البته بابت ازبینبردن اعتماد عمومی، حقوق شهروندی، رای مردم رئیس دولت را 50درصد مقصر میدانم و همچنین دیگر مسئولان را بابت از بینرفتن اعتماد عمومی و... 50درصد تقصیرکار هستند. بعضیها حتی مقدار کمی هم برای اینکه اعتماد عمومی در حال ازبینرفتن است، ارزشی قائل نشدهاند.
بارها تکرار کردهام که چگونه میتوان در چشم 24میلیون نفری که رای دادهاند، نگاه شود و بگویند که حداقل تلاش شد تا یکی از خواستههای مردم را تحقق بخشند. خیلی جالب است که بعد از 29اردیبهشت 1396 اساسا بهگونهای رفتار شد که انگار 24میلیونی که رای دادهاند مطالبات اصلی خود را رها کردهاند.
حداقل میتوانستند بگویند که خواستههای مردم و البته مطالبات و انگیزههایی که برای رای داشتند و از همه مهمتر آرزوها و انتظاراتی که از دولت داشتند و برای او به پای صندوقهای رای آمدند، فراموش نشده است. اما به صورتی صحبت کردند که انگار حل کردن مشکلات کشور و برآورده کردن خواستههای رایدهندگان، اصلا در توان دولت نیست.
حتی به خودشان زحمت ندادند، تا چنین موضعگیری شود و طوری رفتار کنند که آن 24میلیون نفری را که رای دادهاند در نظرشان است. حالا که به پایان 8 سال ریاستجمهوری و بهخصوص به ماههای آخر 4 سال دوم ریاستجمهوری نزدیک میشویم، درباره حقوق شهروندی و رفراندوم سخن گفته میشود. نمیدانم ای کاش مشاوران دولت میتوانستند بخشی از واقعیتهای جامعه را صادقانه با رئیسجمهور در میان بگذارند. برخی بزرگترین ضربه و لطمه را به حقوق شهروندی، اعتماد ملی و البته اصلاحطلبان وارد کردند و این فراموش نشود که اصولگرایان و تندروها هم هیچوقت در این حد به اصلاحطلبان صدمه نزدند.