رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر تاریخی از محمدعلی شاه قاجار و خانواده که در سال ۱۲۸۹ کهپس از خع از سلطنت در دوران تبعید در روسیه تزاری ثبت شده است. محمدعلی شه قاجار جزو منفورترین حاکمان تاریخ ایران است. مظفرالدین شاه هر چه بود یک اقدام تحسین برانگیز داشت و آنهم امضای فرمان مشروطیت بود؛ اما پسرش محمدعلی میرزا جز خسارت و زیان چیزی برای کشور نداشت.
مظفرالدین شاه اندکی پس از امضای فرمان مشروطیت درگذشت و محمدعلی شاه در تاریخ ۲۰ آبان سال ۱۲۸۵ به سلطنت رسید. وی پیش از رسیدن به سلطنت در تبریز والی بود و آنجا نمونه یک مستبد بی خاصیت شرقی را به نمایش گذاشته بود.
از جمله اقدامات وی در دوران ولایتعهدی سربریدن میرزاآقاخان کرمانی روشنفکر ملی گرای مشهور و تعدادی از دوستانش بود که با سبعیت تمام انجام گرفت. سر میرزا و یارانش را بریدند و در آن کاه کردند و به تهدان فرستادند. همین امر موجب نگرانی بسیاری از عقلای آن زمان شده بود که نکند شاه جدید علیه مشروطیت قیام کند و دستاوردهای آن را به باد دهد.
از همه بیشتر و بهتر محمدعلی فروغی وی را شناخته بود و خطر جنون و دیوانگی وی را گوشزد کرده بود. فروغی در یادداشتهای خود درباره محمدعلی میرزا چنین مینویسد: «کم کم صحبت ولیعهد (محمدعلی شاه) پیش آمد، مذکور شد و سابق هم شنیده بودم که خیلی شیطنت دارد و بر کار مسلط است. اهل تبریز از او خوف زیاد دارند. خفیه نویس بسیار دارد و به اندک ایرادی که به دست میآورد مردم را لخت میکند... ولیعهد اعتنایی به عوالم علمی و تربیتی ندارد. خدا رحم کند از وقتی که این بد ذات فراش منش به سلطنت برسد. عجب طائفه رذلی بوده اند قاجاریه.»
ناصرقلی خان مخبرالسلطان هم چنین حکایتی از خودش با سالارالدوله نقل کرد که مفصل است. «حاصل اینکه پسرهای شاه (مظفرالدین شاه) خصوصاً شاهزادگان عموماً مردمان پست فطرت و فاسدالاخلاق و بی عقل و بی کله میباشند.»
بیشتر بخوانید: تیرباران فرمانده قوای محمدعلی شاه در مقابل مشروطه خواهان
به گزارش رویداد۲۴ نگرانی فروغی و دیگر مشروطه خواهان درست بود؛ محمدعلی میرزا به مجرد رسیدن به سلطنت دشمنی خود با مشروطه را آشکار کرد. وی نمایندگان مجلس شورای ملی را به مراسم تاجگذاری دعوت نکرد و از امضای قانون حکم سلطنت مشروطه و متمم قانون اساسی خودداری کرد؛ اقدامی که خشم نیروهای مقاومت را در پی داشت و شاه نهایتا مجبور به امضای آن شد. اما دشمنی وی با مشروطه ادامه پیدا کرد و با همکاری روسها به لیاخوف دستور داد مجلس را به توپ ببندد و استبداد صغیر در نتیجه این اقدامات آغاز شد.
محمدعلی شاه عقده عجیبی نسبت به روشنفکران و مشروطهخواهان دگراندیش داشت؛ پس از به توپ بستن مجلس دستور داد جلوی چشمش جهانگیر خان صور اسرافیل و ملک المتکلمین را خفه کنند و دستور قتل سید جمال الدین واعظ و بسیاری دیگر از استبداد ستیزان را نیز صادر کرد.
اما مقاومت سراسری مشروطه خواهان نهایتا جواب داد و وی از سلطنت خلع شد و به روسیه تزاری گریخت. در آنجا به عمهاش فروغ الدوله نامهای نوشت که به خوبی نشانگر روحیات قجری وی بود: «عمهجان، مرا سرزنش نکن که به سفارت اجنبی پناهنده شدم. آمدنم از ترس نبود. دیدم این سلطنت دیگر به دردم نمیخورد. گیرم با اینها صلح کردم یا زورم رسید و همه را کشتم. باز رعیت ایران، این نوکرهای نمک به حرام، مرا دوست نخواهند داشت. تک و تنها با یک مملکت دشمن چه کنم! اگر نیامده بودم به سفارت روس، میریختند و در همان قصر سلطنتآباد مرا میکشتند و زن و اولادم را اسیر میکردند.»
تزار کاخی را در ادسا به وی داد و محمدعلی شاه تا زمان انقلاب اکتبر روسیه در آن کاخ زندگی میکرد. پس از انقلاب به ایتالیا رفت و در ۱۶ فروردین سال ۱۳۰۴ در ایتالیا درگذشت. پیکر وی را در کربلا دفن کردند.