تاریخ انتشار: ۰۱:۲۳ - ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
نصرالله تاجیک در گفتگو با رویداد۲۴ بررسی کرد؛

دیپلمات و انتخابات ۱۴۰۰/ محمدجواد ظریف گزینه مناسبی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری است؟

کمتر از یکسال تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ باقی مانده است و نام‌های زیادی برای کاندیداتوری مطرح شده است؛ یکی از نام‌ها محمدجواد ظریف است. رویداد۲۴ در مصاحبه‌ای با نصرت الله تاجیک بررسی کرده که آیا ظریف گزینه مناسبی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری است یا خیر.

ظریف کاندیدای ریاست جمهوری

رویداد۲۴ یکسال دیگر روحانی، دولت را به رییس جمهور بعدی تحویل خواهد داد؛ با اینکه تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری زمان زیادی باقی مانده، اما گمانه‌زنی‌ها درباره گزینه‌های ریاست جمهوری از مدت‌ها قبل شروع شده است. در میان اصولگرایان چهره‌هایی همچون پرویز فتاح، سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف و ... شده است؛ حتی در جمع‌های جدی‌تر نام افرادی همچون سعید محمد نیز به میان آمده است. در میان اصلاح‌طلبان نیز از اسحاق جهانگیری، سیدحسن خمینی، محسن هاشمی رفسنجانی و محمدرضا عارف سخن گفته می‌شود. نام ظریف نیز یکی از نام‌هایی است که در این میان زیاد شنیده می‌شود. برخی موافق حضور او هستند و برخی نیز مخالف کاندیداتوری او هستند.

هرچند خود ظریف هرگونه احتمال کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری را رد کرده اما ایران کشور تکلیف‌های شرعی است و معمولا سیاستمدارانش با استناد به «تکلیف شرعی» بر گفته‌های ضد و نقیض خود سرپوش می‌گذارند! درباره نامزدی ظریف در انتخابات ریاست جمهوری گفت و گویی داشتیم با نصرت الله تاجیک، دیپلمات بازنشسته و سفیر پیشین ایران در اردن که از خطرات و فرصت‌های حضور یک دیپلمات در عرصه ریاست جمهوری سخن گفته است.

آیا یک دیپلمات برجسته که سال‌ها در عرصه وزارت امور خارجه و سازمان ملل موفق بوده، می‌تواند در کشور خود هم یک سیاستمدار موفق باشد؟

این دو مقوله دو موضوع متفاوت و از یک جنس نیستند! ضمنا اگر به مسائل و مشکلات ایران در سال‌های گذشته دقت کنید، به این نتیجه می‌رسید که مشکلات ایران بیشتر ساختاری و داخلی و کمتر بین‌المللی بوده است. در واقع برای آنکه مشکلات امروزه ایران حل شود بیشتر حاکمیت باید تصمیم‌گیری کند و سیاست‌خارجی جز کوچکی از این مسائل هست و به صورت کلی این مشکلات است که بر جایگاه ما در صحنه بین المللی تاثیر گذاشته است. تا زمانی که این مشکلات حل نشود، موفق‌ترین دبیر کل سازمان ملل هم رئیس جمهور ایران شود نمی‌تواند کاری از پیش ببرد!

بگذارید برای شما مثالی بزنم؛ سال ۹۲ این صحبت به مزاح در ستاد‌های انتخاباتی مطرح بود که هر کدام از ۶ نامزد رئیس جمهور ایران شود، محمدجواد ظریف مسئولیت وزارت امور خارجه را بر عهده می‌گیرد. آن زمان، این تصور وجود داشت که اگر مشکلات سیاست خارجی حل شود، همه چیز حل خواهد شد یا اگر ظریف بیاید آمریکا با آغوش باز مشکلاتش با ما را حل و فصل خواهد کرد.

من منکر نقش شخصیت در پیشبرد اهداف سازمانی و بطور مثال اهداف کشور در جهان نیستم. اما عرصه بین الملل، عرصه آنارشیستی است و اینطور نیست که بر اساس شخصیت‌های کشور دیگر، سیاست خارجی آن‌ها تعیین شود. بلکه سیاست‌ها بر اساس منافع مشخص می‌شود. به این مسئله توجه کنید که سیاستمدار با دیپلمات فرق دارد. وظیفه دیپلمات این است که تصمیمات سیاسی را که در سازمان وزارت امور خارجه یا نهاد‌های فرادستی گرفته شده را به بهترین شکل اجرا و به زبان کشور‌های دیگر به گونه‌ای ترجمه کند که احساس برد کنند و با آن سیاست همراه شوند. چون زبان هر کشور و منافع آن با کشور دیگر تفاوت دارد، چون هر کشوری اهداف، رویکرد و دغدغه خاص خود را دارد.


بیشتر بخوانید: نامزد ۱۴۰۰ اصلاح‌طلبان چه کسی خواهد بود؟


با این شرایط، آیا محمدجواد ظریف می‌تواند گزینه مناسبی برای مسئولیت ریاست جمهوری در ایران باشد؟

صحبت درباره اشخاص بسیار سخت است. به خصوص اینکه ایشان مسئولیت بسیار حساسی در وزارت امور خارجه و سیاست خارجی کشور دارد و باید حساسیت‌ها را در نظر داشت، اما من برای پاسخ به این سوال بار دیگر به ریشه‌ها بازمی‌گردم. سیاست خارجی ایران برآیند چند مولفه از جمله تعاملات خارجی و تنظیماتی که برای آن تعاملات بکار گرفته می‌شود است.

تنظیمات سیاست خارجی ما مشکل دارد. ما باید در داخل انسجام داشته باشیم و وزارت امور خارجه تنها عامل اجرای تصمیماتی است که در مجموعه از ارکان نظام گرفته می‌شود. این‌ها هرچند به صورت بخشی بعضی از این قسمت‌ها خوب باشند، اما به دلایل مختلف سیاسی عملکرد جمعی آن‌ها خوب نیست. چون ما در کشور حزب فراگیر نداریم و در کار‌ها به افراد وابسته هستیم و جزیره‌ای عمل می‌کنیم و لذا فعالیت بین بخشی ما ضعیف است و این سم مهلکی برای سیاست خارجی است؛ و ما اینگونه فکر می‌کنیم که مشکل ما در خارج نهفته در حالیکه امروز مشکل اصلی ایران اقتصادش است که به دلیل وابستگی به نفت بین المللی شده است. پس ما نمی‌توانیم بگوییم مشکل اصلی ما سیاست خارجی است پس یک دیپلمات می‌تواند چهره خارجی ما را بهبود ببخشد!

در سال ۹۲ تئوری اثبات نشده‌ای وجود داشت که با حل مسائل سیاست خارجی، مسائل اقتصادی حل می‌شود. این تئوری بر این اساس بود که، چون فروش نفت ما بین المللی شده و این نفت به سفره مردم گره زده شده، باید سیاست خارجی خوب باشد که بتوانیم نفت را بفروشیم. اما زمانی که این کار صورت گرفت، به جای آن که درآمد حاصل از فروش نفت را به تولید و اشتغال اختصاص دهیم برای واردات کالا مصرف شد؛ لذا تا زمانیکه این مشکلات داخلی و مخصوصا اقتصاد سیاسی حل نشود، نباید مسائل سیاست خارجی را به عنوان اولویتی برای حل مشکلات مردم در نظر گرفت. مسائل سیاست خارجی مهم هستند، اما تا زمانی که تنظیماتش و نحوه اجرایش عوض نشود نمیتوانیم از سیاست خارجی برای حل مشکلات اقتصادی استفاده کنیم.

طرفداران ظریف معتقدند وی سرمایه اجتماعی خوبی برای ریاست جمهوری دارد حتی برخی با اغراق و زیاده‌روی غیرواقعی ظریف را با مصدق مقایسه می‌کنند.

خود آقای ظریف که می‌گوید تمایلی برای ریاست‌جمهوری ندارد. از طرفی به نظرم مقایسه مصدق با ظریف، مقایسه بدی بود. این مسئله درباره توانایی آقای ظریف نیست. بلکه جدای از اینکه قیاس مع الفارق هستند، اما یک کج سلیقگی بود که اتفاقا باعث شد وی را در سیبل بشاند و گویا دست اندرکاران اینگونه اقدامات احساسی متوجه پیچیدگی‌های سیاست داخلی نبودند! اگر چه وی در بسیاری از مسئولیت‌ها موفق بوده اما نه در همه سیاست خارجی. مثلاً در برجام، چون کار در محیط بین المللی در تخصص ایشان بود به موفقیت خوبی دست یافت. اما ما در روابط دوجانبه عملکرد خیلی موفقی نداشتیم. البته این جا مقصر فقط آقای ظریف نیست. تمام ارکان سیاست خارجی باید پاسخگو باشند که چرا همانطور که در برجام موفق شدیم و نتوانستیم مسائل دیگر به خصوص مسائل منطقه را حل کنیم؟

قبول دارم که همسایه‌های جنوبی ایران رفتار‌ها و خواسته‌های متفاوتی دارند و شخص وزیر هم در این فرآیند به تنهایی مقصر نیست، اما به هر صورت این مسائل حل نشده و ما نمی‌توانیم بگویید سیاست خارجی کاملا موفقی داشته ایم.

آنچه امروز برای انتخابات ۱۴۰۰ سناریوسازی می‌شود، باید به شکلی باشد که فردی در مسئولیت قرار بگیرد که آشنا به توازن قوا باشد و گروه‌های فشار و تاثیرگذار را بشناسد و در سیستم سیاست داخلی کار کرده باشد.

در دولت نهم قد و قواره ریاست جمهوری پایین آمد و با این قواره پایین شاید هر دیپلماتی در وزارت خارجه بخواهد رئیس‌جمهور شود، اما اگر بنا باشد یک وزنه توانمند مسئولیت ریاست جمهوری را به عهده بگیرد باید به بسیاری از مسائل تسلط داشته باشد تا بتواند کشور را از این مشکلات برهاند. هم چالش‌های ما فراوانند و هم فرصت‌ها کم و خیلی زود گذر به گونه ایکه ما ممکن است از رقبای خود عقب بیفتیم!

در نهایت با توجه به مشکلات مردم و کشور و این اوضاع کرونائی که هنوز گفتمان غالبی شکل نگرفته و مردم مطالبه محور هنوز خاموشند و جدای از اینکه آیا شاهین ریاست جمهوری در این دوره بر سر اصلاح‌طلبان به پرواز در خواهد امد یا خیر؟ یا اصلا بدنه اصلاح‌طلبی و مردمی که به آن‌ها رای خواهند داد به پای صندوق خواهند آمد یا نه؟ همچنن با توجه به اینکه ریاست جمهوری یک پست کاملا سیاسی است و با پست‌های دیپلماتیک حیلی فرق دارد به نظر من فردی می‌تواند مشکلات کنونی ایران را حل کند که اولاً مطمئن باشد از حمایت صد درصدی نظام برای جراحی برخوردار است و ثانیاً ریشه در سیاست داخلی داشته باشد در غیر اینصورت منابع و فرصت‌ها از بین می‌رود لذا اگر مطمئن شدیم که دلگیری مردم از حکومت و دولت آنگونه که در اسفند گذشته بود برطرف شده و در صورتیکه آن‌ها نامزد مورد قبولی در لیست کاندیدا‌ها داشته باشند حاضرند به حرف اصلاح‌طلبان گوش کنند و پای صندوق بیایند که من کمی شک دارم؛ باید بگردیم یک جراح پیدا کنیم تا دیپلمات!

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما