم شکافهای سیاسی- مدنی مطرح شده است. اخیرا هم از تعبیر ناکامی آقای روحانی در تشکیل دولت «مصالحه ملی» به عنوان مهمترین ماموریتش شنیدیم. به نظر شما اساسا علت این تاکید حامیان دولت چه بوده و دلیل ناکامی دولت در تحقق این مطالبات را چطور ارزیابی میکنید؟
یکی از شعارهای آقای روحانی در تمامی گردهمایی انتخاباتی سال ۹۲ در سراسر کشور، بحث رفع حصر بود و حامیان ایشان که به لحاظ تشکیلاتی، ایدئولوژی، رهبری سیاسی و همچنین ویژگیها و وضعیت گروههای حامی در طیف اصلاحات قرار میگیرند، همواره و بهخصوص در هر دو بزنگاه انتخاباتی ۹۲ و ۹۶ این مطالبه را پیش کشیده و به این امید در مسیر حمایت از کاندیداتوری آقای روحانی وارد شدند که ایشان بتواند مشکلات دولت احمدینژاد را حل کند، صحنه بینالمللی را به سوی کاهش تنش سوق دهد و البته فضای داخلی را در موضوعاتی، چون مسائل حقوق بشری، آزادیهای سیاسی- مدنی، فعالیت و کنشگری احزاب سیاسی، وضعیت دانشگاهها و دانشجویان، اوضاع زنان و گروههای مختلف اجتماعی و به طور کلی تقویت جامعه مدنی و نهادهای وابسته به آن مدیریت کند. در این بین هم البته به صورت نمادین بر بحث حل مساله آقای میرحسین موسوی و همسرشان خانم زهرا رهنورد و همچنین آقای مهدی کروبی تاکید شد. اما به نظر میرسد رییسجمهوری اگر چه در ابتدای مسیر تلاشهایی داشت و بهخصوص در سطح سخنرانی و شعارهایی که در دانشگاهها و دیگر میتینگهای انتخاباتی و غیرانتخاباتی مطرح میکرد، بر این نکته تاکید داشت، اما در عرصه عمل موفق نبود؛ و بهنظر شما علت این ناکامی چه بود؟
واقعیت این است که شخصا آنقدر بدبین نیستم، اما برخی اصلاحطلبان ظاهرا امروز دیگر به این باور رسیدهاند که آقای روحانی اساسا نمیخواست با بخشی از حاکمیت درگیر شود و عامدانه از پیگیری این مسائل سر باز زد. تحلیل این طیف بدبین از این قرار است که اگر آقای روحانی تلاش میکرد بهواقع میانجی اصلاحطلبان و حاکمیت باشد، جایگاه خود را در خطر میدید و به باور این دوستان، افزایش آزادی فعالیت سیاسی و مشخصا رفع حصر حتی کارکرد خود دولت را هم مخدوش کرده و با ورود دوباره اصلاحطلبان به عرصه، جایگاه دولتیها در فضای سیاسی کشور تضعیف میشد چرا که بنابر این تحلیل، روحانی خود را در مقام محلل میدید و طبیعتا در صورت نزدیکی اصلاحطلبان و حاکمیت، نقشش کمرنگ میشد. اما شخصا آنقدر بدبین نیستم و بیشتر به این باورم که آقای روحانی از آنجا که تلاش دارد آینده سیاسی خود را به نوعی تضمین کند، از آنجا که سرنوشت سیاسی آقایان هاشمی، خاتمی و حتی احمدینژاد را دیده، تصمیم گرفته که دست به عصاتر حرکت کند. حال آنکه پیگیری بحث رفع حصر نیاز به رویارویی جدیتر با بخشهایی از حاکمیت و پرداختن هزینه سیاسی جدی بود.
با تمامی این اوضاع، در شرایط کنونی طرح پیشنهاد دولت «مصالحه ملی» را چطور میبینید؟
اخیرا چنانچه اشاره کردید، همزمان با آغاز سال پایانی کار دولت، آقای روحانی در یک نشست رسانهای با مدیران مسوول بعضی رسانهها حاضر شده و آقای حضرتی هم این پیشنهاد را مطرح کرده است. به نظرم، طرح این موضوع کاهش تنش، آشتی ملی یا هر نامی که بر آن بگذاریم در شرایطی که کشور در آستانه بازگشت تحریمها قرار دارد، کاهش سطح اعتماد عمومی تشدید شده و به افزایش مشکلات اجتماعی انجامیده، کشور و جامعه در شرایط سختی قرار دارد و اگر اقدامی نشود هر لحظه بیشتر به نقطه ابربحران نزدیک میشویم. حال آنکه عبور از این اوضاع، بدون آنکه جلوی دشمنان خارجی زانو بزنیم، طبیعتا نیازمند اتحاد ملی و انسجام داخلی و البته استفاده از تمامی ظرفیتهاست و بنابراین به نظر میرسد حل این موضوع همچنان محل بحث است و هنوز هم ضرورت دارد. به هر حال اگر ترامپ رای بیاورد، بعید نیست بهسمت تغییرات بنیادی در ایران حرکت کنند و ما داخل کشور لازم است کمربندها را سفتتر ببندیم و حاکمیت هم باید با اعلام عفو عمومی زندانیان سیاسی و تغییر روش با امثال نسرین ستودهها و نرگس محمدیها و دیگران، پالسهای مثبتی صادر کند. معتقدم این رفتار از جانب حاکمیت هیچ تزاحمی با اقتدار کشور ندارد و نظام میتواند همان طور که اخیرا شاهد بودیم قوه قضاییه در قبال حکم اعدام ۳ جوان متهم آبانماه ۹۸ نگاهی منعطف پیش گرفت با رویکردی متفاوت زمینه ترمیم اعتماد عمومی را فراهم کند.
بیشتر بخوانید: انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدای روحانی دارد؟
شما به «رفع حصر» به عنوان یکی از مصادیق تحقق ماموریت دولت روحانی اشاره کردید. حال آنکه برخی ناظران معتقدند با توجه به حساسیتهای بحث حصر، بهتر بود روحانی به جای پیگیری این مساله، سراغ مسائل دیگر در حوزه آزادیهای سیاسی- مدنی برود و این اولویت دادن به حصر خطای تاکتیکی دولت بوده؛ نظرتان در این باره چیست؟
آقای روحانی در دوره اول ریاستجمهوری عمده تمرکز خود را بر بحث برجام معطوف کرد و البته کارنامهای درخشان از خود باقی گذاشت. منصفانه باورم این است که روحانی تمایل به ورود به پروژه برجام دو و سه در راستای کاهش تنش و حل مشکلات داخلی هم داشت، اما وقتی با هسته سخت قدرت مواجه شد، دید که چنین توانی ندارد. از طرفی در جریان انتخاب اعضای کابینه وقتی پس از چندین مشورت ناکام، افرادی خنثی به مجلس معرفی شدند، مشکل دوچندان شد. به یاد داریم همان ماهها و سالهای نخست دولت یازدهم جایی گفته بودم این دولت، بیشناسنامهترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی بوده که ظاهرا دوستان در دولت ناراحت شده بودند. اما بحثم عدم گرایش روشن سیاسی و جناحی اعضای دولت بوده و این یک واقعیت است که وقتی مدیرانی به کار گرفته شوند که تعلق خاطر سیاسی ندارند، طبیعتا حاضر به پرداخت هزینه برای تحقق مطالبات هم نمیشوند. وقتی آقای سعید لیلاز همان روزهای اول از ژنرالهای جمعه و شنبه مینوشت به این وضع کنونی اشاره داشت.
با تمامی این اوصاف، اما هنوز یک سال تا پایان کار این دولت باقی است. آیا امیدی به تحقق این مطالبات بر زمین مانده، هست؟
بهواقع هیچ دورنمای مثبتی برای حل مساله حصر یا افزایش سطح قدرت نهادهای مدنی قائل نیستم. چرا که حتی اگر دولت هم بخواهد، امروز مجلسی روی کار آمده و نهتنها تمایلی به این اهداف ندارد، بلکه یکسر مخالف آن است و نخواهد گذاشت این اهداف به سرانجام برسد.