رویداد۲۴ محمد حیدری: اولین بار نام نوید افکاری را مدتی پیش شنیدم، از سردبیر پرسیدم او کیست و به چه جرمی متهم است؟ پاسخ این بود که «ابتدا به اتهام شرکت در اعتراضات مرداد ۹۷بازداشت و مدتی بعد اتهام قتل کارمند حراست آب و فاضلاب شیراز به او وارد شده اما خودش مدعی است که تحت فشار مجبور به اعتراف شده و سندی علیه او وجود ندارد.»
خاطرم نیست آن زمان که برای نخستین بار نام نوید افکاری مطرح شد، حساسیتی به این شکل روی او وجود داشته یا خیر. تمام ماجرا این بود که وضعیت او نیز همچون پروندههای دیگر قضایی است و در نهایت تبرئه یا محکوم میشود. اما چه شد که پرونده یک قتل به داغترین موضوع، نه در داخل کشور بلکه در همه دنیا تبدیل شد.
همیشه رسم بر این بوده که رسانههای خارجنشین به هرگونه حکم قضایی در کشور معترض باشند، ولی اینبار دایره اعتراضات بسیار فراتر از رسانههای آنها بود و نیمنگاهی به شبکههای اجتماعی نشان میداد بدون اغراق حجم گستردهای از مطالب به اشتراک گذاشتهشده درباره اعدام نوید افکاری و انتقادهای متفاوت به اجرای حکم بود؛ از ورزشکاران تا هنرمندان مطرح دنیا، از سیاستمداران کشورهای مختلف تا نهادهای بین المللی، از فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) تا کمیته بین المللی المپیک همه متمرکز بر یک نفر بودند، نوید افکاری! ماجرا آنقدر پیچیده شد که پای فرصتطلبانی همچون ترامپ و نتانیاهو (که احتمالا در دنیای موازی باید به خاطر جنایات مختلف محاکمه شوند) هم به ماجرا باز شد!
در داخل کشور هم توییت پشت توییت، درخواست پشت درخواست و طومار پشت طومار برای پرونده نوید افکاری منتشر میشد؛ یکی میگفت «بکش» و یکی میگفت «نکش»! یکی میگفت «قصاص» و دیگری میگفت «بخشش»! یکی میگفت «ظالم» و یکی دیگر میگفت «مظلوم»! به این ترتیب پروندهای با پیچیدگی بسیار زیاد در ابعاد امنیتی و قضایی ایجاد شد که شاید تا سالها و دههها راجع به آن بحث شود و این پرسش همواره در ذهن مردم باقی بماند که آیا همه مراحل قضایی در این پرونده طی شد؟ آیا واقعا نوید افکاری تحت فشار به قتل اقرار کرد؟ آیا نمیشد برای اعدام او اینقدر تعجیل نکرد؟ آیا نمیشد برای بخشش او از خانواده مقتول طلب رضایت کرد؟ آیا نمیشد وجه بین المللی یک کشور مسلمان را اینگونه در نزد جامعه جهانی مخدوش نمیکردیم؟ آیا نمیشد...؟
نمیدانم دیروز پس از «اعدام» یا «قصاص» نوید افکاری کسی خوشحال بود یا نه؟ ولی میدانم خیلیها، خیلیهایی که حتی تا دیروز اسمشان را هم نشنیده بودیم و شاید آنها هم نام کشور ما را هم نشنیده بودند، متاثر شدند! مثل بابی گرین قهرمانان ورزشهای رزمی آمریکا که پس از شنیدن حکم نوید افکاری حتی نتوانست مصاحبه زنده خود را پس از پیروزی بر حریف تمام کند!
واقعا چگونه میشود به خاطر اجرای حکم یک پرونده، اینگونه نگاه جهانیان را به خود معطوف کنیم؟ چگونه میشود بابت اجرای یک حکم اینگونه سیستم قضایی خود را در معرض قضاوت در دنیا قرار دهیم؟ تازه داشت تحولات رییس دستگاه قضا در قوه قضاییه به کام مردم شیرین میشد. تازه داشت اصلاح ساختار و مبارزه با فساد در دادسراهای کشور نهادینه میشد. تازه داشتیم به سیستم قضایی امیدوار میشدیم اما افسوس ...!
اصلا فرض کنیم همه پرونده درست است، اصلا این جوان از سر خشم و نفرت فروخورده شده از این وضعیت آشفته اقتصادی و سیاسی کشور دست به حماقت و جنون زده است؛ اصلا کسی او را تحت فشار نگذاشته و آزادانه اقرار به قتل کرده است؛ اصلا او براساس شواهد و قرائن متقن محکوم به اعدام شده است؛ اصلا هرچه شما میگویی درست! خوب است؟ ولی آقای مسئول باور کنید در اجرای حکم اعدام نوید افکاری نباید اینگونه اقدام میکردید! مگر ندیدید افکار عمومی در داخل کشور بهدلیل عدم اقناع معترض بودند، مگر ندیدید دنیا علیه کل سیستم امنیتی و قضایی ما بسیج شد، مگر ندیدید تمام رسانهها از پرونده یک زندانی در ایران میگفتند! مگر ندیدید که دوباره مصاحبههای مازیار ابراهیمی به خاطر ترور انجامنشده دانشمندان هستهای چقدر بازنشر شد. مگر ندیدید ...؟
برادر عزیزم، طناب و چهارپایه همیشه هست، ولی آبروی به دار آویخته شده یک کشور دیگر نیست! این همه تعجیل برای اجرای یک حکم چه دستاوردی برای کشور داشت؟ شما که حتی تاب قبول مسئولیت اجرای حکم پرونده را نداشتید؛ گویی نوید افکاری به جرم محاربه در زندان محبوس نشده و جوری رفتار میکنید که اگر خانواده داغدار و مظلوم مقتول رضایت میداد، شما هم از اجرای حکم میگذشتید!
برادر مسئولم چرا اینگونه تصمیم میگیرید و اینگونه یک سیستم قضایی و امنیتی کشور را با چالشی بینالمللی مواجه میکنید. چه میشد متهم از ماده ۴۷۷ استفاده میکرد؟ چه میشد به خانواده نوید افکاری فرصت گرفتن رضایت میدادید؟ واقعا چه میشد اگر اجازه میدادید دیروز دنیا ما را به چشم یک حکومت لجوج و یکدنده نمیدید؟ شاید شمای مسئول که خواننده این مطلب هستید از اجرای این حکم خوشحال باشید و آن را اقتدار خود بدانید. ولی من به عنوان جوانی که به کشورم به حکومتم به استقلال و آزادی و جمهوری و اسلامیتم افتخار میکنم و خود را همیشه یک وطندوست میدانم دیروز بسیار سرخورده، متاثر و مایوس بودم.
ایکاش دیروز به جای شنیدن اجرای حکم اعدام یا قصاص نوید افکاری، خبر محکومیت «اعدام اکبر طبری» سلطان رفیق و رفیقبازی را نه به اتهامات اعلام شده بلکه به جرم «فساد فی الارض از طریق اخلال در نظام اقتصادی» میشنیدیم که همگی خوشحال و «برنده» از نحوه اجرای حق و عدالت میشدیم. اما چه افسوس که نه آن این شد و نه این، آن.