رویداد۲۴ یک نهاد خبر تعطیلی میدهد و دیگری تکذیب میکند. یکی میگوید جاده شمال فردا بسته است و دیگری میگوید امکان تردد هست. یکی از یارانه جدید حرف میزند و دیگری میگوید مردم نیازی به اعانه ندارند. یکی معتقد است که کرونا را دو هفتهای میتوان مهار کرد و … این واقعیت صحنه سیاستگذاری در ایران است.
واقعیتی که عباس آخوندی، سیاستمدار ایرانی از آن با عنوان پدیده بیدولتی یاد میکند. از نگاه آخوندی، همین پدیده بیدولتی باعث بروز عارضههایی مثل مخفیکاری شده و به دلیل پدیده بیدولتی، در هنگام هر سانحهای افراد به جای ارائه اطلاعات شفاف آن را از همدیگر مخفی میکنند.
او در این گفتگویی شرح میدهد که چگونه پدیده بیدولتی به پینگپنگ سیاسی دامن زده و امکان تصمیمگیری از نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز را گرفته است.
ما در داستان کرونا اساسا امکان سیاستگذاری نداشتیم که بخواهیم درباره کیفیت آن صحبت کنیم. چون ما از سال 84 به بعد در ایران با «پدیده بیدولتی» مواجهیم. یعنی پدیدهای که در آن یکپارچگی دولت کمرنگ شده و نوعی شکاف و رقابت سیاسی در فضای تصمیمگیری کشور ایجاد شده است. به همین دلیل در هیچ پدیدهای دقیقا نمیتوان گفت موضع دولت چیست.
چون وقتی از موضع دولت صحبت میکنیم فقط منظور قوه مجریه نیست. بلکه از قوه قضاییه و قوه مقننه و دیگر نهادها هم صحبت میکنیم. مهمترین مشکل ما این است که دولت در سیاستگذاری برای مقابله با کرونا مفهوم کارکردی خود را از دست داده و سیاستگذاری در ایران با یک نوع امتناع جدی مواجه است.
در پدیده کرونا بیش از آنکه ما شاهد سیاستگذاری باشیم، شاهد یک نوع پینگ پنگ سیاسی هستیم، پینگپنگی که مفهوم آن گفتگو نیست بلکه بیشتر کشتیگیری و رقابت برای حذف رقیب از صحنه است.
ذکر یک نکته مهم است و آن اینکه منظور از دولت در این گفتگو دولت به معنای قوه مجریه و قوای اجرایی کشور نیست. بلکه دولت در معنای حاکمیت و معنای عام آن مدنظر است. یعنی همه نهادها و قوای تصمیمگیر و تصمیمساز.
در این دوره زمانی که اولین اخبار شیوع کرونا مطرح شد، ابتدا عدهای منکر وجود ویروس کرونا شدند. بعد که تعداد مبتلایان از کنترل خارج شد بحث مفصلی درگرفت که این ویروس یک پدیده طبیعی است یا ساخته دست بشر است. پشتبند آن داستان تئوری توطئه مطرح شد و اینکه ویروس را چین ساخته یا آمریکا؟ در مرحله بعد گفتند باید با طب سنتی آن را درمان کرد یا طب جدید و تضاد میان سنت و مدرنیته در چنین موضوعی هم وارد شد.
ما در داستان کرونا اساسا امکان سیاستگذاری نداشتیم که بخواهیم درباره کیفیت آن صحبت کنیم. چون ما از سال 84 به بعد در ایران با «پدیده بیدولتی» مواجهیم. یعنی پدیدهای که در آن دولت یکپارچگی خود را از دست داده و نوعی شکاف و رقابت سیاسی در فضای تصمیمگیری کشور ایجاد شده است.
بعد از آن بحث بر سر زمان مقابله با این ویروس آغاز شد. عدهای گفتند کرونا یک پدیده کوتاهمدت است و ظرف یک تا دو هفته مهار میشود و نیاز به برنامهریزی بلندمدت اقتصادی ندارد و اگر قوه مجریه درباره ابعاد اقتصادی آن غرولند میکند ناشی از ناتوانی دولت است واگرنه کرونا یک ماجرای ساده پزشکی است و با ساخت دستگاههای میکروبشناسی میتوان آن را حل و فصل کرد. البته به شرط آنکه این دولت ناتوان، کار را به یک سری از نهادهای دیگر بسپارد تا مشکل را ظرف دو هفته حل کنند.
در این مدت که سازمانها و نهادها دچار اختلافنظر اساسی درباره این پدیده بودند، کرونا عمق بیشتری پیدا کرده بود. اما نبود یک نظر واحد، امکان سیاستگذاری برای مقابله با این ویروس را از ما گرفت. چون اگر کرونا یک پدیده طبیعی بود یک نوع سیاستگذاری را میطلبید و اگر یک پدیده ساخت دست بشر بود، سیاستگذاری دیگری میخواست. اگر ظرف دو هفته درمان میشد باید یک سری اقدامات را انجام میدادیم و اگر بلندمدت بود یک سری اقدام دیگر میخواست. اما ما در این مدت همچنان درباره ابعاد و شکل آن در حال بحث و جدل سیاسی بودیم.
تا مدتها کرونا فقط یک پدیده پزشکی بود که با دو هفته قرنطینه و دسترسی به امکانات بهداشتی، برطرف میشد. اما بعد از قرنطینه ابعاد اقتصادی آن هم مشخص شد. به خصوص که 70 درصد تولید ناخالص داخلی ایران وابسته به بخش خدمات است و وقتی بخش خدمات را تعطیل میکنید دچار بیکاری گستردهای میشوید. از زمان شیوع کرونا تا کنون بیش از سه میلیون نفر بیکار جدید ایجاد شده و ظرفیت بیکاری تا 6 میلیون نفر هم وجود دارد. این جدای از کاهش درآمد افراد و خانوارهاست.
اما حتی در پرداختن به ابعاد اقتصادی کرونا هم همان پینگپنگ سیاسی وجود دارد. دولت منابع مالی در اختیار ندارد اما هر کسی میخواهد زودتر یک پیشنهاد مالی جدید بدهد و بگوید زودتر از بقیه به فکر رفع مشکل اقتصادی مردم بوده است. اما هیچ مدل مالی پشت این ماجرا وجود ندارد و همه وعدهها از خزانه خالی داده میشود.
این واقعیت صحنه سیاستگذاری در ایران است. وقتی میگویید عملکرد دولت، جواب من این است که دولت در ایران مفهوم خارجی ندارد. ما متاسفانه با پدیده بیدولتی مواجهیم. پدیدهای کمنظیر در دوران اخیر.
70 درصد تولید ناخالص داخلی ایران وابسته به بخش خدمات است و وقتی بخش خدمات را تعطیل میکنید دچار بیکاری گستردهای میشوید. از زمان شیوع کرونا تا کنون بیش از سه میلیون نفر بیکار جدید ایجاد شده و ظرفیت بیکاری تا 6 میلیون نفر هم وجود دارد. این جدای از کاهش درآمد افراد و خانوارهاست.
پینگ پنگ سیاسی میان احزاب و جناحها اتفاقا پدیده خوب و مبارکی است. مشکل این است که رقابت به درون نهادهای حاکمیت رسیده و این بسیار نگرانکننده است. چند روز قبل رئیس مجلس اعلام کرد وقتی ما طرح پرداخت یارانه را پیشنهاد دادیم دولت گفت ما منابع مالی نداریم و مردم اعانه نمیخواهند. اما وقتی خودش پیشنهاد کرد منابع مالی آن را داشت. این یعنی رقابت بین نهادهای تصمیمگیر. معلوم است که برای یک مساله اجرایی دولت باید پیشنهاد دهد و مجلس تصویب کند. اما نهادهای درون حاکمیت چون با هم در رقابتند هر کدام میخواهند کار را به نام خود کنند و قربانی این دعوا مردماند.
حدود 10 ماه از شیوع کرونا گذشته. ما هنوز به یک نگاه واحد درباره کرونا نرسیدهایم و هیچ مدلی برای بهبود وضعیت اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی نداریم. در این مدت ما بر سر ابعاد مختلف این پاندمی دچار چالش و تنش بودهایم. چالشی که البته چیز جدیدی هم نیست. هرگاه در ایران حادثهای رخ میدهد، چه حادثه طبیعی مانند سیل و زلزله چه حوادثی مانند ریزش پلاسکو و سوانح هوایی، ما چه میکنیم؟ ما به جای اینکه روشهای مقابله با سوانح و نقاط ضعفمان را بررسی کنیم، دنبال یافتن مقصر و حذف جریان رقیبیم.
اما در کشورهای دیگر چه؟ در اولین بند دستورالعمل جهانی بررسی سوانح تاکید میشود این گزارش فقط به منظور روشن کردن چگونگی وقوع سانحه و یادگیری از این پدیده برای رفع مشکلات است. ما در صدد این نیستیم که کسی یا گروهی را مقصر اعلام کنیم. بلکه میخواهیم بررسی کنیم که این پدیده چگونه اتفاق افتاد، چگونه با آن مواجه شدیم، چه ضعفهایی در این مواجهه وجود داشت و چگونه میتوان آن ضعفها را برطرف کرد. چون اگر این داستان به اتهام سیاسی تبدیل شود دستگاهها اطلاعات را از همدیگر پنهان میکنند و در نتیجه جامعه هیچ چیزی یاد نمیگیرد.
بله در ایران دقیقا ضد این آموزه جهانی عمل میشود و وقتی اتفاقی رخ میدهد یک گروه، گروه دیگر را متهم میکند که چرا این اتفاق رخ داد و گروه دیگر میخواهد از خود دفاع کند. ما هنوز بعد از این همه سال گزارشی دقیق و جامع از زلزلههای خود نداریم. هنوز گزارش سیلهای سالهای اخیر را نداریم. هنوز گزارش دقیق و جامعی از پلاسکو نداریم. تاکید میکنم ما هنوز هیچ شناختی از این پدیده نداریم.
آیا کرونا یک پدیده V شکل است یا U شکل یا W؟ دولت ابتدا میگفت کرونا یک پدیده V شکل است. پدیده V شکل یعنی ما دچار یک نزول ناگهانی میشویم اما به همان سرعت هم به شرایط عادی برمیگردیم. ماهها طول کشید که بپذیریم کرونا با توجه به ابعادی که دارد، پدیده V شکل نیست و مقابله با آن هم دو هفته طول نمیکشد و حداقل دو سال زمان میبرد. ما برای مقابله با کرونا به یک استراتژی بلندمدت نیاز داریم و استراتژی کنترل سریع این پدیده را باید کنار گذاشت.
جهان پذیرفته که باید حدود دو سال با کرونا دست و پنجه نرم کند. اگر ما الان کشور را دو هفته تعطیل کنیم، میتوانیم موج کنونی را کنترل کنیم اما هیچ تضمینی نیست که دو یا سه ماه دیگر با موج دیگری مواجه نشویم. ما با یک پدیده چند کوهانه مواجهیم و الان نمیدانیم در کدام مرحلهایم. پس باید یک استراتژی حداقل دو ساله داشته باشیم.
جهان پذیرفته که باید حدود دو سال با این پدیده دست و پنجه نرم کند. ما هم باید بپذیریم. پس اگر ما الان کشور را دو هفته تعطیل کنیم، حتی دو ماه آن را تعطیل کنیم، میتوانیم موج کنونی را کنترل کنیم اما هیچ تضمینی نیست که دو یا سه ماه دیگر با موج دیگری مواجه نشویم. تاکید من این است که ما نه با یک پدیده V شکل مواجهیم و نه حتی با یک پدیده W شکل.
ما با یک پدیده چند کوهانه مواجهیم و الان نمیدانیم در کدام مرحلهایم. پس باید یک استراتژی حداقل دو ساله داشته باشیم.
در کشورهای دیگر چون از همان ابتدا پذیرفتند که کرونا یک پدیده طولانی مدت است، دولت بلافاصله سیاستهای اقتصادی خاصی را وضع کرد این کشورها بلافاصله بودجه خود را اصلاح کردند. آلمان خیلی زود مساله حمایت از بنگاه و خانوادهها را بهعنوان یک استراتژی رسمی مورد توجه قرار داد. در بودجه سالانه تجدیدنظر و برای دوره شیوع کرونا بودجه و اعتبار جداگانه تصویب کرد. در آمریکا هم با وجود انتقادات زیادی که به عملکرد دولت ترامپ وارد بود، هم مساله حمایت از خانوارها مطرح بود و هم بنگاهها.
اما در ایران از همان ابتدا هشدار دادند که کرونا روی حوزه خدمات بیشترین تاثیر را میگذارد و با توجه به اینکه 70 درصد تولید ناخالص داخلی ایران وابسته به بخش خدمات است بنابراین کرونا میتواند ماشین تولید ثروت در ایران را به طور کلی متوقف کند. از سوی دیگر چون 70 درصد فعالیت اقتصاد ایران در این حوزه است، اگر این حوزه آسیب ببیند میتواند حدود 6 میلیون نفر بیکار جدید ایجاد کند. جز بنگاهها، این بیماری بر اقتصاد خانوارها هم اثرات مخرب و جبرانناپذیری دارد. از اول مشخص بود که ما در این جریان باید روی دو پدیده تمرکز میکردیم یکی پدیده خانوار و دیگری پدیده بنگاه.
عجیب است. ایران جزو معدود کشورهایی است که با وجود کرونا، بودجه خود را مورد تجدیدنظر قرار نداد. آن هم بودجهای که حتی در صحن علنی مجلس هم تصویب نشد. این یعنی اصل موضوع فراموش شده و به این پینگ پنگهای سیاسی و منازعات سیاسی توجه میشود.
کرونا بنگاهها را با دو مشکل مواجه کرده است، وقتی خدمات تعطیل شود زنجیره خدمات بنگاهها دچار اختلال میشود و دومین مشکل اختلال در زمینه مسائل ملی است اعم از تامین تقدینگی یا وجوه نقد و تدارک کالا و دسترسی به فناوری. در ایران هیچ کدام از این بحثها مطرح نشد.
با شروع تحریم یا مشکلات دیگر، دولتها متمم یا اصلاحیه بودجه به مجلس میدادند اما در ماجرای کرونا خبری از اصلاحیه بودجه نبود.
عجیب است. ایران جزو معدود کشورهایی است که با وجود کرونا، بودجه خود را مورد تجدیدنظر قرار نداد. آن هم بودجهای که حتی در صحن علنی مجلس هم تصویب نشد. این یعنی اصل موضوع فراموش شده و به این پینگ پنگهای سیاسی و منازعات سیاسی توجه میشود.
در خرداد ماه وقتی مجلس جدید روی کار آمد، اولین کاری که دولت باید انجام میداد اصلاحیه بودجه 99 بود. قوه مجریه باید هزینههای جدید کرونا و تغییری که در درآمدها ایجاد شده را محاسبه میکرد. اینکه کرونا چه اثری بر مالیات دارد. درآمد نفتی چه میشود و افزایش هزینهها در حوزه حمایت از خانوارها و بنگاهها چقدر است.
دقیقا در زمان و دورهای که پاندمی زنجیره تامین را در بنگاههای ایران متوقف میکند در همین مقطع مجمع تشخیص مصلحت نظام خودش یک قیچی بسیار بزرگ دست میگیرد و مبادله مالی بینالملی ایران را قطع میکند. این یعنی بحث سیاستگذاری ملی ما اساسا دچار اختلال کلی است. در این شرایط مسالهای حل و فصل نمیشود.
مساله فقط درآمد نیست. از نظر من کرونا باید در دستور کار ملی قرار میگرفت؛ هم در اذهان عمومی و هم در صحنه سیاسی. وقتی شما دچار پدیده بیدولتی هستید، در هنگام هر سانحهای افراد به جای ارائه اطلاعات شفاف آن را از همدیگر مخفی میکنند. در کشور ما الان همین شرایط رخ داده است.
وقتی پدیده پاندمی رخ داد دولت باید شرایط اقتصادی را شفاف اعلام میکرد. میگفت این درآمد و هزینه ماست. تولید ناخالص داخلی ما امسال 6 درصد کمتر شده. بنگاهها در حال تعطیلی هستند و از بنگاههای تعطیل شده امکان گرفتن مالیات وجود ندارد. فروش نفت هم به شکل تقاضای جهانی کاهش یافته و هم فشار تحریمها گرفتاری دیگری برای فروش نفت ایجاد کرده. باید یک تصویر خیلی خیلی روشن و شفاف از حوزه درآمد ارائه میکرد.
از طرف دیگر هم باید یک تحلیل کاملا شفاف از حوزه هزینهها ارائه میداد و میگفت در کنار هزینههای جاری که برقرار است، باید میزان افزایش هزینههای بهداشت و درمان، هزینه حفاظت از بنگاهها، هزینه حمایت از 3 میلیون خانوار بیکار شده هم به هزینهها اضافه میشد. این موضوع باید بدون هرگونه پردهپوشی در دستور کار ملی ایران قرار میگرفت. اما ما کاملا برعکس عمل کردیم. این نهاد اطلاعات را از آن یکی پنهان کرد و آن یکی اطلاعات را به مردم نداد و …
انتظار میرفت که دولت در این شرایط کرونایی توضیح بدهد زنجیره تامین بنگاهها در حال متلاشی شدن است. یعنی از مرحله سفارش گرفته تا مرحله تامین مواد اولیه و تامین نقدینگی و دسترسی به تکنولوژی و …. همه دچار مخاطره است.
اگر دولت چنین حرفی را به صورت صریح و شفاف بیان میکرد آیا مجمع تشخیص مصلحت نظام خودش این زنجیره را آگاهانه قطع میکرد؟ اینکه خودش مبادلات بینالمللی ایران را قطع و مانع بزرگتری روی تجارت ایجاد کند؟
پدیده بیدولتی خود را همینجا نشان میدهد. دقیقا در زمان و دورهای که پاندمی زنجیره تامین را در بنگاههای ایران متوقف میکند در همین مقطع مجمع تشخیص مصلحت نظام خودش یک قیچی بسیار بزرگ دست میگیرد و مبادله مالی بینالملی ایران را قطع میکند.
مفهوم این کار چیست؟ این یعنی بحث سیاستگذاری ملی ما اساسا دچار اختلال کلی است. در این شرایط شما میخواهید چه مسالهای را حل کنید؟ مسالهای حل و فصل نمیشود.