پوستر طبری را در واحدهای قضایی نصب کنید: عاقبت رشوهخواری!
احتمالاً این پوستر را بهخاطر دارید: دو مرد: یکی فربه با صندوقی پُرپول و دیگری رنجور. بالای یکی نوشته بود «عاقبت نقدفروشی» و بالای دیگری «عاقبت نسیهفروشی»!
رویداد۲۴ با این که از محکومیت هیچکسی نباید خوشحال شد و در نوشتههای خودم خواندهاید که «مجازات زندانی بیش از آنکه مجازات خود او باشد مجازات خانوادۀ اوست که محکوم به تحمل رنجی میشوند که غالبا هیچ نقشی در عوامل ایجاد آن نداشتهاند»، اما در برخی موارد که پای منافع و اخلاق عمومی در میان است نمیتوان خُرسندی خود را پنهان کرد و محکومیت «اکبر طبری» -معتمد رییس پیشین قوۀ قضاییه- از این دست است.
علی اکبر طبریپور که در پاسخ تیر ۱۳۹۸ دفتر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به ایرنا با سمت «معاون اجرایی حوزه ریاست قوۀ قضاییه» - در دوران آقای صادق لاریجانی - از او یاد شده بود به ۵۸ سال و ۹ ماه و ۲۰ روز حبس محکوم شده که ۳۱ سال آن لازمالاجراست.
این حکم در ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ رسانهای شده در حالی که تنها ۱۵ ماه قبل و در تیر ۱۳۹۸ در جوابیۀ پیش گفته آمده بود: «اتهامات، قبلا در دادسرا بررسی و کذب بودن آنها محرز شده و رییس قوه هم مستقلا بررسی کرده و خلاف بودن آنها محرز نشده است.»
اکنون، اما و در جلسات متعدد دادگاه، جدای حبس به ۱۰۰۰ میلیارد ریال جریمه و ضبط این املاک هم محکوم شده است:
سه دستگاه آپارتمان مسکونی در برج رومای تهران به مساحتهای ۶۳۳ و ۳۸۸ و ۳۸۰ متر مربع. یک واحد در پاسداران به مساحت ۶۳۳ متر مربع (ظاهراً به عدد ۶۳۳ علاقۀ ویژه داشته!)، ۵ قطعه زمین در بابلسر، زمین مشجر در نجارکلای لواسان به مساحت ۱۶۷۵ متر مربع، یک واحد آپارتمان اداری به مساحت ۱۰۸ متر مربع، یک قطعه زمین در خیابان کریم خان به مساحت ۳۰۰ متر مربع و در همین خیابان دو طبقه از یک ساختمان احداثی.
چون اموال را از کسانی گرفته که خود در این پرونده محکوم شده اند طبعاً به آنها مسترد نمیشود و پس از فروش وجه آنها به صندوق دولت واریز خواهد شد..، اما چرا این خبر اسباب خوشحالی است و ما را یاد چه میاندازد؟
بیشتر بخوانید: رونمایی از ویلاها و آپارتمانهایی که طبری رشوه گرفت +فیلم
اول این که امثال طبری نه تنها خود فاسدند که موجب رنج آدمهای سالم هم هستند. چه بسا کارمندان دیگر که مانند او دزد و رشوه گیر نبودند، ولی گاه وسوسه میشدند مثل این جرثومه فساد و در عین حال عزیزدردانه هم باشند.
اکنون، اما آنان از این که به ورطه فساد و رشوه نیفتادند خوشحالاند. لحن او در مقابل قاضی بابایی نشان میدهد با قضات چگونه صحبت میکرده است. وقتی با قاضی دادگاهی که او را محاکمه میکند طلب کارانه سخن میگوید تصور کنید وقتی از دفتر مجاور رییس وقت قوه امر و نهی میکرده چه لحنی داشته و حالا قضات سالمی که به تهدیدات او وقعی ننهادند و احکام عادلانه صادر کرده اند باید خوش حال باشند که شرف خود را به درم و درهم او که مال خودش هم نبود نفروختند.
دوم این که نشان میدهد بررسی داریم تا بررسی. در بررسی به سبک آنچه در جوابیه بالا اشاره شد او اتهامی ندارد و در بررسی به سبک پس از آن دوران ۵۸ سال حبس از یک پرونده در میآید!
سوم این که اکبر طبری نماد انحطاط بود. نوع گفتار و دفاعیات او در دادگاه تصویر مرد کم سوادی را ترسیم میکرد که ابتدا قرار بوده بلیت استخر و سینما برای کارکنان قضایی تهیه کند و، چون مورد اعتماد عالیترین مقام دستگاه قضایی قرار میگیرد در پوشش پیمانکاری به کارچاقکنی میپردازد و همراه خود دیگران را نیز آلوده میکرده است و کافی است تصور کنیم سفارشهای او اگر اجابت شده باشند سرنوشت چه پروندههایی را تغییر داده و ازاین طریق چه ذیحقانی را به خاک سیاه نشانده است.
اگر متعلق به نسل دهههای ۴۰ و قبل و حتی ۵۰ خورشیدی باشید احتمالا این پوستر را به خاطر دارید که دو مرد را کنار هم به تصویر کشیده بود: یکی چاق و فربه و با صندوقی پُرپول و دیگری زردروی و مالباخته و نگونبخت با صندوق خالی.
بالای یکی نوشته بود «عاقبت نقدفروشی» و بالای دیگری هم «عاقبت نسیهفروشی»! با این پوستر، مغازهداران به زبان طنز و کنایه به مشتری میگفتند تقاضای نسیه نکنید تا مثل این مرد مفلس نشویم!
علی اکبر طبریپور که در پاسخ تیر ۱۳۹۸ دفتر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به ایرنا با سمت «معاون اجرایی حوزه ریاست قوۀ قضاییه» - در دوران آقای صادق لاریجانی - از او یاد شده بود به ۵۸ سال و ۹ ماه و ۲۰ روز حبس محکوم شده که ۳۱ سال آن لازمالاجراست.
این حکم در ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ رسانهای شده در حالی که تنها ۱۵ ماه قبل و در تیر ۱۳۹۸ در جوابیۀ پیش گفته آمده بود: «اتهامات، قبلا در دادسرا بررسی و کذب بودن آنها محرز شده و رییس قوه هم مستقلا بررسی کرده و خلاف بودن آنها محرز نشده است.»
اکنون، اما و در جلسات متعدد دادگاه، جدای حبس به ۱۰۰۰ میلیارد ریال جریمه و ضبط این املاک هم محکوم شده است:
سه دستگاه آپارتمان مسکونی در برج رومای تهران به مساحتهای ۶۳۳ و ۳۸۸ و ۳۸۰ متر مربع. یک واحد در پاسداران به مساحت ۶۳۳ متر مربع (ظاهراً به عدد ۶۳۳ علاقۀ ویژه داشته!)، ۵ قطعه زمین در بابلسر، زمین مشجر در نجارکلای لواسان به مساحت ۱۶۷۵ متر مربع، یک واحد آپارتمان اداری به مساحت ۱۰۸ متر مربع، یک قطعه زمین در خیابان کریم خان به مساحت ۳۰۰ متر مربع و در همین خیابان دو طبقه از یک ساختمان احداثی.
چون اموال را از کسانی گرفته که خود در این پرونده محکوم شده اند طبعاً به آنها مسترد نمیشود و پس از فروش وجه آنها به صندوق دولت واریز خواهد شد..، اما چرا این خبر اسباب خوشحالی است و ما را یاد چه میاندازد؟
بیشتر بخوانید: رونمایی از ویلاها و آپارتمانهایی که طبری رشوه گرفت +فیلم
اول این که امثال طبری نه تنها خود فاسدند که موجب رنج آدمهای سالم هم هستند. چه بسا کارمندان دیگر که مانند او دزد و رشوه گیر نبودند، ولی گاه وسوسه میشدند مثل این جرثومه فساد و در عین حال عزیزدردانه هم باشند.
اکنون، اما آنان از این که به ورطه فساد و رشوه نیفتادند خوشحالاند. لحن او در مقابل قاضی بابایی نشان میدهد با قضات چگونه صحبت میکرده است. وقتی با قاضی دادگاهی که او را محاکمه میکند طلب کارانه سخن میگوید تصور کنید وقتی از دفتر مجاور رییس وقت قوه امر و نهی میکرده چه لحنی داشته و حالا قضات سالمی که به تهدیدات او وقعی ننهادند و احکام عادلانه صادر کرده اند باید خوش حال باشند که شرف خود را به درم و درهم او که مال خودش هم نبود نفروختند.
دوم این که نشان میدهد بررسی داریم تا بررسی. در بررسی به سبک آنچه در جوابیه بالا اشاره شد او اتهامی ندارد و در بررسی به سبک پس از آن دوران ۵۸ سال حبس از یک پرونده در میآید!
سوم این که اکبر طبری نماد انحطاط بود. نوع گفتار و دفاعیات او در دادگاه تصویر مرد کم سوادی را ترسیم میکرد که ابتدا قرار بوده بلیت استخر و سینما برای کارکنان قضایی تهیه کند و، چون مورد اعتماد عالیترین مقام دستگاه قضایی قرار میگیرد در پوشش پیمانکاری به کارچاقکنی میپردازد و همراه خود دیگران را نیز آلوده میکرده است و کافی است تصور کنیم سفارشهای او اگر اجابت شده باشند سرنوشت چه پروندههایی را تغییر داده و ازاین طریق چه ذیحقانی را به خاک سیاه نشانده است.
اگر متعلق به نسل دهههای ۴۰ و قبل و حتی ۵۰ خورشیدی باشید احتمالا این پوستر را به خاطر دارید که دو مرد را کنار هم به تصویر کشیده بود: یکی چاق و فربه و با صندوقی پُرپول و دیگری زردروی و مالباخته و نگونبخت با صندوق خالی.
بالای یکی نوشته بود «عاقبت نقدفروشی» و بالای دیگری هم «عاقبت نسیهفروشی»! با این پوستر، مغازهداران به زبان طنز و کنایه به مشتری میگفتند تقاضای نسیه نکنید تا مثل این مرد مفلس نشویم!
خالی از لطف نیست پوستر اکبر طبری را هم در ساختمانهای مختلف دستگاه قضایی نصب کنند و زیر آن بنویسند «عاقبت رشوهخواری و کارچاقکُنی»! چون تلقی غالب و عمومی این است که اینان از چنگ قانون میگریزند و به کانادا میکوچند وبه ریش همه میخندند و برخی هم به جای تقبیح عمل فرد، حسرت میخورند و آرزو میکنند خود جای او میبودند!
این یکی البته آن قدر طماع بوده یا دلگرم به آن «بررسی مستقل» که نگریخته و البته بیشتر اموال او هم به صورت ملک بوده و نمیتوانسته به سرعت به پول تبدیل کند و حالا باید باقی عمر را نه در برج رومای کامرانیه و به احتمال با «سیه چشمانِ شاد» که در گوشۀ زندان سپری کند.
یک یادآوری دیگر هم مناسبت دارد: ۴۰ سال قبل و در عاشورای ۱۳۵۹ خورشیدی پیش از سخنرانی اولین رییس جمهوری ایران، مشاور فرهنگی او و شاعر معاصر- سید علی موسوی گرمارودی- شعرنویی دربارۀ عاشورا خواند که مصراع اول آن به قدری متفاوت بود که در خاطرۀ هر کس که شنید، حک شد: یزید، اکسیژن هوا را میمکید!
آدمهایی مثل طبری هم موجودات حقیریاند که به جان شرافت و پاکدامنی میافتند و جرم اصلی آنان همین است.
آدمهای پَستی که هنری، چون تملق و چاپلوسی به قصد انتفاع شخصی ندارند و گمان میکنند به خاطر پارهای حمایتها مصوناند و احترام دیگران به خاطر میز قدرت را به حساب رفاقت میگذارند و امکان زیست شرافتمندانه را از دیگران نیز سلب میکنند.
در این فقره او، چون میدانسته چگونه این اموال را به دست آورده حتی جرأت نداشته نام واقعیاش را به سرایدار ویلایش بگوید!
منبع: عصر ایران
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط